نگاهی به استقلال اقلیم کردستان عراق
21.09.2017ایران فانوس
اقلیم کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی قرار است روز دوشنبه بیست و پنجم ماه سپتامبر به دنبال همه پرسی از مردم کرد عراق، رسماً از کشور عراق، جدا و مستقل شود. این موضوع، یعنی استقلال کردستان عراق، آن قدر اهمیت دارد که به طور مستقیم در سرنوشت مردم عراق و ایران و ترکیه و سوریه و غیر مستقیم بر سایر کشورهای دیگر تاثیر خواهد داشت. بدین سبب، نظر خود را در این مطلب کوتاه به اطلاع عموم می رسانیم.
اول، کردهای عراقی دهها سال است در حال پیکار و سرکوب از جانب حکومت مرکزی به سر بردند که خشونت حاکم علیه کردها، یکی از دلایل استقلال و یا تجزیه کردستان عراق شده است.
دوم، به دلیل قومی و جغرافیایی مردم کرد با سایر مردم عراق اختلافات جدی داشته که این نیز مزید بر علت و علت جدایی از خاک عراق شده است.
سوم، حقوق بشر و حق تعیین سرنوشت برای هر ملتی، این فرصت را به اقلیم کردستان عراق داده است تا سرنوشت خود را خارج از اراده سیاسی دولت عراق، در معرض همه پرسی قرار دهند.
چهارم، و دلایل دیگری که به موضوعات پیچیده و پشت پرده ربط دارد و اقلیم کردستان به خودمختاری و امتیازات فعلی راضی نیست و اصرار به استقلال از دولت مرکزی گرفته است.
در رابطه با چهار محور فوق، نظرات مان و کسانی که از دور و نزدیک با آلام و مسایل و مشکلات و مبارزات مردم کرد آشنایی داریم و مخالف تجزیه کشورهای منطقه هستیم، به اطلاع می رسانیم.
اول، خشونت علیه اکراد عراق، در اصل دو جانبه بوده و یک طرفه نبوده است. در ثانی، خشونت صرف علیه ملتی و یا احتمالاً در آینده نزدیک شاهد خشونتهای فی مابین مابین اکراد و عراقیها، خواهیم بود، خشونت در مقابل خشونت، مشروعیت زا نیست و النهایه کار به صلح و سازش نخواهد انجامید.
دوم، کشور عراق، همچنین متشکل از سایر اقوام و مذاهب است که کم و بیش مشکلاتی مثل اکراد عراق با دولت مرکزی دارند و اگر قرار بر استقلال و تجزیه باشد، این حق شامل حال آنها نیز خواهد شد.
سوم، مسعود بارزانی، رهبر خودکامه اقلیم کردستان عراق، در اصل اقلیم کردستان را ارث پدری خود می داند که توسط مبارزات مصطفی بارزانی به وی به ارث رسیده و به احتمال زیاد پس از مرگ مسعود بارزانی به فرزندانش خواهد رسید. کسی که طی دهها سال مبارزه برای خودمختاری و پس از سقوط حکومت سابق و کسب خودمختاری، تا کنون نتوانسته یا نخواسته دموکراسی را در اقلیم کردستان عراق حاکم کند و رهبری را به آراء عمومی بگذارد، متاسفانه در یک حاکمیت دیکتاتور، همه پرسی همان ارزش و اعتبار را دارد که همه پرسی صدام حسین داشت. مواقعی که صدام حسین به آراء عمومی نیاز داشت، طبعاً 99% آراء مردم عراق را در همه موارد در جیب خود داشت. بنابراین، در یک مناسبات دیکتاتوری، انتخابات و همه پرسی معنا و مفهوم ندارد.
چهارم، فرض بر این که اقلیم کردستان توسط آراء عمومی مردم کرد و با حمایت پنهان بعضی از دولتها به استقلال رسمی و بین المللی نائل آید. آنگاه اقلیم کردستان بر سر مرزها به ویژه مناطق نفت خیز کرکوک و همچنین استقلالش با حکومت مرکزی، جنگ خواهد داشت. طبعاً به خاطر مسایل مرزی و تشویق اکراد کشورهای ایران و ترکیه و سوریه به جدایی طلبی با کشورهای همجوار خود جنگ و بحران خواهد داشت و تماماً در ایزوله و تنها به سر خواهد برد و اینها دلایلی هستند که ناچار برای جنگیدن و سر پا ماندن، به کمک کشورهای دیگر منجمله عربستان و اسراییل و آمریکا، نیاز خواهد داشت.
از یاد نباید برد که همین کمک و نیاز به دولتهای دیگر برای اقلیم کردستان وابستگی و برای مردم منطقه خشونت به ارمغان خواهد آورد. چنانکه با تشکیل دولت اسراییل و زیاده خواهی هایش، آنها ناچار به درخواست کمک از آمریکا شدند و حکومت سابق عراق در مقابل ایران، نیاز به کمکهای سیاسی و نظامی کشورهای غربی و عربی شده بود و النهایه همین نیازها و وابستگیها، پای بیگانگان و النهایه تروریستها را به منطقه باز کرده است.
اقلیم کردستان از حیث تاریخی به کشورهایی چون روسیه و اسراییل و آمریکا، نزدیکی داشته و این که پس از استقلال و ضعف اقتصادی و نظامی، مستعد دولتی همانند اسراییل و منطقه ای حائل جهت مهار و اهرم فشار علیه همسایگانش عمل کند، چندان دور از انتظار نیست.
همچنین، ما انسانها در هر کجای این گیتی اسیر جغرافیا و تاریخ و قوم و ملیت و حتی اسیر قانون و قراردهای اجتماعی و سیاسی نیستیم. اما باید بپذیریم که در زندگی مشترک و صلح آمیز، در تعامل با همه جهان نیاز داریم. جهان کنونی، مانند پازلی است که مشکلات اقتصادی، خشونت، نقض حقوق بشر، جنگ و سایر بحران های زیستی و محیط زیستی، به سرعت می تواند به کشورهای همسایه و یا سایر نقاط جهان سرایت کند. چگونه است که برای آزادی مردم کرد، مردم دنیا مبارزه کردند، مردم عراق مبارزه کردند، ولی برای استقلال و تجزیه اقلیم کردستان از خاک عراق و یا بخشی از جهان، نباید به نظر و آراء عمومی مراجعه کرد و این تنها در حوزه اختیارات مسعود بارزانی و اکراد باقیمانده در اقلیم کردستان است؟! جدایی اقلیم کردستان، همان طور که به نظرخواهی از مردم کرد عراق نیاز دارد، همچنین به نظرخواهی مردم عراق که کشورشان کوچکتر و پر خطرتر خواهد شد، نیاز دارد و النهایه به نظرخواهی غیر رسمی و احترام آمیز سایر مردم جهان که برای خودمختاری و آزادی مردم کرد مبارزه و پیکار کرده اند نیز نیازمند است.
کانون سیاسی/ فرهنگی ایران فانوس