من آنچه گفته بودم در سالهای بعد مشخص تر شد. اکنون که سال 1395 هستیم هم مطمئن باشید. ” وزنه تعادل ” جمهوری اسلامی ، مردم ایران هستند. چرا که نه تنها سرنگون طلب نیستند، بلکه به شدت مصلح و مسالمت جو هستند. همه اجزای ساختار سیاسی حکومت ایران نیز ، بخشی کمتر و بخشی بیشتر به این ” نقطه تعادل ” نزدیک تر شده اند
از حرفهای او و درد دل هایش، کلی می شود نوشت که اصلا قابل باور برای من که داخل مناسبات فرقه بودم و یا بقیه اعضای جدا شده قبلی که از سازمان جدا شده اند، مطالب حیرت آوری شنیدم و شنیدنی های زیادی وجود دارد، ولی همه را واگذار میکنم به خودش و زمانی که به زودی خودش پیش ما باشد و خاطرات سراسر عبرت انگیزش را برای عموم افشاء نماید
رجوى براى نگهداشتن افراد تشكيلات روشهاى متفاوتى بكار ميبرد و در مواقعى كه نااميدى و يأس در درون تشكيلات سازمان موج ميزد و به اصطلاح همه گير و فراگير ميشد، اينجا بود كه بحران تشكيلاتى و زنگ خطر بوجود ميامد و رجوى خائن با اهرم هايى از قبيل پيش كشيدن عمليات داخله، نشست به اصطلاح ديگ و چسپاندن ماركهاى ناروا به اعضاء در نشستهاى جمعى
گذشته دردناک آقای سبحانی اولین و قطعا آخرین نمونه از این تلخی ها نیست. یادم می آید همین سه چهار سال قبل آقای هادی شمس حائری آخرین روزهای زندگی اش را در حالیکه التماس میکرد فرزندانش را در وقت مرگ به بالینش ببرند رجوی با کینه حیوانی و بدور از هر انسانیت حداقل ، با خشم و خشونتی بی مانند با برآورده نکردن این خواسته از او انتقای سخت گرفت
با همه این احوال، پديده و افسانه بابی ساندز که خواهرش مکاتبات و شعرگونه‌هایش را نیز جمع‌آوری کرده است، هرچه بود در دوری‌گزینی از خشونت، کنارگذاری نسبی اسلحه و یافتن راه‌حل‌های کنونی تأثیرگذار بوده است. گمان میکنم کوچه بابی ساندز در تهران، تنها نامی باشد که به افتخار شخصیتی ناشناس، در کشوری ديگر بر جای مانده‌است
گفتم متاسفم که همه مان به این شرایط رسیدیم و این محصول خشونت، ترور و مبارزه مسلحانه بوده است و سهم اصلی اش را سازمان مجاهدین خلق به عهده داشته است چرا که مدعی بوده نیروی انقلابی است. الان در آلبانی امکاناتی هست که می توانی جدا بشوی . همیشه می توانی روی من حساب بکنی من از هیچ کمکی برای شما دریغ نخواهم کرد
هر چند در این رابطه سخن بسیار گفته شده، ولی یاد آوری این تولیدی مرحوم مسعود رجوی، ما را به این فکر می اندازد، از آنجایی که پایه و بنیاد سازمان مجاهدین بر روی دروغ و تولید رهبر و رییس جمهور و مهندس و دکتر بنا شده، نهایتا نیز باید مانند امروز اینچنین فضاحت بار کارش به پایان برسد
به نوشته امضاکنندگان این نامه، «بسیاری از آنها بر این باورند که پایان دادن به چرخه‌های منازعه با ایالات متحده به تقویت فضایی در ایران می‌انجامد که در آن بهتر می‌توان بر سایر مطالبات پافشاری کرد
عالی جناب، آیا شما ودولت مردان شما این اجازه را به سران فرقه تروریستی رجوی داده اید که آنها اینگونه سخن برانند و بطور علنی وبی پروا اسیران فرقه شان را که ارتباطشان با دنیای بیرون و خانواده هایشان را قطع کرده اند تهدید کنند.
در هر حال در آینده ای نه چندان دور شرایط نه تنها برای مجاهدین بلکه برای خیلی از گروه های تروریستی بسیار بدترازاین خواهد شد و ما به عنوان اعضای جدا شده که از درون این گروه ضد بشری خود را رها کرده ایم بایستی برای آزادی دیگر اعضای گرفتار از چنگال استسماری مجاهدین تلاش سختی را آغاز کنیم