ترور؛ ضعفِ فرد و سیاست و جامعه
این بار بلوار لارامبلا در قلب بارسلون مورد حمله تروریستهای اسلامگرا قرار گرفت و دهها کشته و زخمی بر جای گذاشت.
به غیر از مواردی که ثابت شده مرتکبانی که خود را به گروههای تروریستی نسبت دادهاند، پیشینهی کیفری و مجرمانه دارند، و با ابراز تعلق گروهی و ایدئولوژیک در واقع بر تمایلات جنایتکارانهی خود سرپوش گذاشتهاند (مبحثی که میبایست از سوی روانشناسان و متخصصان جرمشناسی مورد بررسی قرار گیرد) آنهایی که بر اثر مغزشویی دست به جنایت میزنند، قطعا تصور دیگری از خود و عملیاتشان دارند.
اینان، چه چپ و چه راست، چه مذهبی و چه غیرمذهبی، چه تحصیلکرده و چه عامی، چه از خانوادهی متوسط و بالا یا پایین، چه دیروز و چه امروز و چه فردا، افرادی هستند که به دلیل مشکلات فردی و اجتماعی، به این نتیجه رسیدهاند که میبایست هویت و موجودیت خود را با ترور و کشتن دیگران به اثبات برسانند حتی اگر خود نیز کشته شوند. حتما هم نباید به «بهشت» و حوریان آن اعتقاد داشت تا از جان خود گذشت. اعضای گروههای تروریستی چپ و راست که با سیانور یا اسلحه به زندگی خود پایان میدادند، قطعا به طمع بهشت نبود. ولی همهی اینها یک اشتراک عقیدتی دارند: جنایت با لعاب عقیده و ایدئولوژی (کمونیسم، ناسیونالیسم، اسلامیسم و…) و احساس تعلق به یک گروه تشکیلاتی یا فکری، دیگر «جنایت» نیست بلکه «مبارزه» در راه این یا آن هدف «والا»ست.
جامعه و تاریخ و قربانیان و بازماندگان آنها اما از زاویهی دیگری به این «مبارزه» نگاه میکنند: در کلیترین خطوط، افراد سرخوردهای که از نظر فردی یا اجتماعی، جایی برای خود در جامعه نمییابند. هویت خود را مورد تایید محیطی که با آن سر و کار دارند نمیبینند. در این صورت، باید کند و کاو کرد که چرا رابطهی متقابل فرد و جامعه، که در برابر هم مسئولیت دارند، دچار اختلال شده است؟
آنچه را به «فرد» مربوط میشود، در خود و خانوادهاش باید جست. اما جامعه، شامل محیط اجتماعی و سیاست نیز باید در خود بازنگری کند که چرا چنین افرادی را در خود پرورده است؟ گسست و احساس عدم تعلق در کجاست که فرد را چنان در برابر جامعه قرار میدهد که اولا، مساعد مغزشویی میشود؛ ثانیا، هویت خود را نه در واقعیت بلکه در تخیلات آرمانی و آنجهانی میجوید؛ و ثالثا، رفاه و شادی و آزادی دیگران به بزرگترین «کمپلکس» او تبدیل میشود.
این وظیفهی سیاست است که احساس تعلق برای افراد جامعه بیافریند و موجودیت آنها را، با همهی تفاوتهاشان، به رسمیت بشناسد. در این صورت است که سردمدارانی که از افراد سرخورده برای ترور و اهداف سیاسی خود سوء استفاده میکنند، با مشکل جدی روبرو خواهند شد.