یازده سپتامبر درنگاه اقای رجوی

یازده سپتامبر درنگاه اقای رجوی

لینک به منبع

یازده سپتامبر درنگاه اقای رجوی

مدتی بود که درپایگاهی درشهرفلوچه عراق بنام باقرزاده اقای رجوی نشست گذاشته بود . یکروز که نشست رفتیم خبر حمله القائده به برجهای دوقلو را آقای رجوی بما داد. فیلمها رانشان دادند وبعد هم اقای رجوی نشست را شروع ویازده سپتامبر را اینگونه تفسیر وتحلیل کرد .گفت : این ضربه اسلام به امپریالیسم است انهم ازنوع ارتجاعی وعقب مونده ببینید اگه اسلام انقلابی ( که منظورش اسلام خودش وتشکیلات وسازمان مجاهدین بود چون فقط خودش را اسلام انقلابی میدونست ) اگه ضربه بزند ببینید چی خواهد شد ? بعد هم گفت اینکارکارالقائده بتنهایی نیست ودولتی پشت ان است . نقش دولت ایران وسپاه پاسداران را دراذهان نیروها پررنگ می کرد ، گفت رژیم تاوان ان را خواهد پرداخت بعد هم سرنگونی را ازتوی ان دراورد ! که باید اماده باشیم وازشرایط بنفع خود استفاده کنیم که خونها وانرژی های میلیون ساعته پای ان ریخت !که بنده مات ومبهوت ازتحلیل وتفسیر اقای رجوی مونده بودم که چی میگه ! بعد هم جشن واهنگ گذاشتند ونشست تموم شد . ما برای استراحت به محلهای خود برگشتیم نمازصبح را خوندم وهرکاری کردم خوابم نبرد ( چون قبلا رسما بهم گفته بودند حق نداری برای رهبری گزارش بنویسی واگه بنویسی هم برایش نمی فرستیم درجای خودش مینویسم ومنهم چند سالی بود که دیگر برایش گزارش نمی نوشتم ورابطه باخودش را بخاطر برخوردها قطع کرده بودم ) . طاقت نیاورده وبدلایل زیربرایش گزارش نوشتم

اول بخاطر احساس مسئولیت دربرابر سازمانی که سالیان بود عمر وهست ونیستم رافداش کرده بودم . تا یک قدم بجلو برداره وبزرگ بشه ولی میدیدم که با این تحلیلها بنا بودی کشانده می شود .

دوم بخاطرمردم ایران وسرنوشت انها که نمیخواستم با ضربه خوردن ما تحت حاکمیت دینی بمانند .

سوم خواستم که دربرابرخدا ومردم درپنهان خودم روسفید باشم که حرفم رازده واتمام حجت را تا انجایی که بمن برمیگرده کرده باشم ووجدانم اسوده باشد .

چهارم خواستم اقای رجوی اگه اشتباه میکنه ومتوجه نیست که هرکسی اشتباه داره وچیزعجیب غریبی نیست . به تحلیل غلط خودش پی ببره وفردا روزی نگه نمیدونستم وکسی بمن هم نگفت .

بدلایل فوق دل را به دریا زده شروع به نوشتن گزارش کردم که خلاصه انرا دراین نوشتار میاورم

یک : این عمل یک عمل تروریستی است وهیچ ربطی به اسلام ندارد .

دوم : القائده زایده خود امریکا درافغانستان بخاطر جنگش با شوروی بود .حامیان انهم عربستان وپاکستان هستند والقائده هم بدستورامریکا با تانکهای پاکستان بدستورنوازشریف افغانستان راگرفت . پس ما نباید طوری صحبت ورفتارکنیم که نیروی خودی فکرکنه درحال حمایت ازان هستیم .

سوم : بنده ان را ضربه شست اسلام نمیدونم وخواهان ضربه شست نظامی به امریکا ازطرف اسلام انقلابی نیستم چون ان راخطای استراتژیک میدونم .

چهارم : بنده اساسا سازمانها ودولتهای منطقه را نه اسلامی میدونم ونه انقلابی که بخواهم حتی غیر مستقیم حمایت بکنم .

پنچم : رژیم خمینی هوشیارتر ازاین حرفهاست که بخواهددراشتباه سیاسی دست بچنین کاری بزند .

ششم : ازنظر من این کار یا پشتیبانی عربستان است ، یا توطئه خود امریکاست به این وسیله دست خود راباز میکند برا ی لشگرکشی به خاورمیانه وراه اندازی نظم نوین جهانی که بوش پدرنتوانست بوش پسر پیش ببرد .

هفتم : قطعا بوش پسر ازعراق انتقام بابایش راخواهد گرفت وما هم که درلیست تروریستی امریکا هستیم ازان خلاص نخواهیم شد وضربه خواهیم خورد . این عمل صد روی صد به ضرر ماست وتاوان سنگینی انهم با خون خود باید بدهیم پس شادی ندارد وبنده هم اصلا خوشحال نیستم .

هشتم : همانطورکه خود شماهم درجریان هستید بنده برای شما گزارش نمینویسم چون خواهران شورای رهبری ناراحت میشوند ، این راهم برخلاف میل باطنی برحسب وظیفه که روی دوش خودم حس کردم نوشتم ( با این کنایه بهش رسوندم که تو دستور دادی که بمن بگویند حق نداری برای رهبری گزارش بنویسی وازحرفهای من کلافه هستی وبه مذاقت خوش نمی اید )

می بینید که هم بازبان دیپلماتیک وسیاسی مخالفت خود را با تحلیل اقای رجوی بگوشش رسوندم . هم اینکه تحلیل خودم را که درست عکس و رو در روی اقای رجوی بود ، را بخوردش دادم وهم اینده عراق وخودمون را پیش پایش گذاشتم که ضربات درراهه وخوشحال نباش وهم جشن گرفتن را نادرست ومحکوم کردم .

فردای گزارش عصر بود گفتند جشن می باشد ودرباقرزاده جشن وبزن وبکوب راه افتاد . خوشحالی که امریکا ی امپریالیسم ضربه خورده واسلام ضربه شستش را نشان داده وانتقام خونهای بناحق ریخته شده تاریخی ازهابیل تا حسین وازحسین تا بنیانگذاران وتا الان مجاهدین گرفته شده است . بن لادن امام زمان ونجات دهنده ظهورکرده است چی نشستید که فردا رژیم سرنگون است وسیاست مماشات چی وچی وجمعیت غافل ازهمه جا بی خبر. با تحریک مداحان ومجیزگویان پشت بلندگوی دربارسرمست درحال رقص وپایکوبی وشعاردادن بودند ، طوری که گوش فلک کر شده ودیگر نمی شنید . بنده هم درعالم خود وفکراینده وضربات بعد ان درکناری ایستاده بودم که خانم شورای رهبری بسراغم امده وگفت چرا نمیروی شادی کنی وبرقصی وچرا درجشن شرکت نمی کنی گفتم مگه شما گزارش مرا نخوندی ویا درجریانش نیستی ؟گفت نه نخوندم ونمیدونم منهم که می دونستم خبر داره واگر نخونده باشد هم بهش گفتن .جواب دادم چرا دروغ میگی تو که مستقیم به خواهرمریم وبرادروصل هستی وتحت مسئول مستقیم رهبری هستید. مگر میشود خبرنداشته باشی؟ حداقل به من که بیشترازتوسابقه تشکیلاتی دارم ، سازمان وتشکیلات وقوانین حاکم بران وریل کاررا میدونم انکارنکن . درسطح شما انهم برای بقول خودتون بنده مسئول وفرمانده سازمان گرچه قبول ندارم ، وبرای ظاهر سازیست . درست نیست نفرات پایین این چیزها را بفهمند عاقبت خوب تشکیلاتی ندارد . گفت بعدا صحبت میکنیم برو جشن همراه بچه ها باش نفرات پایین نگاه میکنند خوب نیست . منم گفتم اولا نوشتم درست نمیدونم وبخاطرانهم درجشن شرکت نمیکنم . بخاطرمرگ سازمان وخودم وهمرزمانم برقصم وشیرینی خوری راه بیاندازم وکفن ودفن خودم راانجام بدهم . دوما اگر به فکرنفرات پایین هستی اشکال نداره خیلی هم خوبه همه میدونن من درپشتیبانی هستم .همیشه درجشنها چند دقیقه بیشترنیستم وباید برای خورد وخوراک ملت سرکارم باشم . مثل همیشه برمیگردم سرکارم وخیال شماهم راحت میشه ورفتم دنبال کارم . بله داستان یازده سپتامبر هم برای بنده اینطوری گذشت وبعدش فشارها ودرگیریها بالا وبالاتر رفت که چرا دریازده سپتامبر بخاطرکارای تروریستی واحمقانه یه ادم کش که منطقه رابه اشوب کشید. چند صد میلیون نفر درحال پرداخت قیمت ان هستند ودوسه میلیون زن وبچه وغیرنظامی ونظامی کشته شده اند . چرا درست تشخیص دادم وچرا جشن نگرفتم ودربزن وبکوب شرکت نکردم ؟ بله این یکی ازستمها وظلم ها بود که برما رفت . حالا کسانی که درمردن امریکایی انهم غیرنظامی انواع رقصهای ایرانی وغیر ایرانی میکردند، وقرکمربیرون میریختن وبادم خود گردو میشکستند . با ادمخوران امریکا شب وروز نرد عشق میاندازند . دیروزمنجی القائده بود وامروزادمخوران وجنایتکاران امریکا همانهایی که کودکان وزن ومرد بیگناه را هزارهزارمیکشند . انسانیت را به باد هوا داده اند تا دلاری بیشتر بجیب بزنند وشرکتهاشون رونق پیدا کنه ووووو حالا جواب ان راباید سازمان مجاهدین خلق ایران بدهد کدامین را باید باور کنیم گرچه بنده باورنداشته وندارم ویکی یکی درحال نوشتن ناباوری هایم هستم

علی شیرزاد . اروپا

*