هیاهوی مجاهدین چیزی نیست جز وحشت آنان از انتخابات

هیاهوی مجاهدین چیزی نیست جز وحشت آنان از انتخابات

 

هیاهوی مجاهدین چیزی نیست جز وحشت آنان از انتخابات

کریم غلامی، ایران فانوس، 20.05.2017

هر چند ما در دنیای نسبی زندگی می کنیم و مطلق یک موضوع نسبی است، ولی بعضا حتی در دنیای علم به یک پدیده مطلق گفته می شود. به عنوان مثال صفر مطلق، که در این دما انرژی ذرات تشکیل دهنده ماده به کمترین میزان جنبش خود می رسند. در زندگی اجتماعی به بعضی چیزها بد می گویند و به بعضی چیزها خوب، هر چند که این نیز مطلق نیست، با این حال اگر ما به یک چیزی می گوییم بد است، آن موضوع بایستی در همه جاها بد باشد، مثلا می گوییم، فحش دادن چیز بدی است مهم نیست که فحش دادن در خانه باشد یا در خیابان یا در مدرسه و یا یک مکان عمومی. حال با این زمینه چینی، سئوال از سران سازمان مجاهدین اگر یک چیز بدی است، برای همه کس و همه جا بد است و یا اگر چیزی خوب است، برای همه کس و همه جا خوب است؟ مانند اعدام، اگر بد است، آیا این اعدام برای همه کس و همه جا بد است یا نه؟

قصد من از این پیش زمینه این بود که بگویم دشمنی مجاهدین با رژیم ایران، یک بازی سیاسی و بهتر بگویم یک دشمنی کور است که هدف آن رسیدن به قدرت و پول است. برای مجاهدین، مهم نیست که انتخابات ریاست جمهوری باشد و یا یک سانحه طبیعی مانند زلزله و یا یک سانحه انسانی مانند انفجار معدن ذغال سنگ در ایران. مجاهدین به دنبال بهره برداری از آن موضوع هستند تا از آب گل آلود برای خود ماهی بگیرند. مهم نیست که این آب گل آلود سیلی باشد که خانه مردم را ویران کرده است.

„زن ستیزی قلب ایدئولوژی خمینی“ این یکی از جملات مرحوم اول مسعود رجوی، است که بازمانده های مجاهدین مانند همسر مرحوم اول یعنی مریم رجوی، خیلی از آن استفاده می کنند. بگذریم که الان نه از خمینی خبری است و نه از ایدئولوژی آن هر چند که چیزی به نام ایدئولوژی خمینی وجود ندارد. من خیلی دنبال این ایدئولوژی گشتم و از بسیاری سئوال کردم کسی از مواد و تئوری حاکم بر این ایدئولوژی، خبر ندارد. حال فرض را بر این بگیریم که چنین ایدئولوژی وجود دارد، منظور „ایدئولوژی خمینی“ و قلب این ایدئولوژی زن ستیزی است، نتیجه: „زن ستیزی“ بد است، سوالی که اینجا مطرح می شود، اگر زن ستیزی بد است، چرا مریم رجوی با مقامات دولت عربستان که زنان در آن کشور حتی حق رانندگی ندارند و از کمترین حقوق انسانی بی بهره هستند و این کشور زن ستیز ترین کشور دنیا شناخته شده است، ملاقات می کند و مزدوری آنها را می کند؟

این یکی از صدها موضوعی است که مجاهدین از آن استفاده کاربردی می کنند. امروز محور سیاسی ایران انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر است. مجاهدین تا می توانند جنجال سیاسی و تبلیغاتی به راه انداخته اند و از هر خبر مثبت و یا منفی، استفاده می کنند تا از آن هیزم برای آتش دشمنی کور خود با جمهوری اسلامی استفاده بکنند. هر چند که در „ایدئولوژی رجوی“ چیزی به نام انتخابات وجود ندارد. مرحوم اول مسعود رجوی، طی سالیان نشان داد که او بزرگترین دشمن انتخابات و دمکراسی است.

این روزها مجاهدین سایت های خود را مملو از این خبر کرده اند که سران حکومت از توزیع گسترده عکس های مریم رجوی در شهرهای ایران بسیار نگران شده اند.  هر چی دنبال این خبر در رسانه های ایران گشتم، پیدا نکردم. البته که مجاهدین طبق معمول با استفاده از اخبار مختلف مثل پاره شدن بنرهای تبلیغاتی، جعل خبر کرده و تلاش می کنند که آن را به نوعی به خود نسبت بدهند. بگذریم من دلیل دشمنی و ضدیت مجاهدین با انتخابات ریاست جمهوری، بهتر است بگویم در کل انتخابات در ایران را نفهمیدم. در داخل وب سایت های مجاهدین جستجو کردم، اما هیچ دلیلی بر این ضدیت پیدا نکردم، فقط باز نوشتار افشاگری های کاندیداها نسبت به هم و یا رسانه های ایران از کاندیداهای مختلف بوده. سئوال اینجا است، آیا مجاهدین با انتخابات دشمنی و ضدیت دارند و یا با کاندیداها، قطعا که ضدیت مجاهدین با نفس انتخابات است. اگر مجاهدین با انتخابات تحت هر عنوانی موافق هستند، چرا در انتخابات شرکت نمی کنند و کاندیدای خود را معرفی نمی کنند، البته که آنها نتیجه را از پیش می دانند و جواب نه مردم به آنها است. تجربه ای که مجاهدین در اولین سالهای بعد از انقلاب سال 1357 داشتند. مجاهدین در هیچ یک از انتخابات پیروزی نداشتند و حتی به شوراهای شهر نیز راه پیدا نکردند. در نتیجه مجاهدین با انتخابات به دشمنی شروع کردند، زیرا اصلی ترین مانع برای رسیدن آنها به قدرت بود. مجاهدین با تحریم انتخابات و شروع مبارزه مسلحانه، این دشمنی را به عیان نشان دادند. چگونه است که یک فرد به دلیل اینکه 200 کیلو وزن دارد، کاندید ریاست جمهوری شده پس مجاهدین هم می توانستند کاندید خود را معرفی بکنند آن وقت بطور واقع واکنش مردم را خواهیم دید.

مرحوم اول مسعود رجوی، در یکی از مصاحبه های خود با رادیو مجاهد (دقیقا یادم نمی آید که در چه سالی بود)، که همه ما را مجبور کردند تمام این مصاحبه خسته کننده و طولانی و بی محتوی را نگاه کنیم، مدعی شد که اگر در ایران انتخابات آزاد برگزار شود و این انتخابات تحت نظر سازمان ملل باشد(هر چند که این امر غیر واقعی است و سازمان ملل چنین برنامه ای برای کنترل انتخابات ریاست جمهوری ندارد) حاضر هستند که در انتخابات شرکت بکنند. اما بطور واقع همیشه این امکان وجود داشت. ابتدا باید مجاهدین خشونت و مبارزه مسلحانه را کنار بگذارند و کلمه ای به نام سرنگونی را از استراتژی خود حذف کنند و بعد در انتخابات شرکت بکنند. اگر مجاهدین به دلیل غیر منطقی، از شرکت در انتخابات محروم شدند، بعد از آن ایرادی به مجاهدین نیست و آنها حق دارند. ولی مجاهدین تا کنون حتی یک بار هم این فرصت را آزمایش نکرده اند.

از آنجایی که مجاهدین سالیان درازی است در غار (بدور از جامعه بشری) زندگی می کنند و از مردم ایران و جامعه ایران قطع کرده اند و مزدوری کشورهای عربی را کرده اند، همچنان در گذشته زندگی می کنند و افکار آنها همانند 30 الی 50 سال گذشته است و تغییری در آن به وجود نیامده است. بعد از گذشت حدود 28 سال از مرگ خمینی، اما مجاهدین هنوز حکومت ایران را رژیم خمینی می خوانند و حتی تا چند سال پیش شعار „مرگ بر خمینی“ هم می دادند. آنها نمی دانند که حکومت ایران عوض شده، مردم ایران عوض شده اند، خواسته مردم ایران و بخصوص قشر جوان ایران چیز دیگری است، مردم از جنگ و خشونت نفرت دارند. اما قدرت طلبی و پول پرستی مجاهدین، چشم آنها را کور کرده و توان دیدن را ندارند. ضدیت و دشمنی مجاهدین با جمهوری اسلامی، یک دشمنی کور است. آنها از هر فرصتی استفاده می کنند تا ضربه ای به حکومت ایران بزنند. می خواهد انتخابات ریاست جمهوری باشد و یا سیل و اعدام و یا تحریم و فشارهای اقتصادی به مردم ایران.

„پایان“