پیام نوروزی مریم رجوی چیزی نیست به غیر از تلاش برای ماستمالی شکست های فرقه
وبلاگ ادوارد
مدتی است که مریم رجوی فرانسه را ترک کرده و در تیرانا لنگر انداخته تا بتواند در حساسترین روزهای عمر فرقه که پس از انتقال به آلبانی لرزان لرزلنتر شده، برای جلوگیری از فروپاشی فرقه کاری صورت دهد.
در این مدت به طوری که اطلاع حاصل شده نشستهای فشرده توسط خانم رجوی برای قانع کردن افراد به ستوه آمده در جریان بوده و تمام تلاش بر این بوده تا کسی از فرقه جدا نشود،قبل از خروج از عراق پیوسته نوشته بودم که خروج مجاهدین از عراق به معنی از هم پاشیدگی تمام عیار فرقه است، برای همین هم خانم مریم رجوی و مسعود رجوی( تا زمانی که زنده بود) تمام تلاش خود را برای جلوگیری خروج اعضایشان از عراق بکار گرفتند که قیمت این تلاشهای جنایتکارانه را البته اعضای دربند در عراق با خون خود پرداخت کردند،یعنی اینکه رجوی ها با سنگ اندازی جلوی طرح ها و پیشنهادهای مختلف برای خروج از عراق باعث کشته شدن تعدادی بسیاری از اعضای خود چه در اشرف و چه در کمپ لیبرتی شدند.
خوشبختانه تمام تلاش های مزبوحانه رجوی ها برای به اصطلاح ماندن درعراق با فشار امریکا و البته با افشاگری های بی وقفه اعضای جدا شده، فرقه شکست خورد و اعضای اسیر در تشکیلات عنکبوتی مجاهدین به آلبانی منتقل شدند.
البته همانگونه که اشاره کردم سران مجاهدین خوب می دانستند که با خروج از عراق بایستی با دردسرهای تازه ای روبرو شوند،چون افراد به هر حال راهی اروپا می شوند و با گذشت زمانی کوتاه وبا آب و هوا عوض کردن تن به ماندن در تشکیلات قرون وسطائی مجاهدین نخواهند داد، برای همین هم سران مجاهدین تا آنجا که توانستند اعضای خود را در عراق نگهداشتند که البته به قیمت جان تعدای از آنها تمام شد. این در حالی بود که سران فرقه در فرانسه با خیال راحت و در امنیت کامل کیفور بودند و ککشان هم نمی گزید که در عراق چه بر سر افراد میاید.
اما امسال عید نوروز ۹۶ بهانه ای شد برای خانم رجوی که باز هم چرندیات سالهای قبل را در جمع کسانی در تیرانا تکرار کند که اکنون هم پیر و هم مریض و هم از کار افتاده با روحیه ای داغان و به اجبار در سالن محل سخنرانی گرد هم آورده بودند، شاید هم ماندن در تیرانا را خود مخصوصآ کش داده باشد تا به بهانه نوروز بتواند باز هم اعضای بیچاره را در بند گرفتار کند و باز به بهانه نوروز بتواند دستگاه مغزشوئی خود را فعال کند.
در پیام امسال خانم رجوی بوضوع پیداست که تلاش دارد مانند همیشه شکست های خود و فرقه اش را ماستمالی کند و با بکار بردن کلماتی چون برپائی اشرف سوم و اینکه مجاهدین خود را برای تهاجم حداکثر و کسب پیروزی های پی در پی آماده کرده اند سعی بر این دارد تا روحیه افراد را با دغلکاری بالا ببرد تا از خروج آنان به هر ترتیبی جلوگیری کند، این کلمات برای افراد در درون هم خنده دار است و طبعآ باعث تمسخر آنان نیز خواهد شد.
بیان این کلمات برای اعضای گرفتار آیا این پرسش را مطرح نمی کند که در دورانی که درعراق در کنار مرزهای کشور بودید و با داشتن انواع سلاح ها و حتی هلیکوپتر، توپ و تانک و پول های اهدائی صدام و با داشتن قرارگاه های مختلف و تمام امکانات که تا کنون در تاریخ ایران هیچ گروهی نداشته چه کارامدی داشته اید و چه کاری به غیر از مزدوری و خیانت انجام داده اید که امروز از آلبانی که ۳۵۰۰ کیلومتر از تهران فاصله دارد انجام بدهید؟ تازه آن بی لیاقتی شما هم در دورانی بود که نیروی جوان داشتید حالا که تمامآ از کار افتاده و بیمار هستند.
خانم رجوی برای شیره مالی بر سر میهمانان پولکی خود هم تحلیل تازه ای از عید نوروز ارائه کرده که در هیچ قوطی عطاری پیدا نمی شود، خانم رجوی نوروز باستانی ایران زمین را که سمبل آشتی بوده و اتفاقآ روزی است که مردم کدورت ها را کنار می گذراند و با هم آشتی می کنند را مجاهدگونه تفسیر کرده و تلاش می کند نوروز را به گونه ای تفسیر کند که روز خونریزی و کشتار و قهر است، ایشان می گوید:
نوروز در وجدان جمعی و تاریخی ملت ایران، ترجمان همین کلمات خجسته است: آزادی و دمکراسی.
و مگر فلسفه نوروز چیست؟ این را برای میهمانان عزیزمان از آلبانی و فرانسه و آمریکا میگویم:
نوروز در اساطیر باستانی ایران، مظهر سرنگونی یک حکمران اهریمنگونه است که حکومتش بر اعدام روزانه جوانان ایران متکی بود و زمانی که با نیروی قیام عمومی سرنگون شد و جای او را حاکمیت تازهیی بر اساس عدل و داد و آزادی گرفت، نوروز شد.
اگر این معجمن نوروزی را عطاریها پیدا کردید؟
می بینید که تمام ذهن مجاهدین هنوز هم که نه سرپیاز هستند و نه ته پیاز و هم در عراق خلع سلاح شده اند و هم با اردنگی ۳۵۰۰ کیلومتر شوت شدند همان خون و کشتار است و ترور و مرگ آفرینی و ایجاد بلوا وآشوب، میهمانان خارجی حاضر البته چون گذشته عده ای با پول تشریف آورده اند و عده ای هم به هوای شکم پرکردن برایشان حرف و گفتار واقعی یا غیر واقعی اهمیتی نداشته و ندارد، مابقی هم که از افراد خودشان باشند به این چرندیات عادت دارند، یعنی در مجموع کسی در آن سالن نبوده که کلمه ای از صحبت های خانم را باور داشته باشد، آیا توقع دارید مردم درون ایران کلمات ایشان را زرنویسی کند؟ اما خانم رجوی هر چقدر هم حضورآ با اعضای دربند و گرفتار دیدار کند و هر چقدر هم تلاش کند فرقه خود را سرپا نشان دهد بایستی قبول کند که آن دوران تمام شد و رفت اکنون در سراشیبی تندی قرار دارید که دیر یا زود بایستی غزل خداحافظی را بخوانید.