رهبران فسیل و نالایق و دمکراسی تحریف شده برای انقلابی نوین
کریم غلامی، ایران فانوس، 14.04.2017
بعضی وقتها با خودم فکر می کنم که شاید مشکل از من باشد، شاید زمانه عوض شده و من متوجه تغییر دوران از خرد و منطق، به بیخردی و وحشیگری نشده ام. بطور مثال، رییس جمهور کشوری مانند آمریکا، یک بیمار با اختلال روانی ژنتیکی است که کمترین اطلاعات عمومی از دنیای سیاست، که شغل جدیدش سیاست است، ندارد. بگذریم که سخن گوی کاخ سفید، دست کمی از خود ترامپ ندارد. ایران برای انتخابات ریاست جمهوری آماده می شود، در همین راستا تعدادی هم که واقعا نمی دانم چرا؟ خود را کاندید ریاست جمهوری کرده اند. سئوال، آیا وزن 200 کیلو می تواند صلاحیت یک فرد برای رییس جمهور شدن باشد؟ بعد می گویند که چرا شورای نگهبان صلاحیت بعضی از کاندیدا های ریاست جمهوری را رد می کنند. البته وقتی که ترامپ می تواند رییس جمهور آمریکا بشود، چرا این فرد با 200 کیلو وزن نتواند رییس جمهور ایران بشود.
یک جمله قدیمی است که می گوید، وقتی آب سر بالا برود، قورباغه ابوعطا می خواند. مدتی است که در رسانه های مختلف خارجه نشینان راحت طلب مانند رضا پهلوی شاهزاده و چیزی به نام „شورای راهبردی مشروطیت“ (تعدادی پیرمرد با مغزهای پوسیده قرون وسطایی) دم از سرنگونی رژیم ایران می زنند. وقتی متن اطلاعیه این پیر پاتال های مغز پوسیده را خواندم، برای مدتی هنگ کردم! آنها خواستار سرنگونی و انقلاب شده اند. مجاهدین که دم از سرنگونی زده اند و مسعود رجوی طی 40 سال گذشته رویای سرنگونی طی دو سال آینده را داده است، حد اقل کارهایی در این راستا کرده اند، از ترور تا خمپاره زدن و عملیات های مرزی و غیره، ولی این افراد که دم از سرنگونی می زنند چی؟ ایده آنها هم خیلی جالب است که مردم و بخصوص کارگران، با اعتصاب عمومی و خیزش و بقیه موارد رژیم ایران را سرنگون بکنند و این پیرهای فرسوده را بر سر قدرت بیاورند و آنها سلطنت با قید مشروطیت را به ایران برگردانند.
فرض را به این بگیریم که این پوسیده مغزها(مجاهدین و مشروطه طلب ها و غیره) انقلاب کرده و رژیم ایران را سرنگون بکنند، تا اینجا مشکلی نیست. سئوال اساسی، چه چیزی و چه کسی را می خواهند جانشین بکنند. مجاهدین برای ایران یک دیکتاتوری به مانند دیکتاتوری کره شمالی در نظر گرفته است. رهبر کره شمالی، هیچ فرقی با مسعود رجوی ندارد. من قبلا مقاله ای به نام „زنان ذوب شده در رهبر“ را نوشتم و به این موضوع پرداختم که می توانید به آن مراجعه کنید. شاید باور این سخت باشد ولی زندگی یک روز در حکومت مجاهدین برابر با 100 سال زندگی تحت حاکمیت جمهوری اسلامی است. مشروطه و حکومت سلطنتی، شکل حکومت دوران فئودالی است که سالیان بسیاری است که این دوران پایان یافته است. سلطنت یک شکل از دیکتاتوری است. حاکم بودن یک فرد برای تمام عمر یعنی دیکتاتوری و این پوسیده مغزها می خواهند یک دیکتاتوری دیگری به خورد ما بدهند. مجاهدین که با رهبری مادام العمر مسعود رجوی و رییس جمهور مادام العمر مریم رجوی، چه فرقی با سایر دیکتاتورها دارند. سلطنت طلب ها که در جریان انقلاب سال 1357 از ایران رانده شدند و دیگر جایی در ایران ندارند و مجاهدین هم ابتدا تلاش کردند که با شرکت در انتخابات به قدرت برسند ولی به قدرت نرسیدند، پس در نتیجه آنها دست به سلاح بردند تا با یک انقلاب به قدرت برسند. جالب اینجا است، تمام کسانی که از طریق دمکراتیک به حکومت نرسیدند، دست به انقلاب زدند و این را خوب می دانیم همه انقلاب هایی که طی تاریخ رخ داده است، همگی به یک دیکتاتوری خشن تبدیل شده اند.
مردم ایران طی سالیان گذشته نشان دادند که هیچ تمایلی به خشونت ندارند و خواهان یک انقلاب جدید نیستند، آنان خواهان دمکراسی از طریق مسالمت آمیز هستند. برای همین در انتخابات شرکت می کنند تا روزی به این خواسته خود برسند، به امید آن روز.
„پایان“