دیدگاه مجاهدین نسبت به کار و طبقه کارگر
کریم غلامی، ایران فانوس، 07.05.2017
بعضی وقتها به این فکر می کنم که چه بر سر دنیا آمده و خرد مردم به کجا رفته است. رییس جمهور کشور آمریکا چیزی به نام دونالد ترامپ است. کشور عربستان، بزرگترین حامی گروه های تروریستی مانند القاعده و داعش، جایزه بین المللی مبارزه با تروریست را دریافت می کند و همین کشور که زن ستیزترین کشور دنیاست، عضو کمیسیون زنان سازمان ملل است کشوری که زنان حتی حق رانندگی ندارند. تقریبا هزار نفر کاندید ریاست جمهوری ایران شده اند، شاید به سختی بتوان یک نفر پیدا کرد که صلاحیت کاندید شدن را داشته باشد. مریم رجوی، فکر نمی کنم در تمام عمرش حتی یک ساعت کار فیزیکی کرده باشد، برای کارگران پیام می فرستد.
اگر نگاهی به منشا روز کارگر و شرایط کار در سازمان مجاهدین بکنیم، عمق فاجعه را خواهیم فهمید. روز اول ماه می روز جهانی کارگر است. منشا این روز جنبش کارگری در اواخر قرن نوزدهم در آمریکا بود. در روز اول ماه می سال 1886 تعداد زیادی از کارگران آمریکایی، دست به اعتصاب زدند و خواستار ساعت کاری استاندارد یعنی 8 ساعت کار در روز شدند. در چهارم ماه می یعنی در چهارمین روز اعتصاب کارگران در شهر شیکاگو آمریکا، پلیس به روی کارگران آتش گشود. تعدادی کشته و تعدای مجروح شدند و در همین رابطه چهار تن دیگر اعدام شدند. با رسیدن اخبار مربوط به این تظاهرات، کشتار و اعدام به سایر کشورها، در گوشه و کنار جهان مراسم یادبود برگزار و هر سال هم تکرار شد که به تدریج اول ماه مه، روز جهانی کارگر عنوان گرفت. برای اولین بار در سال 1933 حزب نازی آلمان روز اول ماه می را تعطیل عمومی و روز ملی خواند، زیرا اعدام شدگان شیکاگو عمدتا آلمانی بودند. در جریان انقلاب سفید در ایران به دستور شاه 20 درصد از سود خالص کارخانه ها می بایست در بین کارگران تقسیم می شد، چیزی که حتی امروزه در کشورهای اروپایی نیز دیده نمی شود.
سازمان فرقه گرای مجاهدین، طبق معمول که در هر رابطه ای مانند دمکراسی و انتخابات و بسیاری موارد دیگر موضع می گیرند و خود را پیشرو می دانند، به تمام کارگران تبریک گفته اند. خانم برگزیده، رییس جمهور منتصب توسط مرحوم اول مسعود رجوی، در پیامی از اعتراض کارگران حمایت کرد. طبق معمول، سئوال این که آیا مجاهدین به طبقه کارگر و حقوق آنها احترام قائل هستند؟ اگر به موضوع کار در درون تشکیلات سازمان فرقه گرای مجاهدین نگاه کنیم، خواهیم فهمید که مجاهدین بطور واقع چه دیدگاهی نسبت به کار و کارگر دارند.
ساعت کار، اصلی ترین محور اعتصاب کارگران شیکاگو آمریکا به کاهش ساعت کار از 10 ساعت به 8 ساعت در روز بود. اما استاندارد ساعت کار در مجاهدین وجود ندارد. اعضای مجاهدین بین ساعت 4 الی 5 صبح (بستگی به زمستان و تابستان دارد) از خواب بیدار می شوند و در بهترین شرایط ساعت 12 شب (ساعت 24) می خوابند. از مجموع 20 ساعت اگر 2 ساعت برای غذا خوردن و کارهای فردی مثل دوش گرفتن کم کنیم 18 ساعت باقی می ماند. اعضای مجاهدین روزانه بین 2 الی 4 ساعت جلسات شستشوی مغزی دارند، با این حساب یک مجاهد روزانه بین 12 تا 14 ساعت کار یا بهتر بگویم بیگاری می کند. در سازمان مجاهدین چیزی به نام روز تعطیل و یا جمعه وجود ندارد. اعضای مجاهدین تمام روزهای سال بدون تعطیلی کار می کنند.
حقوق کار، در سازمان مجاهدین، افراد از هیچ گونه حق و حقوقی برخودار نیستند. به گفته شخص مرحوم اول مسعود رجوی، مجاهد فقط یک حق دارد و آن فدا شدن(مصرف شدن) است. یکی از ایراد هایی که مجاهدین از دولت جمهوری اسلامی می گیرند، حقوق پایین کارگران است. البته که حقوق نه تنها کارگران بلکه تمامی قشرها پایین است. فکر نکنید که این وضعیت در اروپا بهتر است، در همین کشور آلمان یک کارگر حدود 1000 یورو ماهیانه حقوق می گیرد. بخش بزرگ آن در همان یکی دو روز اول ماه از حساب او کم می شود. این پرداخت ها شامل کرایه خانه و برق و آب و بسیاری موارد دیگر، در بهترین حالت برای یک فرد مجرد حدود 300 تا 200 یورو در ماه باقی می ماند که آن هم هزینه خورد و خوراک فرد می شود. این را هم باید بدانید که زندگی اروپا بسیار گران است. پس در نتیجه فرق چندانی بین حقوق کارگران ایران و اروپا وجود ندارد. در درون تشکیلات مجاهدین هر فرد در ماه 4 دلار (12 هزار دینار) دریافت می کرد. البته به افراد پول داده نمی شد بلکه کوپن داده می شد تا وسایل مورد نیاز خود را بخرند، امروزه 500 یورو به هر فرد داده می شود که این حقوق پناهندگی افراد است و هیچ ربطی به سازمان مجاهدین ندارد.
وضعیت معاش در سازمان مجاهدین، اعضای سازمان مجاهدین همواره دو آرزو داشتند، اولی استراحت کافی حداقل 8 ساعت در روز و خوردن غذا تا سیر شوند. از آنجایی که به اعضای مجاهدین پول داده نمی شد و آنها اجازه خروج از اردوگاه اشرف را نداشتند تا بیرون از اشرف مواد غذایی تهیه بکنند(البته پول آن را هم نداشتند)، تنها دست رسی آنها به مواد غذایی همان موادی بود که سازمان در اختیار اعضای خود قرار می داد. میزان مواد غذایی که به اعضاء داده می شد، بسیار کم بود به همین دلیل همواره اعضای مجاهدین گرسنه بودند.
در سازمان مجاهدین اعضای آن فاقد مالکیت شخصی هستند، در همان بدو ورود به سازمان مجاهدین (این را هم باید بدانید که به دلیل تلاش بی وقفه جداشدگان از سازمان، سالیان است که دیگر کسی عضو سازمان مجاهدین نمی شود) تمامی وسایل با ارزش فرد از او گرفته می شود. این حتی شامل لباس نیز می شود. اعضای مجاهدین، حتی از داشتن رادیو محروم هستند شاید باور این برای شما سخت باشد، ولی تا زمانی که مجاهدین در عراق بودند، اعضای آنها حتی تلفن همراه(موبایل) را به چشم خود ندیده بودند و کمترین تصوری از اینترنت نداشتند. بطور مستمر وسایل شخصی افراد بررسی می شد مبادا آنها یک وسیله با ارزش داشته باشند.
بیماری و درمان و از کار افتادگی در سازمان مجاهدین، بیمار شدن و بیمار بودن در سازمان مجاهدین یک جرم و گناه بزرگی است. در سازمان مجاهدین همه باید کار کنند. کار اجباری حتی شامل افراد مسن بالای 70 و 80 ساله هم می شد. معلولین جنگی نیز از این مستثنی نبودند. زمان کار و شرایط کار آنها مانند افراد سالم بود. چنانکه حتی بعضا دچار ضایعات جسمی بیشتری می شدند. در سازمان مجاهدین اصطلاح تمارض به بیماران نسبت داده می شد. تمارض، یعنی فردی که بیمار نباشد اما خود را به بیماری بزند. به دلیل کار یا بهتر بگویم بیگاری، بسیار سختی که از افراد کشیده می شد عمدتا افراد دچار ضایعات جسمی شدیدی می شدند کمر درد، پا درد و دست درد، یک بیماری رایج در سازمان مجاهدین است. بیماران از ترس اینکه مارک „تمارض“ نخورند، ابراز بیماری نمی کردند و هر فرد که بیمار بودنش را مطرح می کرد، در جلسات سرکوبگرایانه که روزانه برقرار می شد فرد را مورد توهین و تحقیر قرار میدادند که او تمارض می کند و می خواهد از زیر کار فرار بکند.
انتصاب ها در درون تشکیلات مجاهدین، یکی از ایرادهایی که سازمان مجاهدین از رژیم می گیرد انتصاب های آقازاده ها در امور کشوری و اداری است. شخص مریم رجوی به عنوان رییس جمهور برگزیده مقاومت، در اساس هیچ انتخاباتی وجود نداشت، بلکه مرحوم اول مسعود رجوی، او را به این عنوان به شورای به اصطلاح ملی مقاومت و مجاهدین قالب کرد. شاید باور این سخت باشد، ولی عمده مسئولین سازمان فاقد صلاحیت اداره امور آن بودند، تنها کارشان سرکوب اعضای تحت مسئولیت شان بود. یکی از اصلی ترین دلایل سقوط مجاهدین، همین انتصاب ها بود، آنها بجای رشد و پیشروی، روز به روز پس رفت داشتند که امروزه به این نقطه رسیده اند.
مسعود رجوی هرگز کار فیزیکی نکرده و حتی کارهای شخصی خود را هم خودش انجام نمی داد. همواره کسانی بودند که کارهایش را انجام می دادند. این در حالی بود که 12 ساعت کار برای همه یک اجبار بود. بیماران، افراد از کار افتاده، مجروحین جنگی و سالخورده ها، همه می بایست کار می کردند. سران سازمان مجاهدین، کسانی هستند که فقط به خودشان و پول و قدرت فکر می کنند و جان و مال و احساسات دیگران برایشان کوچکترین اهمیتی ندارد، شعارها و تبلیغاتی که می کنند و قصد عوام فریبی دارند و تماما دنبال منافع خودشان هستند. مردم و طبقات مختلف جامعه بخصوص کارگران هیچ جایی برای آنها ندارد.
„پایان“