ابراهیم خدابنده ، اوج مسئله داری در فرقه رجوی:
به قرار اطلاعات رسیده از درون فرقه رجوی در پاریس، جریان مسئله داری در این فرقه که طی این سالیان همیشه حتی در بالاترین سطوح تشکیلاتی و شورای رهبری مطرح بوده این روزها به بالاترین نقطه و اوج خود رسیده است به طوری که مسئولین فرقه آن را „فلج کننده“ توصیف کرده اند که باید „اقدام عاجل“ در خصوص آن صورت گیرد.
همان طور که مطلع هستید فرقه رجوی گردهمایی بزرگی را با حضور مریم رجوی در بورژه پاریس در 19 تیرماه سال جاری با صرف هزینه ای سنگین تدارک دید. هدف اصلی این گردهمایی، که مسئولین هم نسبت به آن توجیه شده اند، خنثی نمودن جریان فزاینده مسأله داری در درون فرقه و سؤالات بی شماری که مطرح می شود بود. مسئولین فرقه پیش بینی می کردند که بعد از این برنامه، حداقل تا مدتی بتوانند افراد مسأله دار و ناراضی را ساکت نگاه دارند.
مهم ترین میهمان این برنامه که مریم رجوی خیلی به آن می بالید و حساب جدی روی وی حساب باز کرده بود شیخ بازنشسته سعودی ترکی الفیصل بود که قرار بود امید حمایت عربستان از فرقه رجوی را در دل هواداران زنده کرده و به آنان روحیه بدهد و قدری از سرخوردگی های سالیان گذشته آنان بکاهد. دستگاه رجوی قبل از این که روی کمک های مادی عربستان برنامه ریزی جدی کند روی ارتقای روحیه نفرات در این رابطه حساب باز کرده بود.
اما ماجرا خلاف تصور سازمان مجاهدین خلق و مریم رجوی رقم خورد و درست عکس آنچه برنامه ریزی شده بود اتفاق افتاد و نه تنها از مسأله داری ها کم نشد بلکه بر ابعاد گسترده آن افزوده گردید. در زیر بخشی از نامه یکی از کسانی که در برنامه بورژه حضور داشت را عینا می آورم:
„تصویر 15 سال پیش مسعود رجوی بر روی صفحات تلویزیونی بزرگ سالن ظاهر شد. شعار „شیر همیشه بیدار – خدا ترا نگهدار“ توسط جمعیت و مشخصا خود مریم رجوی مکررا داده می شد. این حرکت شور بالایی در میان هواداران سازمان بوجود آورده بود. مریم در اوج به نظر می رسید و ژست پیروزمندانه ای گرفته بود. تصور می شد که با این برنامه و با این حرکات به تمامی سؤالات پاسخ داده نشده این مدت جواب داده شده باشد. لبخند از لبان مریم رجوی محو نمی شد و غرور فوق العاده ای از چهره اش مشهود بود.
حدود یک ساعت بعد ترکی الفیصل که مهمان ویژه و برگ کیفی گردهمایی بود پشت میکرفن رفت و حمایت خود از مجاهدین خلق را اعلام نمود. حضور و حمایت او می توانست بسیاری از سرخوردگی ها و مسأله داری ها را در درون سازمان حل نماید. اما غفلتا او برای مسعود رجوی از واژه „مرحوم“ استفاده کرد. جمعیت و خود مریم ابتدا متوجه موضوع نشدند و کف زدند و ابراز احساسات کردند. او که دید گویا واژه „مرحوم“ را نگرفته اند مجددا جمله اش را با همان واژه و با صدای رساتر تکرار نمود. مریم که بار اول متوجه موضوع نشده بود این بار درست متوجه قضیه شد و خنده از لبانش محو گردید و قیافه اش در هم رفت.
بعد از این موضوع، همهمه در میان هواداران سازمان در گرفت. همه به سراغ مسئولین رفته و موضوع را سؤال می کردند. مسئولین هم درست مثل مریم بهت زده شده بودند. عبارت «مرحوم مسعود رجوی» که در سخنرانی الفیصل به عربی بیان شد برای تمامی ایرانیان به خوبی قابل فهم بود.“
ظاهرا برنامه ای که قرار بود با ظاهر شدن شیخ بازنشسته سعودی و وعده کمک های عربستان، مسئله داری اعضا و هواداران را فروکش نموده و نور امیدی در دل آنان بتاباند، برعکس موجب تشدید مسئله داری شد و سؤال همیشگی „مسعود رجوی کجاست؟“ را بیش از پیش مطرح نمود.
بر اساس اطلاعات واصله، مسئولین سازمان در خصوص حضور و اظهارات شیخ سعودی عبارت „گاوِ نُه مَن شیر“ را استفاده کرده اند. در اصطلاح „گاو نه من“ به گاوی می گویند که شیر زیادی تولید می کند، اما وقتی شیرش را دوشیدند با یک لگد همه شیرها را روی زمین می ریزد. یعنی طرف مربوطه هرچه فایده قرار بود به فرقه رجوی برساند را به دست خودش از بین برد.
هواداران می پرسند که چرا مسعود رجوی طی 15 سال گذشته ممنوع التصویر و در سال های اخیر ممنوع الصدا و همچنین ممنوع از نشان دادن هرگونه علایم حیاتی شده است؟ چرا تکذیبیه سخن ترکی الفیصل طی یک اطلاعیه رسمی و از رسانه های رسمی سازمان داده نمی شود و چرا خود شیخ در این خصوص سکوت کرده است؟
پاسخ به این سؤالات و سؤالات بی شمار دیگر از جانب مسئولین به گونه ای بوده است که بر ابهامات افزوده است. نه سازمان، نه مریم رجوی، و نه شیخ سعودی به صورت مشخص و رسما تعیین تکلیف نمی کنند که آیا مسعود رجوی زنده است یا خیر و کاملا قابل تصور است که همین موضوع چه میزان مسئله داری را در میان اعضا و هواداران سازمان دامن زده است.
سازمان مجاهدین خلق فقط دو راه منطقی پیش رو دارد. یا باید مرگ مسعود رجوی را تأیید نماید یا به صورتی کاملا رسمی و مشخص، زنده بودن وی را اعلام کند. اما گویا سازمان راه غیر منطقی یعنی در ابهام باقی گذاشتن موضوع را انتخاب کرده است که مضرات هر دو راه و تشدید مسئله داری و فروپاشی محتوم درونی را به دنبال خواهد داشت. البته مسئولین به صور غیر رسمی حرف شیخ را رد کرده اند اما سؤال اینست که چرا رسما این کار را نمی کنند و از چه می ترسند؟
در یکی دیگر از نامه ها در این خصوص آمده بود: „به نظر من مسعود مرده است و الفیصل هم این را می دانسته و تصور نمی کرده که سازمان آن را مخفی نگاه داشته باشد. سازمان نمی تواند موضع رسمی بگیرد چون به گوش الفیصل می رسد و بعد او شاکی می شود و می پرسد که چرا دروغ می گویند. همچنین نمی توانند از ترکی الفیصل بخواهند بیاید و خلاف حرف قبلی اش دروغ بگوید. به همین دلیل در بن بست گیر کرده اند“.