نقش کردهای غیرایرانی در نسلکشی ارامنه، آشوریان، و ایزدیان، محمد سهیمی
مقدمه
یکی از دلائلی که مردمان کرد، بخصوص کردهای عراق، برای توجیه تجزیه طلبی خود همیشه مطرح میکنند این است که به آنها در طول تاریخ، بخصوص در یکصد سال گذشته که خاورمیانه کنونی شکل گرفته است، ظلم عظیمی شده است و به همین دلیل آنها باید کشور مستقل خودرا تشکیل دهند. کردها همیشه خودرا بعنوان مردمی معتدل و میانه رو به جهانیان عرضه نموده اند که کوچکترین نقشی در جنایتهایی که در طول یکصد سال گذشته در خاورمیانه اتفاق افتاده نداشته اند، بلکه خود همیشه یکی از اهداف کشتار توسط رژیمهای دیکتاتوری بوده اند. البته در اینکه به مردمان کرد، بخصوص در ۵۰ سال گذشته، ظلم شده است، شکی نیست. ولی، هدف این مقالهٔ، مانند اکثریت عظیم مقالات دیگر نگارنده، بحث مستند درباره جنبهای از این مساله است که تقریباً بطور کامل درباره آن صحبت نمیشود، و آن نقش کردها در ظلم به دیگر اقلیتهای مذهبی و قومی در خاورمیانه، چه در گذشته و چه در حال حاضر، میباشد.
این موضوع، بخصوص در حال حاضر، بسیار مهم میباشد، چون همه پرسی در کردستان عراق تبدیل به یک موضوع جهانی شده است، تا جائیکه حتی شورای امنیت سازمان ملل درباره آن قطعنامه صادر نمود و هشدار داد که این موضوع باعث بی ثباتی بیشتر در خاورمیانه خواهد بود. در حال حاضر نیز، به جز اسرائیل هیچ کشور دیگری بطور رسمی از همه پرسی در کردستان عراق و استقلال آن حمایت ننموده است، اگرچه همانطور که در یک مقالهٔ قبلی توضیح داده شد، عربستان و یکی دو متحد عرب آن در ناحیه خلیج فارس به دلیل دشمنی خود با ایران، خشم خود نسبت به ترکیه، و اتحاد خود با اسرائیل، از همه پرسی بطور غیر رسمی حمایت میکنند. تشنج در منطقه به شدت بالا گرفته، ایران مرزهای خود با کردستان عراق را بسته است، و به همراه ترکیه و دولت مرکزی عراق تهدید نموده است که در صورت لزوم از نیروی نظامی برای محافظت از منافع ملی خود استفاده خواهد کرد.
بحث درباره کردستان عراق و همدستی رهبران آن با اسرائیل برای تجزیه ایران، ترکیه، عراق و سوریه از زاویه دیگری نیز مهم است. اکثریت بزرگ نیروهای چپ ایران درباره این موضوع بسیار مهم سکوت کرده اند، چون از زمان حتی قبل از انقلاب این نیروها کردستان را متحد طبیعی خود میدانستند، و از آن آنجا برای مبارزات خود استفاده میکردند. کافی است وقایع دوران بلافاصله پس از انقلاب در کردستان را بخاطر آوریم. برخی از آنها نیز ممکن است با همه پرسی و استقلال کردستان عراق مخالف باشند، ولی چون خودرا روشنفکر میدانند و معتقدند که روشنفکر باید از حقوق ملتها برای استقلال دفاع کند، وگرنه روشنفکر نیست — بدون توجه به اینکه مردمان کرد هیچ زمان در تاریخ یک ملت نبوده اند — و یا تصور میکنند که ابراز مخالفت با آن آب به آسیای جمهوری اسلامی میریزد — غافل از آنکه این موضوعی است ملی که مستقل از نظام حاکم بر ایران است — سکوت کرده اند. با یک و یا دو استثنا، فعالان ملی–مذهبی خارج از کشور هم سکوت کرده اند، چون لابد معتقدند که „باید با همه کار کرد.“ چپهای سابق ما، که حال رو به قبله واشنگتن „نماز“ میگذارند، از همه پرسی در کردستان عراق حمایت میکنند. در چنین شرایطی روشنگری درباره این موضوع اهمیت حیاتی دارد.
نقش کردها در نسل کشی ارامنه
بین سالهای ۱۹۱۴ و ۱۹۲۳ که امپراتوری عثمانی سقوط نمود و ترکیه نوین تشکیل شد، حدود ۱،۵۰۰،۰۰۰ نفر از مردم ارامنه با رهبری و شرکت دولت وقت عثمانی و دولت نوین ترکیه کشته شدند. این واقعه تاریخی، که برخی آنرا „هولوکاست ارامنه“ مینامند، حقیقتی است تاریخی و غیر قابل انکار، حتی اگر بتوان درباره تعداد واقعی کشته شده گان بحث نمود. ولی، برخلاف هولوکاست یهودیان که آنهم نه تنها حقیقتی مسلم است، بلکه از طرف جامعه جهانی نیز پذیرفته شده است، هنوز بسیاری از کشورهای جهان به دلایل مخالف از به رسمیت شناختن نسل کشی ارامنه اجتناب میکنند. هدف نگارنده بحث درباره این موضوع نیست، چرا که درباره آن مقالات تحقیقی و کتابهای بسیاری منتشر شده است، که فقط سه نمونه آن اینجا، اینجا، و اینجامیباشد، بلکه هدف روشن نمودن یکی از جنبههای تاریک آن کشتار تاریخی است که خیلی کم راجع به آن بحث شده است، و آننقش کردها در آن نسل کشی میباشد.
در استانهای شرقی و جنوب شرقی ترکیه در آن زمان ارامنه تحت فشار نه تنها دولت مرکزی، بلکه قبائل کرد بودند که مالیاتهای سنگین از آنها دریافت میکردند، و اگر از پرداخت مالیات سرباز میزدند، فرزندان آنها دزدیده میشد که پول پرداخت شود. ارامنه همچنین تحت فشار عظیمی بودند که مسلمان شوند. با تحریک حاکمان عثمانی، قبائل کرد در جنوب شرقی ترکیه که سالها در کنار ارامنه و دیگر اقلیتهای مذهبی زندگی کرده بودند، به غارت، تجاوز و کشتار آن اقلیتها پرداختند. آقای هنری موگنتاو، سفیر آمریکا در دولت عثمانی درباره نقش کردها در کشتار ارامنه در سال ۱۹۱۸، یعنی در اوج آن نسل کشی، چنین نوشت] به نقل از صفحه ۳۱۶ کتاب ایشان، داستان آقای سفیر [
„کردها از محل سکونت خود در کوهستانها پایین میامدند، به طرف دختران [ارمنی] هجوم میبردند، چادر آنهارا بالا میزدند، و زیبارویان را با خود به کوهستان میبردند. این بچهها برای تحقق بخشیدن به فانتزیهای آنها [کردها] ربوده میشدند، و از بقیه جمعیت نیز بیرحمانه میدزدیدند. اگر تبعیدیها [ارامنه که از خانه و کاشانه خود فرار کرده بودند] لباس و و یا غذا داشتند، حمله کنندگان آنهارا ضبط میکردند، و بنا بر این آنهارا بدون هیچگونه امیدی رها میکردند که گرسنگی بکشند. لباسهای آنهارا میدزدیدند، و گاهی مواقع مردان و زنان را بطور کاملا برهنه رها میکردند. در همان حال که کردها این جنایات را مرتکب میشدند، آنها [ارامنه] را با آزادی کامل نیز میکشتند، که صدای فریاد آنها بر وحشت آنچه که در حال اتفاق افتادن بود میافزود. در دهکدههای مسلمانان [مجاور] ترور دیگری در انتظار آنهایی بود که از این ترور [کرد ها] جان سالم بدر میبردند. در آنجا [دهکدههای مسلمان] ترکهای خشن برروی زنان [ارامنه] میافتادند که گاهی مواقع آنها بدلیل آنچه که برسر آنها آمده بود [تجاوز] میمردند، و یا دیوانه کامل میشدند.“
فقط سفیر وقت آمریکا در ترکیه نبود که راجع به این جنایات نوشت. در گزارشی که نیو یورک تایمز در ۲۴ سپتامبر ۱۹۱۵ تحت عنوان „گفته میشود ۵۰۰،۰۰۰ نفر از ارامنه جان خودرا از دست داده اند،“ منتشر کرد نقش مستقیم هم ترکها و هم کردها در آن نسل کشی را تائید نمود.
برخی از رهبران و روشنفکران کنونی کرد نیز این موضوع و مسئولیت را قبول کرده اند. آقای Kani Xulam که خود مدافع حق تعیین سرنوشت مردم کرد میباشد و مدیر شبکه اطلاعات کردهای آمریکا نیز هست، در مقالهٔای چنین نوشت:
„بیشتر مردم با وجدان جنایت وحشتناک با خشونت غیر قابل توصیفی که برسر بیش از یک میلیون مردم ارامنه آمد که در امپراتوری قدیم عثمانی کشتار شدند، بخصوص انی که در سال ۱۹۱۵ آغاز شد، را حس میکنند. البته ما در آن زمان زندگی نمیکردیم، ولی برای من دردناک است که بگویم اجداد ما [کردها] دستورهای کشتار قصابی گونه ترک هارا قبول کردند، و برای خود نیز مقدار زیادی غنیمت بدست آوردند. باید منصفانه گفت که بعضی از کرد [که آرزو دارم تعداد آنها بیشتر بود] از حمله به ارامنه بی دفاع سرباز زدند، و برخی که شجاع بودند [که بازهم شمار آنها کم بود] حتی آنها [ارامنه] را از مرگ حتمی نجات دادند. ولی چون تعداد بسیاری این جنایات را قبول کردند [و در آنها شرکت کردند]، مایه امید است که برخی از رهبران کرد نقش کردها [در آن نسل کشی] را تصدیق میکنند.“
در سال ۲۰۱۳ آقای احمد ترک، یکی از رهبران ملی گرای کرد ترکیه چنین گفت،
„پدران و پدر بزرگان ما بر ضدّ آشوریان و ایزدی ها، و بر ضدّ ارامنه بودند. آنها این مردمان را آزار میدادند و دستهای آنها آلوده به خون [آنها] میباشد. ما، بعنوان فرزندان اینها از آنها [ارامنه، اشوریان، و ایزدی ها] پوزش میطلبیم.“
نقش کردهای عراق در کشتار و سرکوب آشوریان و ایزدیان
خوانندگان گرامی توجه کنند که کردهای عراق در اصل در مناطق کوهستانی جنوب شرق ترکیه زندگی میکردند، و در سال ۱۲۶۱ میلادی بود که بفرمان سلطان صالح اسماعیل هزاران نفر از آن کردها به کردستان کنونی آورده شدند، و مناطقی که هزاران سال محل زندگی آشوریان بود را با تسخیر و غارت دهکدهها و شهرهای آنان به تصرف خود دراوردند. همانطور که درمقالهٔ قبلی نگارنده اشاره شد، اگر قرار باشد به عقب برگردیم، چند سال باید برگردیم؟
در همان زمانیکه ارامنه در ترکیه عثمانی کشتار میشدند، آشوریان نیز سرنوشتی مشابه داشتند، و کردها در کشتار آنها نیز نقشی مشابه نقش خود در کشتار ارامنه داشتند. تحقیقات تاریخی نشان میدهد که در اثر آن کشتار ۷۵ درصد مردم عاشوری از میان رفتند. اسناد نسل کشی آشوریان و ایزدیان توسط کردهای آن ناحیه از سال ۱۲۶۱ تا ۱۹۹۹، در وبسایت „نسل کشی آشوریان“ نگهداری میشوند.
این ظلم به آشوریان و ایزدیان حتی در زمان حاضر نیز ادامه دارد. آقای آگین هنیکه، Augin Hannike روزنامه نگار و فعال عاشوری چنین مینویسد،
„علیرغم سرکوب کردها توسط ترکیه، آنها یاد نگرفته اند که دیگران را تحمل کنند. دولت کردستان عراق همان رفتاری را دارد که دولت ترکیه برای ۹۰ سال با کردها و آشوریان داشته است. گزارش درباره سؤ رفتار با آشوریان توسط دولت کردستان عراق در حال افزایش دائمی هستند. این اذیت و آزار سازماندهی شدهای است که توسط مقامات دولت کردستان عراق حمایت میشود. هدف البته همان است که دولت ترکیه دنبال میکند: اخراج آشوریان از کردستان عراق، جایی که در آن برای ۷،۰۰۰ سال زندگی کردهاند، و یا تحلیل دادن و یکسان سازی آنها با جمعیت کرد.“
پس از ظهور پرقدرت داعش در عراق در ماه جون ۲۰۱۴، حزب دموکرات کردستان عراق آشوریان و اقلیتهای قومی و مذهبی دیگر را خلع سلاح نمود تا از اسلحههای آنان در جنگ با داعش استفادک کند. به این اقلیتها اطمینان داده شد که نیروهای پیشمرگه کرد از آنها دربرابر داعش محافظت خواهند نمود. ولی وقتیکه داعش حمله نمود، نیروهای پیشمرگه همان کاری را کردند که نیروهای ارتش عراق در تابستان ۲۰۱۴ انجام داد: فرار. در نتیجه آشوریان و ایزدیان بدون اسلحه و نیروی محافظ ماندند، و در آن زمان گزارشهای زیادی از اسارت آنها توسط داعش، شکنجه و قتل آنها، و ظلم بزرگی که به آنها شده بود در غرب منتشر شد. داعش اقدام به نسل کشی ایزدیان نمود، زنان آنهارا را بعنوان کنیز و برده مورد استفاده قرار داد، و مردان داعش با آنها بصورت بردگان جنسی رفتار میکردند.
چندین نفر از بازماندگان آن جنایات در غرب شهادت دادند، و اتفاقات افتاده را شرح دادند. بعنوان مثال، سلوا خلف راشو، یک خانم ایزدی که ۸ ماه در اسارت داعش را با شکنجه و تجاوز گذرانده بود، در پارلمان بریتانیا شهادت داد که چگونه زمانیکه داعش در حال حمله بود، ایزدیان به ۹،۰۰۰ نیروهای پیشمرگه التماس نمودند که فرار نکنند، و از آنها محافظت کنند. ولی، آن نیروها نه تنها اینکار را نکردند، بلکه چون به فرار آنها اعتراض شد، نیروهای پیشمرگه کرد بر روی تظاهر کنندگان آتش گشودند تا راه را برای فرار وسائل نقلیه آنها که فراریان را انتقال میداد، باز کنند.
در آن زمان آشوریان و ایزدیان از ارتش عراق اسلحه دریافت نمودند تا از خود دفاع کنند. ولی باردیگر نیروهای پیشمرگه کرد نه تنها اسلحههای آنان را ضبط نمودند، بلکه فرماندهان آنها را با بهانه „تشکیل میلیشیای غیر قانونی“ دستگیر نمودند. ۱۵۰،۰۰۰ از آشوریان مجبور شدند که از نینوا، پایتخت باستانی اجداد خود بگریزند. در حقیقت با این طرز عمل رهبران کردستان عراق به هدف خود رسیدند: پاکسازی قومی آشوریان با دفاع نکردن از آنها. در ماه آوریل ۲۰۱۵ نیروهای کرد سوریه، „واحدهای محافظت از مردم،“ که با YPG در غرب شناخته میشوند، دیوید جیندو، رهبر نظامی آشوریان را ربوده، شکنجه کرده و بعد به قتل رساندند. این جنایت در غرب منعکس نشد، چرا که نیروهای کرد سوریه، که ظاهراً چپ رادیکال هم هستند، توسط پنتاگون، سازمان سیا، و دیگر سرویسهای جاسوسی غربی مجهز به سلاحهای سنگین شدند تا با داعش در سوریه بجنگند.
پاکسازی قومی اقلیتهای مسیحی که توسط داعش صورت گرفت، پس از آن بود که در سال ۲۰۱۱، امامان مذهبی کردستان عراق مردم را تشویق نموده بودند که کلیساها و مراکز تجاری اقلیت مسیحی، از جمله ارامنه، آشوریان، و ایزدیان، را نابود کنند. در نتیجه حملات زیادی به این مراکز شد. هتلها و رستورانها مورد حمله قرار گرفتند. در آوریل ۲۰۱۶ صدها نفر از آشوریان قصد برگزاری تظاهرات در جلوی ساختمان پارلمان کردستان عراق، برای اعتراض از گرفتن زمینهای آنان توسط دولت محلی کردستان، را داشتند که نیروهای پیشمرگه مداخله نمودند و مانع از آن شدند.
نقض حقوق بشر اعراب و ترکهای سوریه توسط کردهای آن کشور
نکته مهم قابل ذکر این است که شهر „کوبانی“ که در طول جنگ سوریه بعنوان „پایتخت“ کردهای سوریه شهرت یافته است، در حقیقت شهر قدیمی „عین العرب“ است که خود این نام ترجمه عربی نامی بود که امپراتوری عثمانی به دهکدهای در مجاورت آن شهر داده بود که „چشمه عرب،“ یا Arab Pinar, بود. در حقیقت، بعد از هر حمله کردها به ارتش ترکیه و شکست در آن، آنها معمولاً به داخل سوریه پناه میبرند، شهر کوچک و یا دهکدهای را میگیرند، و نام آنرا تغییر داده تا آنرا کرد اعلام کنند، که کوبانی یکی از چنین شهرهایی است. در بسیاری از مواقع کردها حتی دارای اکثریت در اینگونه شهرها هم نیستند. با این وجود گزارشهای بسیاری درباره نقض حقوق بشر مردمان غیر کرد آن ناحیه توسط نیروهای کرد YPG منتشر شده اند. بعنوان مثال، در اکتبر ۲۰۱۵ سازمان عفو بینالمللی گزارش مفصلی درباره بدرفتاری و نقض حقوق بشر مردم غیر کرد در آن ناحیه سوریه توسط YPG منتشر نمود. اتهامات عفو بینالمللی به YPG شامل بزور وادار نمودن مردم برای ترک منازل خود، ویران نمودن آن خانه ها، و ضبط و نابودی اموال آن مردمان بود. در گزارش خود عفو بینالمللی همچنین نوشت، „در برخی موارد تمامی چندین دهکده به کلی توسط YPG ویران شده اند، چون ظاهراً ساکنین آنها که مردمان ترک و یا عرب سوریهای بودند متهم شده بودند که از داعش حمایت میکنند.“ عفو بینالملل همچنین درباره استفاده YPG از سربازان نوجوان گزارش داد که بر طبق توافقهای بینالمللی ممنوع میباشد.
کلام پایانی
یکی از استدلالهایی که مردم کرد و رهبران آنها، و همچنین حامیان آنها، در حمایت از همه پرسی و استقلال کردستان عراق همیشه مطرح میکنند این است که به مردم کرد در چند دهه گذشته ظلم خیلی شده است. هدف این مقالهٔ نشان دادن این موضوع بود که اگرچه بدون شک به مردم کرد ظلم شده است، ولی خود آنها نیز به اقلیتهای مذهبی و قومی دیگری که در مناطق تحت تسلط آنها زندگی میکنند نیز بسیار ظلم کرده اند. این ظلم در طول تاریخ یکصد ساله گذشته، اگر نه از قرن ۱۳ میلادی، شامل شرکت در نسل کشی ارامنه، آشوریان، و ایزدیان، و تعددی به حقوق شهروندی و بشری آنها بوده است. به عبارت دیگر، به گمان نگارنده، دستکم از منظر اخلاقی، کردهای عراق و سوریه در جایگاهی نیستند که به خاطر ظلم به آنها خواهان استقلال باشند، چرا که به خوبی روشن است که اگر این امر اتفاق افتد، پاکسازی قومی در ناحیه مستقل همچنان ادامه خواهد یافت، و این خود، به علاوه بسیاری دیگر از دلایل که در مقالهٔ قبلی به آنها پرداخته شد، فقط موجب جنگهای جدید و طولانی در منطقه خواهد شد که از آن فقط رژیمهای ارتجاعی و امپریالیستی سود خواهند برد.
صفحه فیسبوک نگارنده