بعداز نیم قرن سازمان مجاهدین در چه نقطه‌ای قرار دارد؟

بعداز نیم قرن سازمان مجاهدین در چه نقطه‌ای قرار دارد؟

لینک به منبع

بعداز نیم قرن سازمان مجاهدین در چه نقطه‌ای قرار دارد؟

در سال ۱۳۴۴ خورشیدی بنیان گزاران سازمان مجاهدین را با هدف مبارزه با امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا و جهت مبارزه با رژیم وابسته شاه تاسیس کردند. ولی بعد از دستگیری و اعدام بنیان گزاران، رجوی که با خیانت به بنیان گزاران و اهداف والای شان رهبری سازمان مجاهدین را ربود ؛ این سازمان انقلابی رآ تبدیل به یک فرقه تروریستی کرد که هدفش نه تنها دیگر مبارزه با امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا نیست بلکه با سیاست های آمریکا و متحدانش در منطقه خاورمیانه در راستای دشمنی با مردم ایران همسویی کامل دارد و با کمال پررویی و وقاحت بدان افتخار هم می کند.

حال برای بررسی دقیق نقطه کنونی سازمان مجاهدین بعد از اینکه پنجاه و دو سال از تاسیس آن می گذرد می خواهم بطور همه جانبه به وضعیت موجود سازمان مجاهدین و نقطه‌ای که در آن قرار گرفته است نگاهی گذرا بیندازیم.

یکم : به لحاظ رهبری که علی رغم اینکه رجوی خودش را رهبری عقیدتی مادام العمر سازمان میدانست و علی رغم اصرار مریم عضدانلو به زنده بودنش ؛ وضعیت زنده یا مرده بودنش در هاله ای از ابهام قرار دارد. البته از نظر نیروهای سازمان ایشان بعد از اینکه مخفی شد دیگر مرده به حساب می آید چون دیگر عملا حضور فیزیکی در تشکیلات ندارد.

دوم: به لحاظ تشکیلاتی هم بعد از دست دادن سلاح و پایگاه استراتژیکی اشرف و خروج مفتضحانه از عراق و انتقال به کمپ آپارتمانی تیرانا به شدت بهم ریخته است و مریم عضدانلو علی رغم رفت و آمد های مستمر به آنجا و دادن وعده های دروغین و تکراری سرنگونی نتوانسته جلوی موج روز افزون ریزش نیرویی را بگیرد . بنابراین اکنون به لحاظ تشکیلاتی هم در نقطه فروپاشی کامل قرار گرفته است. و انقلاب کذایی مریم عضدانلو که زمانی در عراق به عنوان یک اهرم سرکوب و مهار تشکیلات کارایی داشت؛  اکنون دیگر آن کارایی لازم را ندارد و مهار تشکیلات هم از زاویه از دست مریم عضدانلو و سران فرقه تروریستی رجوی در رفته و دیگر به هیچ وجه قابل کنترل نمی باشد.

سوم:  به لحاظ اجتماعی هم علی رغم ادعای سران فرقه تروریستی رجوی که خودش تنها آلترناتیو می پندارند؛ بخاطر اصرار روی استراتژی به گل نشسته و شکست خورده و به بن بست رسیده ترور و خشونت و همچنین به خاطر خیانت به مردم ایران نه تنها از هیچ پایگاه مردمی و جایگاهی در بین اپوزیسیون داخل و خارج کشور برخوار نیست بلکه به شدت مورد تنفر و انزجار آحاد مردم ایران قرار گرفته است.

چهارم:  از لحاظ نظامی هم که این ارتش به اصطلاح آزادی بخشش که در عراق در زمان صدام حسین به دستور ایشان  برای کرد کشی و سرکوب شیعیان جنوب عراق و سرباز کشی در مناطق مرزی جنگ ایران و عراق تشکیل شده بود؛ اکنون بخاطر پیر و پاتال شدن اکثریتش در کمپ تیرانا تبدیل شده است به خانه سالمندان و این ارتش به اصطلاح آزادی بخش بخاطر از دست دادن سلاح و پایگاه استراتژیکی اشرف و حتی لباس فرم نظامی اش؛ مثل شیر بی یال و دم و اشکم می ماند که دیگر حتی توان حمل سلاح را ندارد.

پنجم: به لحاظ سیاسی هم که این سازمان از هیچ استقلال سیاسی برخودار نیست و مثل حزب باد می باشد که همواره بجای تکیه بر مردم ایران به قدرت های خارجی آویزان بوده و همواره سعی می کند با سیاست آویزان شدن و در شکاف زندگی کردن ادامه حیات بدهد. لذا در همین راستا یک زمان آویزان صدام حسین در عراق بود و سعی می کرد در شکاف جنگ ایران و عراق به حیات خوار و خفیف و خائنانه اش ادامه دهد و اکنون هم سعی می کند با آویزان شدن به جناح‌های جنگ طلب در آمریکا و متحدانش در منطقه خاورمیانه و همسویی کامل با آنها در راستای ضد منافع ملی و دشمنی با مردم ایران؛  خودش را سر پا نگه دارد.

بنابراین مشاهده می فرمائید که بعد از اینکه پنجاه و دو سال از تاسیس سازمان مجاهدین خلق ایران می گذرد این سازمان نه تنها از اهداف اصلی خودش فاصله گرفته است بلکه به برکت رهبری عقیدتی مسعود رجوی با اندیشه فرقه گرایانه و تروریستی صد و هشتاد درجه عکس  اهداف اصلی بنیان گزاران حرکت می کند و همین امر موجب فروپاشی کامل و تمام عیار این سازمان فرقه گرا و تروریستی گشته است که دیگر به هیچ عنوان قادر به جمع و جور کردن این سازمان نیست و اکنون مریم عضدانلو علی رغم تمام تلاش های مذبوحانه و بی فایده اش نمی تواند این آخرین سنگر تشکیلات رآ در کمپ تیرانا حفظ کند.

*