چرا مسعودرجوی زنده است قسمت دوم و پایانی
احسان بیدی ، تیرانا ، آلبانی ـ سایت نجات یافتگان در آلبانی ـ ۲۲٫۱۱٫۲۰۱۷
در قسمت اول این مطلب نوشته بودم:
… بدون شک اعلام مرده شدن مسعود رجوی نسبت به زنده بودن او برای ارباب بزرگ و اربابان منطقه ای اش خیراتی داشت چون به این طریق میتوانستند برای ادامه حیات فیزیکی سازمان تروریستی مجاهدین خلق با بازیگر جدید مدت زمانی را بخرند.
اما وقتی بالاترین نفرات در سازمان مجاهدین بخاطر عملکرد مسعودرجوی تمامی آرزوهای خود را برباد رفته دیده بودند و نتیجه کودتای تمام عیار علیه آرمان های آنها با خط و خطوط انحرافی و خیانت کارانه در سه دهه گذشته توسط مسعود رجوی ، انتقال آنها به آلبانی بود . امدن انها به آلبانی و تمامی شواهد دیگر نشان میداد که دست اخر راهی جز اینکه به دستور ارباب بزرگ مسعودرجوی را مرده اعلام کنند، نمانده است و …
در قسمت دوم این بحث به این می پردازم که چرا می گویم مسعود رجوی زنده است.
کسانیکه مثل من درسازمان مجاهدین بوده اند و فعالیت تشکیلاتی با این سازمان داشته و یا افرادی که در شوراز مرکزی سازمان بوده اند و از نزدیک با مسعود رجوی برخورد داشته اند، می دانند که مسعود رجوی از پشت پرده تمام امور سازمان مجاهدین حمایت می کند، حتی اگر رابط عربستان سعودی با فرقه مجاهدین ، یعنی ترکی فیصل ، او را ” مرحوم” خوانده باشد، باز هم مرده از درون قبر تمامی امور سازمان را هدایت میکند . مسعود رجوی از انجاییکه میبایست نقش یک مرده را بازی میکرد بیشک باید دست به یکسری تحولات درون تشکیلاتی می زد.
مثلا کوتاه آمدن از مرزسرخ هایی که خودش گذاشته است ، مرز سرخ هایی که هر عضو سازمان در عراق با عبور از آن به زندان و حبس می افتاد، اما اکنون در آلبانی به خاطر اینکه نقش مرده خودش را خوب بازی کند و به همه القا کند که او مرده است به مریم رجوی اجازه داده است بعضی از نیروهای تشکیلاتی سازمان از مرزهای ساخته شده توسط فرقه عبور کنند تا بار ذهنی را از روی نفرات بردارد و پرسش ها را در نطفه خفه کند. رجوی فکر می کند که شاید بتواند با این شیوه کثیف حیات تشکیلات خودش را ادامه بدهد و به عبارتی با یک تیر دو نشان بزند .
البته مسعودرجوی به خوبی میداند که آمدن نفرات از عراق به آلبانی یعنی بایان کارش ، ولی برای سرپا نگاهداشتن تشکیلات باید نقش مرده را بازی کند. او برای اینکه افکار درونی و بیرونی را منحرف کند پا را فراتر گذاشته و حتی چراغ سبز برای زیر پای گذاشتن “انقلاب ایدئولوژیک ” اش را نیز نشان داده و صریحا از صدیقه حسینی گرفته تا خود مریم رجوی به روی صحنه آمدند و به نیروهای تشکیلاتی معترض گفته اند می توانید بروید بیرون و داخل شهر و میتوانید آنجا مسئله انقلاب و جنسی خودتان را حل کنید.
مسعودرجوی زنده است به این دلیل که حتی پا را فراتر گذاشته و به مریم رجوی دستور داده که ازدواج های درون سازمانی را برای افراد معترض استارت بزند که شاید با رنگ ولعاب دادن بتواند اعضای از دست داده را به سمت خودشان بکشانند.
البته مسعودرجوی به این دلیل زنده است که دستور داده که نشست عملیات جاری نیز منحل بشه که صد البته میتواند کار ارباب بزرگ نیز باشد تا سازمان تروریستی خودش را با رنگ و لعاب وارونه نشان دهد و آنقدر مسعودرجوی درنقش مردگی خودش جدی است که حتی عملیات جاری را برداشته و حتی به نفرات گفته که از شما نشست نیز نخواستیم و فقط بمانید.
مسعودرجوی زنده است چون دستور داده الگو برداری سازمان در البانی باید عین عراق باشد و با عضوگیری جوانان آلبانی و با نفوذ به سیستم اداری کشور میزبان ، یعنی آلبانی ، دولت آلبانی را تحت فشار بگذارد تا یک حکومت و یک دولت مثل صدام حسین در اینجا مهیا بکند.
ولی مسعودرجوی زنده است چون افسار و دهنه و ساختار اصلی تشکیلات خودش را حفظ کرده و حتی کسانیکه قصد کودتا داشته را تعیین تکلیف کرده و حتی مثل هیتلر صلاح دیده بااعلام مرگش یک رکورد دیگر برای خودش به ثبت برساند.
مسعودرجوی زنده است چون با هدایت وفرامین خودش پایه های آنچه که میراث گذاشته ، داره میزنه و صد البته موفق شده تا اذهان را به این سمت القا کنه که به راستی مرده است.
*