افشاگری عجیب و مضحک
ایران فانوس، 07.09.2017
تا کنون از مجاهدین خلق افشاگری زیاد دیده بودیم اما این یکی عجیب ترین و مضحک ترین افشاگری است که تا به حال دیده و یا شنیده شده است. در سایت ایران افشاگر وابسته به مجاهدین خلق، اخیراً در ارتباط با آزادی و افشاگری یکی از قربانیان فرقه به نام منوچهر عبدی، که با سایت سحر دست به افشاگری به نام „چیزی جز انحلال برای فرقه رجوی متصور نیست“ زده است، واکنش عکس العملی و یا افشاگری ای صورت گرفت که خود جای تامل و افشاء مجدد دارد.
در این افشاگری پر طمطراق و ناشیانه که دو موضوع کوتاه در چند سطر را بر می گیرد، در موضوع و متن اول آمده است، منوچهر عبدی، پناهنده ارتش آزادیبخش بوده و پس از ارتباط با مزدوران افشاء شده وزارت اطلاعات، از ارتش اخراج شده است!
موضوع و متن دوم نیز بی شباهت به افشاگری اول نیست. مجاهدین خلق در مورد عضوگیری منوچهر عبدی، گفته اند که او قبل از پناهندگی به ارتش آزادیبخش، معتاد بوده ولی با این وجود به جد خواهان جنگیدن با نظام جمهوری اسلامی بوده است!
تناقض مالیات ندارد تا بابتش کسی را استنطاق و یا بازخواست کنند. ارتشی که در حال جنگ صد برابر است، معتاد استخدام می کند، او را پناهنده می پذیرد، راه ارتباطش با ماموران وزارت اطلاعات را باز می گذارد و سپس وی را پس از عمری استثمار بیرحمانه، بی هیچ سند و مدرک و شهود و دادگاه و عواقب کار و استخدام و پناهندگی و غیره، حکم اخراجش را دستش می دهد. از این بهتر نمی شود.
معمولاً، ارتشهای دنیا که کارشان آموزش و آماده سازی نیروها برای تهاجم و دفاع است، برای عضوگیری نهایت دقت را به خرج می دهند. از سن و سال عضو تا سوء پیشینه، از لیاقتهای فیزیکی تا روحی و روانی و مسایل دیگر که در ارتشهای مختلف کم و بیش فرق دارد. سپس ارتش پرسنل نظامی و یا اداری را به صورت نیمه وقت یا تمام وقت و بنا بر منطقه ای که خدمت و یا جنگ می کند، با حقوق و مزایا و رتبه هایی که به سوابق و صلاحیت پرسنل مربوط است و حقوق و آزادیهای مختلف اجتماعی که حق تشکیل خانواده و خرید و فروش و بسیاری حقوق دیگر را شامل می شود، پس از خاتمه همکاری، با حقوق تعریف شده بازنشسته می کند و از خدماتش سود می برد و قدردانی می کند.
در ارتش مجاهدین خلق اما شرایط عضوگیری و کار و آزادیها و حقوق و بازنشستگی و ورود و خروج و همه چیز دیگر، صد و هشتاد درجه با ارتشهای دیگر فرق دارد.
در ارتش مجاهدین، فرد معتاد می آید و معتاد می رود، جاسوس می آید و جاسوس می رود، پناهنده می آید و پناهنده می رود، دست خالی می آید و دست خالی می رود و صدها از این دست؛ تنها کسانی که با دست پر می آیند و مجاهد می مانند و مجاهد می میمیرند، کنیزکان و غلمانها هستند که هر روز بیشتر از روز قبل مقام و مرتبه شان زیاد و زیادتر می شود. مابقی، یا نباید بروند، وگرنه اگر به هر دلیلی بروند، آمد و رفت شان چیزی است که رهبران مجاهدین تعرف می کنند.
برخلاف تبلیغات مضحک و نیرو ترسان فوق، مسعود رجوی، جهت مهار و ابقاء نیروهایش هزینه زیادی پرداخته است. از زبانش بارها جهت بدهکار کردن و افسون نیروهایش، شنیده شد، من برای هر کدام تان که اینجا هستید صد شهید داده ام.
مسعود رجوی، میزان دلارهای پرداختی را فاش نکرده است که برای کنترل و تحمیق نیروهایش، چه میزان هزینه داده است. اما کسی که برای هر فرد صد شهید داده باشد، لاجرم برای هر فرد میلیونها دلار هزینه داده است.
واقعیت تلخ اما چیست؟ واقعیت این است که تا دیروز در کشور عراق، نیروهای مجاهدین برای بسیاری از کشورها منجمله عربستان و اسراییل و آمریکا، اهرم فشار محسوب می شدند، یعنی سود نیروها از زیان شان بیشتر بود و مسایلی چون اعتیاد و جاسوسی و هم جنس بازی و فحشاء و پذیرایی از افسران آمریکایی، قابل حل و فصل بود اما هم اکنون نیروها در آلبانی به روزی رسیده اند که پیر و پاتال و هزینه بر شده اند و دخل شان به خرج شان نمی خواند. بدین سبب، مسایلی چون اعتیاد و جاسوسی، مسئله ساز و غیر قابل حل شده است.
کانون سیاسی/ فرهنگی ایران فانوس