کارنامه فرقه رجوی از خرداد ۱۳۶۰ تا خرداد ۱۳۹۶
(قسمت اول)
بقلم عیسی ازاده از فرماندهان و مسئولین سابق فرقه رجوی
خرداد ماه همواره ازپرحادثه ترین ماههای مهم در تاریخچه فرقه رجوی بوده است لذا با توجه به خردادماه که در این خرداد هم فرقه رجوی انرا سرنوشت ساز و تعیین کننده اعلام کرده چون همزمان با انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری در ایران بوده است ابتدا نگاهی به رویکرد فرقه و در آماده باش قرار دادن کل دستگاهش حول این انتخابات انداخته و کارنامه فرقه را مرور می کنیم.
البته لازم است متذکر شوم که من شخصا در این انتخابات رأی ندادم اما به نظرات تمام رای دهندگان احترام میگذارم. طبعا چهل میلیونی که به پای صندوقهای رأی رفتند دلیلی برای حضورشان داشته اند.
از دیدگاه فرقۀ رجوی هر کسی در انتخابات شرکت کند یا مزدور نظام است و یا حداقل از وابستگان آن محسوب میشود و خائن می باشد.
اما ۴۰ میلیون ایرانی در داخل و خارج کشور بدون توجه به فراخوان های این فرقه در انتخابات شرکت کردند لذا بر اساس منطق و خط فکری فرقه هرکس در انتخابات شرکت کند مزدور رژیم و جزایش اعدام است. بر اساس این تفکر فرقه رجوی باید برای چهل میلیون ایرانی حکم اعدام صادر کند.
فرقه رجوی بخوبی واقف است که در ایران فاقد پایگاه مردمی است چرا که بارها مردم ایران به اشکال مختلف نشان داده اند که سران فرقۀ رجوی به دلیل خیانت هایی که مرتکب شده اند مطرود این مردم می باشند.
اگر این فرقه می دانست که در میان ملت ایران ولو در حد اندک؛ پایگاهی دارد بدون شک از حامیانش می خواست که در انتخابات شرکت کرده و اسم مریم قجر را بنویسند و یا برگۀ سفید در صندوق بیندازند اما چون چنته اش خالی است فراخوان به تحریم داد که البته پاسخ این فراخوانش را هم با نه مردم گرفت.
فرقه رجوی برای سرگرم کردن نفراتش و اثبات اینکه این مرحله برای آنها سرنوشت ساز است به طرق مختلف و کنترل شده اسیران را در صفحات مجازی در تویتر و تلگرام فعال کرد و برای هرکدام از نفرات تعهد مشخص کرده که روزانه باید حداقل ده نفر را شکار کنند و آنها را برای عدم شرکت در انتخابات و تحریم متقاعد سازند که البته این بخش از شیادی های فرقه نیازمند یک بحث جداگانه است که مستقلا به آن پرداخته می شود.
فرقۀ رجوی در جهت تحریم، تمام دستگاههای تبلیغی اش را با انواع واقسام ترفندها در این مرحله بسیج کرده بود و از خرد و کلانشان تحلیل و تفسیرهای آبکی را بخورد هوادارانشان واسیران نگوبخت در آلبانی دادند که این مرحله تعیین تکلیف رژیم است و یکانهای ارتش آزادیبخش در خیابانهای تهران رژه خواهند رفت و مریم قجر بر تخت سلطنت جلوس خواهد کرد.
پایه و مبنای این به اصطلاح کارزارشان ارتش ازادیبخش بود ارتشی که مطلقا وجود خارجی ندارد و یک دورغ بزرگ و یک شیادی از نوع رجوی است. این ارتش کجاست؟ وچه ساز و برگی دارد؟ آیا منظورتان زنان و مردان پیر وفرتوتی است که آنها را با انواع و اقسام شالارتان بازی ها و تهدید و ارعاب ها در آلبانی با زور و وعده و و عید و با قسم و آیه نگه داشته اید که صبر کنید تا انتخابات تمام شود و میوۀ انرا بچینند.
یک جریان به اصطلاح سیاسی که استراتژی و تلاش اصلی اش را بر یک دورغ بزرگ و بر اساس موهومات و امدادهای ترامپ و شیخ سعودی بنیان نهاده با کدام صلاحیت طلبکار مردم ایران هم شده است که چرا پای صندوق های رای رفتند و از فرمان رئیس جمهور حسرت به دل شورای دست ساز رهبر مفقودالاثر پیروی نکردند و مریم قجر را سنگ روی یخ کردند. در دوران اخراج فرقه از عراق واقامت اجباری و حقیرانه در البانی؛ سران فرقه ومشخصا مریم قجر اعلام کرده بود که با انتخاب ترامپ بعد از چند ماه آمریکا به ایران حمله نظامی کرده و رژیم را سرنگون می کند و این را به عنوان یک سرفصل مهم و استراتژیک برای فریب اعضای اسیر تعیین کرده بود که تا این سرفصل از فرقه جدا نشوند و در تشکیلات بمانند. مرحلۀ اول تمام شد و روند حرکت ترامپ هم تمام بافته های موهوم فرقه را پنبه کرد. مرحلۀ بعدی را سرفصل انتخابات اعلام کرده بودند که در این مرحله قیام مردمی صورت می گیرد و مریم رهسپار تهران خواهد شد. این مرحله هم تمام شد و تمام تحلیلهای ابکی مثل تف سربالا بر سر و روی سران و مریم قجر فرود آمد. بنابر این بر اساس وعده های مریم قجر کلیه نفراتی که خواهان جدایی بودند باید بدون درنگ از فرقه جدا شوند و بیش از این به وعده و وعید های این شیادان توجه نکنند. البته همه دوستان بخوبی به وعده های رهبر مفقودالاثر از سی خرداد ۱۳۶۰ تا خرداد ۱۳۹۶واقف هستند. و بیاد دارند که در دوران عراق طرح های آزاد کردن میهن طی سه روز یکی پس از دیگری دود شد و به هوا رفت و بعد از اخراج از عراق هم به یکباره کل استراتژی به اصطلاح ارتش آزادی بخش وجنگ آزادیبخش به یک جا سوخت و محو و نابود شد.
با محو شدن استراتژی فرقه ارتش موهوم آزادیبخش هم تماما حتی از لحاظ فیزیکی هم محو شد و طی ۱۴ سال از اذهان افراد هم محو شده است. لذا فرقه مجبور شد با شیادی و با خزیدن در شکاف های جدید راه نفسی برای خودش باز کند. در صدر همۀ این شکافها روی کار امدن ترامپ در امریکا و تضادهای سعودی با ایران و هم چنین تضادهای جناح های مختلف حاکمیت قرار دارد. مجموعا این سه شکاف مانند تونل های تو در تویی بودند که فرقه برای سرگرم کردن اسیران و جلوگیری از جداشدن آنها در انها مانور می داد.
شکاف انتخابات که گل گرفته شد و تا الآن هم از ترامپ برای اینها آبی گرم نشده است لذا مانده است سعودی که فعلا حمایت گسترده مالی از این فرقه می کند و بسیار بعید است که سعودی نگاه جدی به اینها داشته باشد و فعلا در حد استفاده ابزاری در برابر ایران با اینها مانور می کند و منتظر است در برابر تضمین منافع سعودی از طرف ایران، فرقه را رها سازد.
سؤالی که مطرح است این است که چرا ملت ایران توجهی به فرقه رجوی و الباقی اپوزیسیون خارجه نشین نکردند و پای صندوق های رای رفتند؟
فرقه رجوی اعلام کرد رأی من سرنگونی است و از طرف ارتش آزادیبخش که اصلا وجود خارجی ندارد اطلاعیه تحریم صادرکرد و به واحد های این ارتش موهوم و خیالی دستور داد که با ایجاد کانون های شورشی مانع برگزاری انتخابات شوند واجازه انتخابات به رژیم را ندهند . این {دستور} بزرگترین جریان بر انداز خارجه نشین است.!
ملت ایران سؤال می کنند این ارتش ازادیبخش کجاست؟ کجا مستقر است؟ چه میکند؟ ساز و کارش چیست؟ برنامه اش چیست؟ چرادر ایران و لو به آرزو یک نفرشان هم دیده نشده است ….
ایا چنین ارتشی وجود خارجی دارد؟ ملت بخوبی واقفند که چنین چیزی اصلا وجود خارجی ندارد و اینها همه اش یک مشت دروغ و یاوه است و ملت بخوبی می فهمند که این فرقه مطلقا دردش درد و رنج ملت ایران نیست و بخوبی از خیانت های این فرقه در دوران عراق و مزدوری اش برای صدام حسین و وطن فروشی هایش مطلع هستند. جوانان ایرانی بخوبی بیاد دارند که این فرقه با شبیخون زدن به نیروهای مرزبان و حفاظت این میهن؛ چگونه آنها را اسیر و دست و کتف بسته به اطلاعات ارتش صدام تحویل می داد و در واقع می فروخت. ملت ایران بخوبی واقفند که فرقه رجوی آلت دست سعودی است و دنبال تکه پاره کردن ایران و جدا کردن خوزستان از ایران است و مزدورانش سربازان بی گناه را در مرز های شرقی میهن قتل عام می کنند. فرقه با این کارنامۀ سیاهش می داند که ملت ایران به آنها می خندد و از خیانت های آنها نمی گذرد.
فرقه تمام این هیاهویی که دردوران انتخابات راه انداخت صرفا برای مغز شویی و جلوگیری از جدا شدن اسیران نگونبخت و هم چنین خوش رقصی برای اربابانش بوده است.
بنابراین فرقه یک بار دیگر متحمل یک شکست سنگین شد و دست رهبران شیادش برای اسیران نگونبخت رو شد و برای هزارمین بار دیدند و فهمیدند که کسی در ایران پشیزی هم برای این فرقه ارزش قائل نیست و این فرقه کاملا بی آبرو و افشا شده است. این از داخل ایران.
از طرف دیگر فرقه هر ساله یک شو در حومۀ پاریس با گردآوری پناهندگان از کمپ های پناهندگی و دادن پول افرادی را برای شوی تبلیغاتی اش جمع می کند و همیشه هم مدعی است که بیش از صد هزار نفر در شوی آنها شرکت داشته اند.
در خارج هم ایرانیان یک سیلی محکم بر بناگوش این فرقه زدند و در امریکا و استرالیا و اروپا و اسیا ایرانیان برای رأی دادن ساعتها صف کشیدند و همه خبرگزاریها و رسانه های بین المللی هم با عکس و تصویر این استقبال را مخابره کردند. فرقه جواب این را چه می دهد؟ وچه پاسخی برای ایرانیان خارج از کشور دارد؟!
از دیدگاه بنده هر ایرانی حقش است که خودش انتخاب کند و رای بدهد یا ندهد. اینکه فرقه مدعی است هیچ فرقی بین کاندیداها نیست با آنچه ملت ایران فکر می کنند تفاوت ماهوی دارد. ملت ایران معتقد هستند که فرقی هست.
فرقه رجوی با خائن خواندن و مزدور دانستن چهل میلیون ایرانی یک تیر خلاص هم بخودش زد و دیر یا زود اسیران نگونبخت یقۀ مریم قجر و سران این فرقه را خواهند گرفت و خواهند پرسید اگر چهل میلیون ایرانی دارای حق رأی، خائن و مزدور هستند پس ما برای چه کسی مبارزه می کنیم؟. پس آن خلق قهرمان که مدعی حمایت از آن هستید آیا در قاره ای دیگر زندگی می کند؟.
آیا هزاران دختر و پسر که جشن می گیرند و رقص و پایکوبی می کنند خائن و مزدور هستند؟! یا باید با شادی جوانان ایران زمین شاد شد و انتخابشان را تبریک گفت و با خوشحالی آنها خوشحالی کرد؟. آیا خانم نرگس محمدی و دهها و صدها هنرمند و ورزشکار که حتی از زندان در انتخابات شرکت می کنند خائن و مزدور هستند؟.
فرقه ای که برای اعضای خودش کمترین ارزشی قائل نیست و به مردانشان ( نرینه وحشی) و به زنانشان (مادینه)می گوید معلوم است که به ملت ایران بیشترین بی احترامی را می کند و ملتی را خائن ومزدور می داند.
این فرقه اگر ذره ای عرق میهن دوستی داشت و دردش درد ملت ایران بود به رأی مردم احترام قائل میشد و دست از توهین و بی احترامی به ملتی بر می داشت. اگر یک روزنه کوچک زمینه ای برای جشن و شادی ایجاد می کند و جوانان شب تا صبح رقص و پایکوبی می کنند آیا نباید به این جوانان درود فرستاد که آنقدر به لحاظ سیاسی بالغ شده اند که سره را از ناسره تشخیص می دهند؟.
فرقۀ رجوی یک بار دیگر در برابر ارادۀ ملت ایران شکست خورد و دیر یا زود این شکست بر تشکیلاتش اوار خواهد شد. و دیگر حنایش برای اسیران خودش هم رنگی نخواهد داشت.
در اینجا لازم می دانم به دوستان و همرزمان سابقم در آلبانی و اروپا که هنوز تحت تاثیر این فرقه هستند یادآور شوم که دوستان، خودتان شاهد التماس و درخواست های مریم قجر بودید که از شما خواست تا انتخابات امریکا باقی بمانید و بعد هم گفت که انتخابات بر سر رژیم اوار خواهد شد و در ایران قیام می شود ! راستی چه شد؟
دوستان، یک بار دیگر همانند صدها بار دیگر که بخوبی بیاد دارید تحلیل های سران فرقه تبدیل به تف سر بالا شد و بر سر و روی خودشان فرود آمد. ایا بازهم می خواهید در این فرقه شیاد و مزدور بیگانه و سرویس اطلاعاتی بمانید؟ عمر و جوانی تان که تباه شد. اکثریت قریب به اتفاقتان که در سن بازنشستگی با کلکسیونی از بیماری هستید. دوستان؛ به اگاهی خودتان خیانت نکنید و اجازه ندهید همانند دوران عراق صدام حسین ابزاری دست سران فرقه باشید؛ که هر روزی یک مدل شمارا رنگ کنند واز شما استفاده ابزاری کنند. انتخابات تمام شد رویکرد ترامپ را هم در این چند ماهه بعینه دیدید. لذا تصمیم خودتان را بگیرید و خودتان مسئول مقدرات و سرنوشت خودتان باشید. در عصر ارتباطات هستیم چرا هنوز شما باید در حسرت داشتن یک تلفن موبایل و دسترسی ازادانه به اینترنت باشید؟.
چرا برای یک تلفن زدن به خانواده تان باید شما را به اتاق تماس ببرند و دونفر هم موقع صحبت کنار دستتان بنشینند و صدایتان را هم ضبط کنند؟. چرا برای حتی کارهای اجتماعی با استفاده از اینترنت باید با فرمانده تان و یک ناظر به اسم افسر اتاق اینترنت و یک زن بنام مدیر ارتباطات با اینترنت کار کنید و چرا فایل هایی را که دانلود می کنید بعد از چهل و هشت ساعت و بعد از چک و سانسور یا به اصطلاح قاف زدایی به شما بر می گردانند؟ چرا این همه سانسور؟ چرا حتی اجازۀ یک گشت و گذار آزادانه را به شما در آلبانی نمی دهند چرا اجازه نمی دهند خانواده های شما برای دیدنتان به آلبانی بیایند؟. چرا در سازمانی که مدعی جامعه بی طبقه توحیدی است نورچشمی ها از بهترین امکانات استفاده می کنند و مثل اشرف خواب و خوارک شان هم باید از جمع جدا باشد؟.
چرا هنوز مانند کودکان زیر ده سال با شما تنظیم می کنند از لباس زیر تا کفش و سایر البسه تان را هم باید کسی دیگری برایتان خرید کند.
چرا وقتی یک جفت جوراب یا یک تی شرت به شما می دهند اسم هدیه خواهر مریم روش هست؟ چرا اینقدر شما را می خواهند وابسته نشان دهند؟
چرا کسی مجاز نیست لباس مورد پسند خودش را خودش مستقیم خریداری کند؟ اینجا که اشرف محاصره شده نیست اینجا البانی است.
باور کنید در جامعه اگر بایک بچه ده ساله هم چنین برخوردی شود قهر می کند و از خانه بیرون می زند.
دوستان فریب شیادی های این فرقه را نخورید تمام این تهمت و افتراهایی که به جدا شده ها می زنند دروغ محض است. آنها با این دروغها و تهمتها می خواهند جدا شدن را تابو کنند می خواهند مانند دوران برده داری همه شما سرباز صفر مریم قجر باشید و می خواهند با جان وخون و رنج وتلاش شما ادعای اپوزیسیون را در بیاورند و پول بیشتری از اربابانشان دریافت کنند. براستی اگر چهل میلیون ایرانی مزدور و خائن هستند ما هم خائن هستیم. این نوع تفکر و منطق یا با من یا مزدوری مربوط به عصر قرون وسطی و دوران جاهلیت است. بحث رهبر عقیدتی و اینکه تمام خون و جان ونفس ما به رهبر عقیدتی تعلق دارد اوج برده کشی و توهین به شعور انسانیت هست. الآن که ما در نیای آزاد زندگی می کنیم و بحث های شیادانه رجوی را مرور می کنیم نمی دانیم بخندیم یا گریه کنیم؟ که چقدر مارا تحمیق کردند و چقدر همانند برده با ما رفتار کردند.
کجای دنیا چند دهه برای یک چندهزار انسان از بیدارباش صبح تا خوابشان ساعت به ساعت توسط تشکیلات برنامه ریزی می شود. اگر پادگان هم باشد دوساله تمام میشود اگر نظامی حرفه ای هم باشد بخشی از زندگی اش بخودش مربوط میشود. تا کی می خواهید سرباز صفر بی اراده این تشکیلات جهنمی باشید؟. شما که نه حق تعیین زمان خورد و خوراکتان و خوابتان را دارید و نه مجاز به خرید حتی لباس خودتان هستید شما که باید ساعت به ساعت روزتان را گزارش کنید شما که باید افکار اعماق قلب و وجودتان را هم هر روز بازگو کنید شما که در حسرت داشتن یک تلفن هستید شما که در حسرت خوردن غذای مورد علاقه تان هستید برای چه در این تشکیلات مانده اید؟. آیا این همان فوق دموکراتیک ترین مناسبات انقلابی است که رهبر مفقودالاثر صدها بار توی گوشهای ما کرد این؟؟!!! اگر این است که باید به سرتا پای این مناسبات ضد انسانی گریه کرد و به حال زندانیان سیاه چالها غبطه خورد که وضع و حال آنها بسا بهتر از ماست.
تاکی می خواهید به آگاهی خودتان خیانت کنید.
چرا هنوز در البانی باید حسن نایب اقا که دوران کشتار اشرف و موشک های لیبرتی در اروپا عشق و حالش را می کرد نماینده شما باشد؟. مگر شما زیر سن هستید که وکیل و قیم داشته باشید؟ آن هم کسی که اصلا منتقل شده از عراق نیست و حتی یک روز هم در لیبرتی نبوده. معلوم نیست چگونه یک پناهندۀ فرانسه می تواند نمایندۀ پناهجویان یا پناهندگان در یک کشور دیگر بشود؟؟!!. جلوی این بی قانونی ها بایستید. اینها ضد قانون است فردفرد شما پناهنده هستید و خودتان طرف حساب ارگانهای سازمان ملل و دولت آلبانی می باشید.اگر شما محکم بایستید و به صورت دسته جمعی در برابر این تشکیلات هزار تو بایستید شک نکنید که همه سران فرقه از بالا تا پایین تسلیم خواسته های شما خواهند شد.
ما که خوب می فهمیم وقتی تن به بارکشی بدهیم تا نفس داریم بارمان می کنند وتا نای داریم استثمارمان می کنند. شک ندارم اگر تلاش نکنید و تسلیم تشکیلات فرقه شوید همان بلا را که سران فرقه سر همه مان در عراق آوردند در آلبانی هم همان آش و همان کاسه خواهد بود.
با ارزوی رهایی تک تک شما و پایان چشم انتظاری خانواده هایتان که تنها آرزویشان دیدن شما از نزدیک است.
ادامه دارد.
عیسی آزاده
پاریس ۲۶ می ۲۰۱۷