آیا می دانید که احساسات و عواطف کلماتی نا آشنا و نامفهوم برای اعضای این فرقه می باشد و آنها از نظر روانی آسیبهای بسیار دیده اند. از شما خواهش می کنم بجای اینکه حرفهای کلیشه ای مریم رجوی را منعکس کنید کمی فراتر نگاه کرده و به حقوق بش احترام گذاشته و می گویم حاضر در شرکت در هر مصاحبه ای می باشم
Monat: Mai 2017
سرشناسترین پژوهشگر جهان نگران آینده سیاره ماست. او هشدار میدهد که خطر تغییرات اقلیمی، برخورد سیارکها به زمین، بیماریهای همهگیر و رشد جمعیت میتواند زمین را غیر قابل سکونت کند
ای کاش که از روز اول شناخته بودم که سالیان عمر خودم را تباه نمیکردم و در این اسارتگاه جوانیم را بخاطر شهوت قدرت مریم از دست بدهم. با شناخت مریم فهمیدم که نباید فریب قولهای این شخصیتها را خورد و فهمیدم که چگونه میشود فردی اینگونه خون هزاران نفر را بخاطر امیال خود بریزد و خون هزاران نفر را در شیشه کند
شاید باور این سخت باشد، ولی عمده مسئولین سازمان فاقد صلاحیت اداره امور آن بودند، تنها کارشان سرکوب اعضای تحت مسئولیت شان بود. یکی از اصلی ترین دلایل سقوط مجاهدین، همین انتصاب ها بود، آنها بجای رشد و پیشروی، روز به روز پس رفت داشتند که امروزه به این نقطه رسیده اند
فرقه هرگز نخواهد پذیرفت و ریسک نخواهد کرد تا اعضاء و مردم را در معرض آزمایش طلبکاری که همان انتخابات باشد، قرار دهد. آنان می پندارند، کسانی که امروز رییس جمهور انتخاب کنند، فردا نوع پوشش و خوردن و نوشیدن و استراتژی و رهبر و جنگ و صلح و نوع زندگی و غیره را انتخاب خواهند کرد، باجگیری خواهند کرد. آنان انتخابات مردمی را نشانه فاسد شدن و طلبکارشدن و باجگیرشدن مردم می دانند
قبلا هم در اردوگاههای اهدائی صدام ملعون به رجوی سقط شده نمونه هائی بود از رابطه جنسی مخفیانه ؛ همجنس بازی و حتا نمونه هائی از رابطه جنسی با حیوانات که گوهران بی بدیل در راستای سرنگون کردن و به اثبات رساندن انقلاب مشعشع به این رابطه ها و کثافتکاری ها دست می زدند وبعد هم با خواندن گزارش تحت عنوان غسل هفتگی گناهانشان توسط رجوی داعشی بخشیده می شد
در نگاه اول این یک عمل انساندوستانه بنظر می رسید اما پس از چند سال که همان کودکان رشد کرده و بزرگتر شده بودند را به بهانه دیدار با پدرو مادرانشان به اردوگاه اشرف درعراق کشاند و مانع خروج مجدد آنان شد در حالیکه آن کودکان در اروپا و امریکا مشغول تحصیل بودند و اکثر آنان نیز سن قانونی نداشتند، تعدادی از آنان را هم با مغزشوئی به عملیات در داخل ایران فرستاد وآنهارا بکشتن داد
خواهر عزیزم پدر و مادرت از دوری تو خیلی پیر شده اند . اگر دوست داری پدر و مادرت ازتو راضی باشند هرچه زودتر برگرد پیش خانواده ات. اگر از مرتضی میخوای برات بگم بیماری ام اس گرفته و فلج شده. با آمدن تو شاید شوکی بر او وارد شود و خوب شود
یک شب کوله ام را بستم که داستان مفصلش را در مطلبی نوشته ام قبلا به نام کفشهایم کو چه کسی صدا زد سهراب؟ خلاصه از قرارگاه اشرف فرار کردم و رفتم به تیف (کمپ امریکا) که دو دنیای متفاوت بود با اینکه هنوز در حصار بودیم ولی احساس آزادی عجیبی در درون خودم داشتم و از شعف و شوق و خلاص شدن از کابوس اشرف و تشکیلات مجاهدین در عراق ، دست و پایم می لرزید باورم نمی شد این من هستم که بعد از ۱۲ سال از تشکیلات جهنمی رجوی نجات پیدا کردم
خواهران و برادران و همچنین خواهرزاده ها وبرادرزاده ها فقط یک سفارش به شما دارم و این است که تا میتوانید کمک کار و همراه پدر بزرگ باشید تا زودی من نزدتان برگردم و بابای پیر و مظلومم را درآغوش بگیرم . خدا از سر تقصیرات من بگذرد که زیاد به بابا ظلم کردم ولی من ازسرتقصیرات رجوی نمیگذرم که ما را به روز سیاه نشاند و خانواده مان را فرو پاشید