یک شاهزاده ی سعودی ، یک سخنگوی سابق مجلس نمایندگان امریکا و یک نامزد معاونت ریاست جمهوری ازحزب دمکرات ، آخر هفته ی خود در حومه ی پاریس را چگونه گذراندند؟
Monat: Juli 2017
اکنون پرسشی که مطرح می شود این است که آیا فرقه مجاهدین ترور شخصیت در مورد علامه حسینی را مثل سایر منتقدین وناراضیان از سیاست های مجاهدین خلق را آغاز می کند ؟ آیا رهبری مجاهدین خلق انتقادات فردی که چنین جایگاه رفیعی به قول خود مریم رجوی در تشکیلات مجاهدین خلق داشته است را تحمل می کند؟ پاسخ به اعضای سازمان در آلبانی چه خواهد بود؟
ایشان در پاسخ خانم بتول سلطانی در مورداستناد رجوی برای توجیه عمل و اقدام مسعود رجوی در عقد کردن و ایجاد رابطه جنسی با زنانی که طی پروسه های انقلاب از شوهران خود جدا شده اند فرمود
علامه حسینی، در متن افشاگریهای بی سابقه اش در مورد رهبران مختلف مجاهدین، زبان به اعتراف گشود و به طور اخص در مورد مریم قجر، گفت، روزی از مریم رجوی سئوال کردم آیا شما به این حجاب و روسری اعتقاد دارید؟ او پاسخ داد، نه اعتقاد ندارم، ولی ضرورت زمان و تشکیلات ناچارم کرده است. علامه حسینی، مجدداً از مریم قجر پرسید، آیا در مورد طلاقها نظرتان مثبت است که مریم رجوی این بار نیز جواب داد، مورد طلاق من و سایر زنان، فرمان مسعود رجوی بوده است
مریم رجوی در کنار مرد ها روی صندلی آنقدر جمع و جور مینشیند که خدای ناکرده شانهاش به شانه نامحرم مککین ساییده نشود در حالی که دختران کرد نسل امروز سالهاست کنار مردها اسلحه در دست درازکش میشوند
مجاهدین خلق هر ساله 30 خرداد را جشن می گیرند. پرسش اینجا است، به چه دلیل چنین جشنی برگزار می شود؟ مجاهدین می گویند که سر آغاز „مقاومت“ است. مقاومت در برابر چه چیزی و یا چه کسی؟ اگر داستان را حتی از زبان خود مجاهدین هم بشنویم، تنها چیزی که در این میان دیده نمی شود، مقاومت کردن است
دوران بسیار وحشتناکی از منظر اجتماعی بود. هیچ پدر و مادری جرات ملاقات با کودک خود را نداشت. همه کودکان را در یک مرکز جمع کرده بودند و چند سال دور از دسترس مادران و پدران از آنان نگهداری کردند
خانمها و آقایان مشکل کمبود قانون برای مبارزه با این مناسبات رابطه برده داری نوین است که که اجازه میدهد فرقه هایی مانند فرقه رجوی انسانها را تبدیل به روباطهایی کند که بخواست مریم رجوی به هرجنایتی در خیابانهای شهرهایمان در کوچه و بازار دست بزنند
اگراین محققیین از نطرات امثال این راقم هم بپرسند به آنها خواهم گفت “ رفتن به زیر زمین و زیر زمینی شدن “ عامل اصلی انحطاط تمام جریان هایی است که به انگیزه ستم سوزی نهایتا به ستم سازی می گرایند . از سرنوشت تلخ بنیانگذاران نستوهی که از فراز محبوبیت یک جامعه و تنها بعد از نزدیک به پنج دهه به دره کارناوالی اینگونه سقوط کردند پند بگیریم که هرگز برای تغییر سرنوشت مردم در زیر زمین ها تصمیم نگیریم
حال بگذار مدتی هم اینچنین کنند. آن کس که حقیقت را ببیند ولی کتمان کند در همان جهنم می ماند. ولی آن کس که حقیقت روزانه را ببیند و عصیان کند خود در گام اول آزاد میشود و گواهی و کمکی برای سایرین خواهد شد. کما اینکه روزانه شاهد این روند از نزدیک میباشیم که چطور افراد قاطعانه پاسخ کوبنده ای به این فرقه میدهند