آیا ترامپ میتواند رئیس جمهوری بعدی آمریکا باشد؟
انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا یکی از رقابتهای کمنظیر در تاریخ معاصر این کشور است. نامزدهای دو حزب اصلی، بالاترین میزان عدم محبوبیت را در سه دهه گذشته به خود اختصاص دادهاند. در این میان، موقعیت دونالد ترامپ از رقیبش بدتر است؛ او حتی بخش قابل توجهی از همحزبیهایش را نیز به موضعگیری علیه خود وادار کرده است.
بوش پدر به کلینتون ‚رای میدهد‘در نیمه اول ماه اوت، ۷۰ چهره صاحبنفوذ جمهوریخواه در نامهای سرگشاده به رینس پریبوس، رئیس کمیته ملی جمهوریخواهان، از او خواستند تا بودجه این کمیته را برای کارزار انتخاباتی ترامپ خرج نکند و آن را به انتخابات کنگره و مجلس اختصاص دهد.
امضاءکنندگان، پیشاپیش ترامپ را بازنده فرض کردند و از پریبوس خواستند که تا دیر نشده، سرنوشت حزب را از ترامپ جدا و دستکم دو سنگر مجلس نمایندگان و سنا را حفظ کند. آنان نوشتند: „این نباید تصمیم سختی باشد زیرا شانس دونالد ترامپ برای انتخاب به مقام ریاست جمهوری روز به روز کمتر میشود.“
همزمان ۵۰ کارشناس برجسته و کهنهکار امنیت ملی و سیاست خارجی جمهوریخواه که سوابق خدمت از دوران ریاست جمهوری ریچارد نیکسون تا جرج دبلیو بوش را داشتند، در نامهای نوشتند که هیچکدام از آنها به ترامپ رای نخواهند داد.
آنها تاکید کردند: „از منظر سیاست خارجی، دونالد ترامپ شایسته ریاست جمهوری و مقام فرماندهی کل قوا نیست. در واقع، ما به این نتیجه رسیدهایم که او میتواند یک رئیس جمهوری خطرناک باشد و امنیت ملی و سلامت کشور ما را در معرض خطر قرار دهد.“
از سوی دیگر، هیلاری کلینتون غیر از چند مقطع کوتاه، پیشتازی دائمی نسبت به ترامپ داشته است. اما آیا میتوان ترامپ را با احتمالی قوی بازنده انتخابات ۲۰۱۶ دانست؟
تاریخ چه میگوید؟روز کارگر (نخستین دوشنبه سپتامبر در آمریکا) به طور سنتی نقطه عطفی در سال انتخاباتی ریاست جمهوری به شمار میآید. از این هنگام است که کارزارهای انتخاباتی تلاش خود را برای جذب رایدهندگان افزایش میدهند و مباحث و مناظرههای داغ آغاز میشوند.
در ۱۰ انتخابات اخیر، عمدتاً نامزدهایی که در هفتههای نخست سپتامبر در نظرسنجیها از رقبای خود جلوتر بودند، در ماه نوامبر جواز ورود به کاخ سفید را نیز گرفتند. اما استثناهایی نیز وجود دارند.
در ستپامبر سال ۲۰۰۰، ال گور از جرج دبلیو بوش پیش افتاد و این فاصله در نیمه ماه به عدد قابل توجه ۱۰ درصد رسید. با این حال، نامزد جمهوریخواه توانست این فاصله را بردارد و در نهایت با کمک آرای الکتورال، رقیب دموکرات را از میدان به در کند.
برخی از تحلیلگران، با توجه به خلق و خوی غیر قابل پیشبینی ترامپ، تکرار رویداد انتخابات سال ۲۰۰۰ را چندان محتمل نمیدانند. لیکن رایدهندگان آمریکایی پیشتر نیز یک رئیس جمهوری غیرمتعارف را برگزیدهاند.
سال ۱۹۸۰، در چنین روزهایی، طبق نظرسنجی گالوپ، ۵۲ درصد از آمریکاییها اعتقاد داشتند که ریگان „دهانش را باز میکند و بدون فکر کردن یا در نظر گرفتن عواقب، سخن میگوید.“ همچنین ۴۲ درصد از مخاطبان نگران بودند که او در صورت انتخاب، کشور را به سوی جنگ خواهد برد.
ریگان اما به یمن مواردی چون بحران گروگانگیری در ایران و دستاوردهای ضعیف اقتصادی دولت دموکرات جیمی کارتر، انتخابات سال ۱۹۸۰ را با اختلاف فاحش ۱۰ درصدی برد و به کاخ سفید راه یافت.
پس از هشت سال ریاست جمهوری ریگان، به نظر میرسید که معاون او جرج هربرت واکر بوش، به دشواری میتواند سنگر جمهوریخواهان را حفظ کند. او از ماه مه تا انتهای اوت ۱۹۸۸ با اختلاف فاحشی عقبتر از مایکل دوکاکیس دموکرات بود اما روند انتخابات در دو ماه آخر تغییر کرد و سرانجام بوش با اختلافی هفت درصدی، پیروز شد. این امر مختص به جمهوریخواهان نبود.
یکی از شگفتیآورترین رقابتهای انتخاباتی تاریخ آمریکا در سال ۱۹۴۸ روی داد. هری ترومن دموکرات تقریباً در تمام سال از تامس دیوی، نامزد جمهوریخواهان، عقبتر بود و این فاصله گاه به ۱۳ درصد در نظرسنجیها میرسید.
برد دور از انتظار ترومن یادگاری نیز در در تاریخ روزنامهنگاری آمریکا بر جای گذاشت. روزنامه جمهوریخواه ‚شیکاگو دیلی تریبیون‘ آنقدر به برد دیوی مطمئن بود که از شب قبل روزنامه را با این تیتر به چاپخانه فرستاد: „ دیوی، ترومن را شکست داد.“
ترومن اما سرمست از پیروزی، در حالی که در قطاری از میسوری به سمت واشینگتن دی.سی حرکت میکرد، در ایستگاه تاریخی سنلوئیس یک نسخه از روزنامه را در دست گرفت و با حالت استهزاء به تماشاگران گفت: „این چیزی نبود که من شنیدم.“
تنها شیکاگو دیلی تریبیون اشتباه نکرد. نتیجه انتخابات آنقدر قاطع -و به غلط- پیشبینی میشد که حتی مجله باسابقه ‚ژورنال بازرگانی‘ نیز در شماره سوم نوامبر خود چندین مقاله را به بررسی نتایج اقتصادی پیروزی دیوی اختصاص داده بود و در حالی که ترومن به کاخ سفید رفته بود، تیتر یک ستون مجله این بود: „پیروزی دیوی امتیازی است برای دورانی جدید از هماهنگی تجارت-دولت و اعتماد عمومی.“
آیا پیروزی ترامپ بعید است؟یکی از سوالهای عمده بسیاری از کسانی که گافهای متعدد ترامپ، رفتار نامتعارف او و کمدانشی سیاسی اش را در خبرها دنبال میکنند، این است که آیا ممکن است چنین کسی برای ورود به کاخ سفید رای کافی بیاورد؟
ترامپ زمانی که در یک مصاحبه، نتوانست قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران را بشناسد یا میان گروههایی چون حماس و حزبالله لبنان فرقی قائل شود، به مصاحبهکننده گفت که „در وقت مناسب“ تفاوت این گروهها را بهتر از او خواهد دانست و این کار „زمان زیادی نخواهد برد.“ او وعده داد که به مجرد ورود به کاخ سفید، تمام این نامها ظرف شش ماه یا یک سال از اساس حذف شوند.
او در صورت انتخاب، تنها رئیس جمهوری نخواهد بود که با سطحی اندک از دانش سیاسی پا به اتاق بیضی میگذارد.شاید بتوان گفت که در تاریخ معاصر آمریکا تا کنون کمتر رئیس جمهوری در زمان ورود به کاخ سفید به اندازه رونالد ریگان نسبت به مسائل تخصصی امنیت، دفاع و سیاست خارجی کماطلاع بود.گافهای متعدد ریگان در کنفرانسهای خبری باعث شده بود تا او در سال نخست ریاست جمهوریاش تنها شش کنفرانس خبری برگزار کند و البته بخش ثابت این کنفرانسها را جوکگوییهای معروف او تشکیل میدادند.
لی همیلتون، نماینده وقت کنگره از ایندیانا و یکی از کارشناسان دفاعی کشور درباره یک جلسه در حضور ریگان برای بحث پیرامون موشکهای ام.اکس نوشته است: „تنها مشارکت ریگان در جلسه یکونیم ساعته این بود که در میانه بحث، صحبت ما را قطع کرد تا بگوید دیشب چه فیلمی تماشا کرده و به ما طرحی از یک بازی جنگی ارائه کرد.“ او که خود یک هنرپیشه سینما بود، عمدتاً ترجیح میداد تا به جای خواندن بولتنهایی که مخصوص رئیس جمهوری تهیه میشد، وقت خود را به تماشای فیلم بگذراند و حتی برای کمحوصلگیاش در رابطه با مشارکت در برخی مسائل جدی، جوکی هم ساخت. او در این باره گفت: „صحیح است که کار سخت کسی را نمیکُشد اما من فکر میکنم چرا باید ریسک آزمایش چنین چیزی را بپذیرم؟“
ریگان گاه در برابر انتقادهای جدی، طعنه و لطیفه را جایگزین پاسخ منطقی میکرد. او همچنین درباره اقتصاددانهای منتقد سیاستهایش میگفت „میدانید؟ اقتصاددانها افرادی هستند که وقتی میبینند چیزی در عمل کار میکند، نگران میشوند که چرا در تئوری کار نمیکند.“
با این حال، رونالد ریگان هشت سال رئیس جمهوری آمریکا بود و در دوران او غیر از مسائل داخلی آمریکا مانند کمکردن بودجه تحقیقات ایدز و بهکارگیری راهبرد اقتصادی موسوم به ریگانومیکز، رویدادهای مهمی در عرصه بینالمللی به وجود آمده که از میان آنهای میتوان به درگیری در لبنان، حمله به گرانادا، بمباران لیبی و رسوایی ایران-کنترا اشاره کرد.
یک شباهت تاریخی دیگر میان انتخابات سال ۲۰۱۶ با ۱۹۸۰ این است که در تابستان آن سال نیز دموکراتها از شنیدن این خبر که رونالد ریگان نامزد جمهوریخواهان برای رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری شده است، بسیار شاد شدند. یکی از دلایل خوشحالی دموکراتها این بود که ریگان نه تنها یک تندرو ایدئولوژیک محافظهکار -و از نظر آنان فاقد ظرفیت برای جذب عموم مردم- محسوب میشد، بلکه استاد گافدادنهای متعدد بود. به طور مرتب در رسانهها عدم عمق دانش او گزارش میشد و مشهور بود که نامزد جمهوریخواهان به زور میتواند واقعیت را از سناریوی فیلمهایش تمیز دهد.
با این اوصاف، دونالد ترامپ پدیدهای منحصر به فرد نیست و فارغ از عواقب احتمالی تصدی او بر مقام فرماندهی کل قوا در ایالات متحده، نمیتوان پیروزی او را کماحتمال دانست. چند هفته باقیمانده تا روز انتخابات، در سیاست داخلی آمریکا بسیار حیاتیاند. ماه پرحادثه و آبستن „شگفتی اکتبر“ در پیش است و علاوه بر عوامل داخلی، برخی کشورهای دیگر جهان نیز بیمیل نیستند تا در جهت تغییر روند انتخابات آمریکا به سمت و سوی دلخواه خود تلاش کنند.