هذیانهای مریم رجوی از زبان حسن حبیبی در مورد داود باقروند در تلویزیون رنگارنگ
دسامبر ۲۰, ۲۰۱۷
خانم رجوی فعلا دوران ماه عسل شماست اجازه دهید آنها هم که در لیبرتی بودند زبان بگشایند تا روشن شود شما چه هیولایی هستید.
دلایل پاره کردن زنجیرتوسط مریم رجوی و دست زدن به ترور مخالفین در پارلمان اروپا
خانم مریم رجوی که از افشای حقایق ضد دمکراتیک، ضد آزادی، سرکوبهای درون تشکیلاتی همچون زندان و شکنجه فرقه اش توسط جدا شدگان بویژه آقای داود باقروند ارشد که بطور خاص اخیرا در کنگره سالانه احزاب اتحادیه اروپا طی روزهای ۱-۳ دسامبر بشکل گسترده در جمع فشرده ای از نخست وزیران هشت کشور اروپایی، دهها وزیر و رهبران احزاب، رهبران فراکسیونهای مختلف در اتحادیه اروپا، اعضای کمیسیونهای اتحادیه اروپا، اعضای پارلمان اروپا و حتی پارلمان ارمنستان حضور داشتند، دست به افشاگری زدند، بشدت عصبانی هستند، در روز ۶ دسامبر در یک اقدام تروریستی با اشتباه گرفتن اروپا با تشکیلات خودش جهت حذف منتقدین و بستن دهان آنها در زمان حضور خودش در پارلمان اروپا دستور سرکوب جدا شدگانی که در پارلمان اروپا در یک کنفرانس حضور داشتند را صادر که توسط ده تن از محافظان وی در بیرون پارلمان اروپا به اجرا گذاشته شد که در اثر آن دو تن از جداشدگان آقایان مهدی خوشحال و عبدالکریم ابراهیمی راهی بیمارستان و سه تن از محافظان مریم رجوی طی یک تعقیب و گریز توسط پلیس دستگیر شدند. این اقدام آنقدر شنیع بود که منجر به اعتراض نماینده پارلمان اروپا خانم آنا گومز به این اقدام تروریستی شد تاحدی که اقدامات مریم رجوی را تهدیدی بر امنیت نمایندگان پارلمان اروپا قلمداد کرده و اخراج تمامی عوامل مریم رجوی از پارلمان اروپا را در جلسه پارلمان اروپا با حضور خانم موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا را خواستار شدند.
بعضی دیدارهای آقای داود باقروند ارشد در آمستردام هلند
این شکست بسیار خفت بار خانم رجوی را واداشت که در ۱۶ دسامبر دست بدامن آقای حسن حبیبی عضو کمیسیون امنیت “شو”رای ملی مقاومت شود تا با به صحنه فرستادن وی در تلویزیون رنگارنگ با سوء استفاده از بیخبری یک ایستگاه تلویزیونی محلی در لندن و با توهین به شعور مخاطبین آن با انبوه اطلاعات کذب و سند جعلی به زعم خود آب رفته را به جوی بازگرداند و برای صدهزارمین بار جواب انتقادات و ایرادات و اتهامات مشخصی که جهان به اعمال این فرقه بخاطر ارتکاب جرایم جنایی، نقض حقوق بشر، خیانت، وطن فروشی،… را با جواب تکراری خود مبنی بر مزدور بودن منتقدین را تکرار کند. آنهم با جعل سند و دروغهایی که ساده ترین افراد بی خبر سیاسی را نیز نمیتواند فریب دهد.
آقای حبیبی که مجبور است طبق دستور دفتر شورا هر چه بعنوان سند و اطلاعات جعلی به وی داده اند را بدون چون و چرا و حتی تحقیق ساده در مورد محتوای آنها در تلویزیون رنگارنگ تکرار کند، حتی مجبور بود ادعا کند که آقای باقروند ارشد اصلا در تشکیلات کاره ای نبوده است. و این وزارت اطلاعات است که برای وی و بقیه جدا شدگان گوپه درست میکند که حرفهای آنها مهم جلوه کند.
و هرچه مجری سوال میکرد که:
آقای حبیبی مگر چند نفر در این خارج کشور صدای آقای داود ارشد را میشنوند، ایشان اصرار داشتند که:
نه خیلی موثر هستند و هرکجا که ما میرویم میبینیم که چقدر اثر داشته اند.
در صورتیکه آقای داود ارشد نزدیک دو دهه عضو همان “شو”رای ملی مقاومتی بوده اند که آقای حبیبی و دیگر شورایی های غیر مجاهد تنها و تنها بعنوان سیاهی لشکر در آن حضور دارند. آقای داود ارشد در سال ۱۳۶۴ معاون مرکزیت بوده است. چه برسد به سال ۱۳۸۴… اینها تماما در اسناد منتشرشده توسط سازمان وجود دارد که جناب حبیبی حتی نه اجازه دارد اطلاعات غلطی که به وی میدهند را مورد سوال قرار دهد و نه این شرف را که حداقل مزدوری که افشا میکند را سر سوزنی خودش پرس و جو کند. حتی نمیدانست که تحصیلات آقای داود باقروند ارشد چیست؟ فقط باید بدستور مریم رجوی مطالب کذب را مانند طوطی تکرار میکرد. آنوقت این سوال پیش میآید که آقای حبیبی پس شما درحال افشای چه کسی هستید؟
خواهش میکنیم به هذیان گویی های مریم رجوی از زبان عضو کمیسیون امنیت این شورا توجه کنید.
حسن حبیبی:
««شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین تنها تشکلی است که میتوان در ایران فردا ضامن یک نظام متکی به انتخاب مردم باشد. این یک واقعیت است هرکس نمیخواهد قبول کند مسئله خودش است.!!!»»
در اینجا مجری (آقای محمود سرابی) با قطع حرفهای حبیبی، حسابی میزند توی دهن او که از این غلطهای آریامهری که هرکس نمیخواهد پاسپورت بگیرد و برود نکند. و هنوز بقدرت نرسیده اینگونه فتوا صادر میکند. و”میخواهی بخواه نمیخواهی نخواه” میکند. که حبیبی خودش را جمع و جور میکند.
این رویکرد حبیبی به نظر و آراء مردم ایران روی دیگر شعار “ایران رجوی رجوی ایران” است که بنده نوشته ام که از شعار “یک رهبر یک ملت” هیتلر در آلمان نازی گرفته شده است. و یا ایضا ریاست جمهوری خود خوانده خانم رجوی.
حسن حبیبی:
««ملت ما وطن پرست هستند. آزادی مسئله همه ماست. ….اغراق نخواهد بود اگر بگویم میلیونها ایرانی در خارج کشور مخالف رژیم هستند.»»
خوب سوال اینجاست که آقای حبیبی با وجود اینکه خودت آمار میدهی که میلیونها ایرانی در خارج هستند که مخالف رژیم هستند. چرا در شوهای “شو”رای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین حتی یک ایرانی از این میلیونها ایرانی شرکت نمیکند و شما مجبورید صندلیها را با آفریقایی ها، عربهای پناهنده از سوریه و … و یا از دانشجویان اروپای شرقی آنهم با فریب و تطمیع و پرداخت هزینه کامل یک مسافرت سه روزه فول برد (تامین تردد، هتل، غذا و پول توجیبی) پر کنید. این چه پیامی برای شما دارد؟
چرا مردم ایران (فعلا آنها که در خارج هستند را بررسی کنیم) از شما حمایت نمیکنند که متنفرند؟ طبق قانون تعادل قوا اگر رژیم مردم را سرکوب میکند که میکند، چرا شما که مدعی هستید دارید با آن مبارزه میکنید هیچ ایرانی حاضر نیست حتی جهت استفاده تور مسافرتی شما به پاریس بیاید و در شو شما شرکت کند چه برسد به حمایت؟
جمعبندی از همین دو نکته آقای حبیبی
خوب اینکه کسی بقول شما واقعیت شورا و مجاهدین را قبول ندارد مسئله شما نیست، اینکه مردم ایران شما را قبول ندارند مسئله شما نیست.
پس شما برای خواست چه مرکز قدرتی، از جانب کدام مرجع مشروعیتی غیر از مردم ایران در حال تلاش جهت بدست گرفتن قدرت در ایران هستی؟ و برای آن تن به هر وطن فروشی به صدام و عربستان و … میدهید؟
چون اینکه رژیم باید تغییر کند که مسلم است. اما مگر آمریکا نیز همین را نمیخواهد، اسرائیل و عربستان و امارات و… نیز همین را میگوید. اما آیا هر کس که خواستار تغییر رژیم در ایران شد مگر مردم ایران او را تائید میکنند؟ یا نه اگر دست از پا خطا کنند حسابش را میگذارند کف دستشان. آیا شما جزء همین دسته نیستید؟ چون ترامپ و عربستان و اسرائیل و… نیز عین حرف شما را میزنند که مهم نیست مردم ایران در موردشان چه فکر میکنند، اما آنها خواستار تغییر نظام ایران هستند.
آیا تصور شما این است که مردم ایران از اسرائیل و عربستان و ترامپ حمایت میکنند چون آنها خواستار تغییر نظام هستند؟ آیا میتوان نتیجه گرفت که شما طبق خواست عراق و سپس بعد از سرنگونی صدام، آمریکای بوش و حالا نیز عربستان و اسرائیل و ترامپ خواستار تغییر نظام هستید؟ قطعا نظر مردم ایران باید در مورد شما نیز همان باشد که در مقابل عربستان و اسرائیل و ترامپ است. که در هیچ شو شما حتی با خدمات ۵ ستاره مجانی هم شرکت نمیکنند.
دوستان توجه دارند که دم خروس توتالیتریزم و دیکتاتوری و شقاوت شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین الان که قدرت را قبضه نکرده است اینگونه بیرون میزند که میگوید هرکس نخواست قبول نکند مسئله خودش است وقتی قدرت گرفت آیا بقول آقای مجری برنامه به پاسپورت دادن قناعت خواهند کرد؟
یاهمانگونه که اجازه نمیدهد مجاهدین از این فرقه خارج شوند مبادا دست به افشای جنایاتی که مرتکب شده است بزنند مانند پول پوت همه منتقدین را از دم تیغ خواهند گذراند؟ شاهد آن رفتارش با منتقدینش در پارلمان اروپا. شاهدش کتاب خانواده های مسعود رجوی که فتوا داده خانواده مخالف را باید مجاهد خودش بدست خودش بکشد. تماما متکی است به رهنمودهای رجوی. رجوی درکتابی بقلم خودش که سازمان مجاهدین منتشر کرده است نوشته است که اگر آنها را مخالف ما هستند اگر پدر و مادر و خانوده ات بود را بکشید تا به ایمان شما نسبت به من!! (مسعود رجوی) اضافه شود.
((دو رفرانس در مورد خانواده ها و ضدیت رجوی با آنها:
۱- در مورد خانواده ها و علت ریشه ای خواست رجوی به کشتن آنها را در مقاله ای آورده ام:
۲- همچنین مقاله چرا در ایران خانواده های عنصر پیشتاز آنگونه که آقا و خانم رجوی بدرستی در بوق کرنا کرده اند، دست در گلوی همین زوج و حرکتی که مدعی اون هستند دارند؟ ))
آیا معنی شعار تاریخی فرقه رجوی مبنی بر “ایران رجوی رجوی ایران” و نه هیچ کس دیگر را متوجه میشویم؟ آیا این همان مریم رجوی را رئیس جمهور ابد مدت خواندن نیست؟ آیا این همان طی ۳۵ سال گذشته به هیچ مرجعی پاسخگو نبودن نیست؟ این همان دیوار کشیدن دور سازمان و اجازه ندادن به هیچ فردی از افراد خود سازمان که مخالف آن هستند و آنرا قبول ندارد به خارج شدن و زندانی و شکنجه و سربه نیست کردن آنها نیست؟ آیا این همان اجازه ندادن به خانواده جهت دیدار فرزندانشان در سازمان نیست؟
مسعود رجوی اگر ایران و ایرانی برایش مهم بود آیا میرفت با صدام متحد شده بچه های مردم این کشور را در مرزها بکشد؟ آیا تحت قیمومیت عربستان که دشمن مردم ایران است قرارمیگرفت؟ تا ترکی الفیصل برای ایرانیان لغز شاهنامه و فردوسی که شاهکارش آنگونه که خود فردوسی بزرگ گفته نجات ایران و زبان فارسی از دست اعراب بوده است بخواند؟ آیا به آمریکا و بطور خاص ترامپ که منفورترین سیاستمدار تاریخ معاصر جهان است بعنوان امام زاده شبانه روز دخیل بسته میبست؟
حسن حبیبی:
«« وزارت اطلاعات در این کمپینی که راه انداخته تلاش میکند که مردم را نسبت به شورا و مجاهدین بدبین مردم را از آن بترساند مردم را دچار ابهام کنند. اینها (شورا و سازمان مجاهدین) هدف یکسری حملات قرار گرفته است از قدیم تا کنون میخواهیم مردم بدانند که سازماندهی شده است پشت آن رژیم و وزارت اطلاعات است. همه موضوع همین است.»»
آیا این کتاب که به اصرار سازمان نام نویسنده آن مسعود رجوی در جلد آن چاپ شده غیر از داعش است؟ آیا نباید از این داعش ترسید که به مجاهدین دستور اللهی میدهد که پدرو مادرت را که مخالف رجوی هستند را بکش تا بر ایمانت به این جرصومه اضافه شود؟ص ۲۰ کتاب
جلد کتاب خانواده ها نوشته مسعود رجوی که سازمان منتشر کرده است.
آقای حبیبی، تنفر مردم ایران از شما چه چندین میلیونی که خارج هستند و چه آنها که در ایران هستند بدلیل اعمال و کردار مسعود و مریم رجوی و خود سازمان و شوراست. نه بدلیل حرف چندصد جدا شده از جمله آقای داود باقروند ارشد. آقای باقروند فقط تبلیغ شما را و آنچه که رجوی گفته و کرده و افتخار هم میکند را در مجامع بین اللملی عنوان میکند. که اگر ایرانیان از وی متنفر شدند شاید غربیان عاشق وی شده و به فرقه رجوی بپیوندند.
مگر این کتاب را وزارت اطلاعات نوشته؟ و بعد بنام رجوی چاپ کرده و در سایت سازمان هم منتشر نموده؟ روی زیر نوشته جلد کتاب کلیک کنید تا ببینید سر از کدام سایت وزارت اطلاعات در میآورید!!!!
آیا این وزارت اطلاعات است که با صدام دشمن مردم ایران کسی که بمب شیمیایی میزد شهرهای ایران و خانه های مردم را بر سرشان ویران میکرد عقد اخوت بسته بود؟ جوانان را در مرزها میکشت؟ این وزارت اطلاعات است مریم رجوی را از مهدی ابریشمچی جدا کرده و بعد خودش با او ازدواج نموده؟ آیا این وزارت اطلاعات است که زنان و مردان را بزور در درون تشکیلات جدا کرده؟ یا بچه های آنها را از آنها گرفته؟ نکند بجای مسعود رجوی این وزارت اطلاعات است که در اشرف اعلام خلافت و امام زمان بودن و صاحب جان و مال و ناموس مسلمین جهان بودن را کرده است؟
آقای حبیبی آیا ترکی الفیصل وزارت اطلاعات را خریده یا سازمان مجاهدین را؟ آیا سند ویکیلیکس که نوشته است مریم رجوی بدنبال آویختن به عربهای عربستان است را در مورد وزارت اطلاعات افشاء و منتشر کرده است یا در مورد سازمان مجاهدین؟ آقای حبیبی وزارت اطلاعات نبوده که با همسران مجاهدینی که از هم طلاق داده شده اند بطور جمعی و تکی همبستری میکرده است. و یا مجاهدین را در اشرف و لیبرتی وزارت اطلاعات زندانی، شکنجه و یا تحویل زندان ابوغریب میداده است؟
آیا علی زرکش جانشین مسعود رجوی را وزارت اطلاعات به اعدام محکوم کرد و در نهایت سربه نیست نمود. این جانب را وزارت اطلاعات به ده سال زندان بخاطر اعتراض به سرکوبهای درون تشکیلاتی و زندانی که در اشرف براه انداخته بود محکوم کرده است یا سازمان مجاهدین؟
آیا این وزارت اطلاعات است که کتاب خانواده های مجاهدین یا مزدوران ارتجاع را منتشر و در آن خواستار کشتن خانواده ها همچون داعش شده تا بر ایمان مجاهدین نسبت به مسعود رجوی افزوده شود یا مسعود رجوی است. تمامی طول ۳۶سال گذشته این فرقه منهوس هر قدمش مملو است از این آیا ها. چه کسی بدروغ در توجیه حمله فروغ جاویدان گفت با زندانیان داخل زندانها نیز هماهنگ شده که ما از مرز حمله کنیم آنها از زندانها. و باعث بسیاری از قتلعامها شد.
حسن حبیبی فرموده اند!!:
««در این رابطه رژیم از جدا شدگان استفاده میکنند که بعد از بیست سال خسته میشوند و جدا میشوند در همه دنیا هست. ولی اینقدر شرف دارند که بروند در گوشه ای بنشینند و سکوت کنند. و بطور مشخص داود باقروند. این مزدوره در میان دهها هزار مزدور دیگر. در سال ۱۳۸۱ خسته میشود و میبرد و یک سری کارهایی میکند که سازمان نمیتواند تحمل کند و اخراج میشود. خودش هم قبول دارد که در سایتها هست.»»
ادعاهای کذب رنگارنگی که مریم رجوی حبیبی را مجبور کرده است آنها را بخورد تلویزیون رنگارنگ بدهد را بررسی کنیم:
اولا ما از مبارزه خسته نشده بودیم و نشده ایم. در ثانی بنده بعداز یک بار تلاش نا موفق برای فرار از تشکیلات که از اشرف تا بغداد هم توانستم بروم (همه همقطاران در جریان فرار اولم در تشکیلات هستند چون در جمع همه گزارش آنرا شفاها داده ام)، همانگونه که قبلا نیز نوشته ام و آقای حبیبی نیز بدان اشاره کرد در سال ۱۳۸۱ وقتی دیگربار سرکوبها و بگیر و ببندها به اوج رسیده بود در اعتراض به سرکوبهای درونی، زندان کردن بچه های مجاهد و منتقد در یک قلعه ای که بعنوان زندان مجاهدین معترض را زندان و شکنجه میکردند و…. دوبار درخواست کتبی خروج از تشکیلات را دادم که هیچ ترتیب اثری ندادند بفاصله چند روز دوباره درخواست خروج از تشکیلات را نوشته و روی میز سازمان گذاشتم. که هیچ ترتیب اثری داده نشد. اینبار درخواست سوم را از تشکیلاتی که نیروی خودش را میبلعد را نوشته و بر تابلو عمومی قرارگاه در اشرف نصب کردم. که مجبور شدند برای جلوگیری از آبرو ریزی بیشتر بلافاصله جواب دهند. طی یک جلسه از ساعت شب ۱۲/۸/۱۳۸۱ تا صبح ساعت شش ۱۳/۸/۱۳۸۱بنده یکطرفه حقایق مربوط به ضرب و شتم، زندانی، شکنجه، تحقیر و توهین، جاسوسی، محدودیتهای غیر انسانی، را بر میشمردم و اعلام کردم که این تشکیلاتی که بنده بدان پای گذاشته ام دیگر وجود خارجی ندارد و تبدیل به یک تشکل مافیایی شده است…
ابتدا گفتند که اشکالی ندارد میخواهی خارج شوی باید هرچه گفتیم بنویسی و امضا کنی بعد هم فقط میتوانی بروی ایران و اروپا کسی را نمیفرستیم. که بروی آنجا افشاگری کنی.
این تاکتیک فرستادن جدا شدگان به ایران و یا تحویل دادن آنها به ابوغریب طبق قرارداد رسمی با صدام که جدا شدگان را باید حتما به رژیم تحویل دهند و به خارج نفرستند طرح ضد انسانی مسعود رجوی برای بقول خودش “رژیم مال کند” و یا بزبان سیاسی “سوزاند سیا سی مجاهد جدا شده بود” تا اگر دست به افشاگری زدند آقای حبیبی را بیاورد وسط گود و در بوق و کرنا بکند که آهای این جدا شده مزدور است چون داخل رفته است و اینگونه بتواند به جنایاتش در تشکیلات و … ادامه دهد. البته در مواردی هم موفق بوده است. و مزدوران بی جیره و مواجب رجوی در پز مخالف او همین سیاست را برایش علنا و در خفا پیش میبرند.
مسعود رجوی فکر میکردند که اگر بگوید فقط میتوانی ایران بروی بنده حرفم و پس میگیرم و از انتقاداتم کوتاه میایم. وقتی گفتم باشد حتی حاضرم هرچه بگوئید بنویسم و بروم ایران ولی در این تشکیلات مافیایی نباشم هنوز باور نمیکردند، که حدود ده تا دوازده سند دادند که باید امضاء میکردم وقتی همه را امضاء کردم حسابی شوکه شده و دست به تلفن شدند. اینجا بود که دستشان رو شد و چهره واقعی پول پوت (مسعود رجوی که جلسه را از پشت صحنه کنترل میکرد) رو شد.
مهوش سپهری جانشین رجوی و مسئول آن جلسه ابلاغ کرد که با مسعود رجوی مشورت کرده ایم برادر(اسم مستعار رجوی) به شما تخفیف داد!!! تا بجای چهار سال زندان در اشرف بعلاوه هشت سال در ابوغریب، شما فقط دوسال در اشرف و هشت سال در ابوغریب خواهی ماند بعد عراق شما را با اسرا تبادل میکند و تحویل رژیم میدهد میتوانید بروید ایران. واقعا تخفیف و انسانیت بالاتر از این میشود؟
وقتی این جنایت پیشگی را دیدم گفتم پس باید منتظر ماند تا سر فرصت تجربه فرار اول را تکمیل کنم و گفتم حرفم را پس میگیرم. باز گفتند خیر اول اینها را که میگوئیم (اینها یک روال است که بنده هزاران بار در سازمان شاهد بوده ام) بنویس و امضا کن که من طلب عفو میکنم و… که اسنادش هست نوشتم. جلسه ساعت ۶ صبح تمام شد. سه ساعت بعد بنده بدون اینکه خوابیده باشم ساعت ۹ صبح ۱۳/۸/۱۳۸۱ در جلسه شورای ملی مقاومت در بغداد بدرخواست شخص مسعود رجوی حضور داشتم.
آقای حبیبی طبق مصوبات شورای ملی مقاومت باید بتواند به اسناد شورای ملی مقاومت دسترسی داشته باشد. در ضمن سند اخراج بنده آنگونه که حبیبی مدعی است بدنبال بریدن از مبارزه و یکسری خلافهایی که انجام داده بودم منجر به اخراج بنده شده است با حکم اخراج تاریخ ۱۳/۸/ ۱۳۸۱ را دارند.
چون ظاهرا روی میزش داشتند (درمصاحبه با رنگارنگ از رو خواندند) که تاریخ روز هم دارد را مقایسه کنند ببینند که بنده در جلسه ۱۳/۸/۱۳۸۱ بعد از اخراج این عنصر بریده و خلافکار در جلسه شورای ملی مقاومت که از روز ۱۳/۸/۱۳۸۱ شروع شده است حضور داشتم یاخیر؟ (بخدا قصم اگر حبیبی زبون جرات کند حتی از دفتر شورا سوال کند) بنده بعد از آن هم عینا بر سر مسئولیتهایم برگشتم. و در جریان حمله آمریکا و اشغال عراق نیز فرمانده توپخانه ارتش آزادیبخش کذایی بوده ام که شرح آنرا مفصل نوشته ام.
آقای حبیبی هم جهت اطلاع شما و بقیه شورایی ها، بعنوان اتمام حجت و هم جهت اطلاع دوباره مردم ایران باید عرض کنم:
مشکل تشکیلات مافیایی مسعود رجوی در این است که اساسا توان و ظرفیت اخراج ندارد. والا چه ضرورتی داشت هرکس انتقادی داشت زندان شود حتی برای وادار کردنش به سکوت مورد شکنجه قرار گیرد بعد تحویل زندان مخوف ابوغریب داده شود؟ خوب آقای یا خانمی با خط سازمان زاویه دارد، قبول ندارد، انتقاد دارد… یا قبول میشود و یا اگر نمیشود مانند تمامی احزاب دمکراتیک حزب و سازمان عوض میکند. ولی رجوی بدلیل میزان جنایاتی که علیه همین نیروهای خودش انجام داده است نمیتواند قبول کند که این افراد از تشکیلات جدا شوند و در خارج از تشکیلات حرفهایشان را در مورد این فرقه بزنند.
خواهشمندم دوباره توجه کنید.
آیا تا بحال شنیده و یا دیده شده است که سازمان تغییر موضع سیاسی یک جدا شده ای را که به مسعود رجوی و مریم انتقاد داشته باشد قبول کرده باشد ؟
مسعود رجوی طبق منطق توتالیتریستیش و طبق منطق اینکه امام زمان معصوم که نمیتواند اشتباه کند، چهل سال است میگوید مبارزه یعنی من وهر مزخرفی که من گفتم، ولاغیر هرکس به من انتقاد کرد بریده مزدور است
این صفر تا صد مشکل رجوی است که او را به تمامی این خیانتها و وطن فروشیها، جنایاتی که منجر به زندان و شکنجه مجاهدین و البته در میان مردم ایران شده است سوق داده است. مشکل مزدور خواندن خانواده ها همین است. مشکل قطع تمامی اعضا از جهان خارج همین است. جنایت محکومیت علی زرکش به اعدم همین است. مشکل دق مرگ کردن فرمانده فتح الله (مهدی افتخاری) همین است. مشکل ۱۷ سال زندان و شکنجه سیامک نادری همین است. مشکل هشت سال زندان افرادی محمد رضا سبحانی همین است. مشکل سرکوبهای سال ۱۳۶۳ و ۱۳۷۳ همین است. چون نمیشود که به امام زمان معصوم!!!! آنهم در قرن بیست و یکم انتقادی باشد!!!!
آقای حبیبی یا شما تا بن و استخوان مانند فرقه ننگین رجوی فاسد شده اید و یا همانگونه که رجوی میگفت شما یان مانند علف هرز فقط باید در خدمت رجوی باشید. که هرچه دروغ و کذب را تحویل شما میدهند مطرح کنید. بنده وقتی آمریکا عراق را اشغال کرد فرار کرده و به کمپ تیف تحت سرپرستی آمریکایی ها پناه بردم. اسناد حضورم در تیف هم نزد دولت آلمان هست و هم در زیر بخوانید. گزارش مفصلش هم هست.
آقای حبیبی میگوید:
««میتوانست بیاید اروپا و زندگی بکند. رفته دست بدامن وزارت اطلاعات شده فقط برای اینکه زودتر بیاید اروپا و نخواسته طبق روال معمول پذیرش یو ان و پناهندگی و… که طول میکشد باشد. وزارت اطلاعات عراق اینرا عضو گیری کرده و برده است ایران.»»
شاهکار دیگری از اطلاعات سوپر دقیق و عاری از کذب و دروغ و جعل سربازان گمنام مسعود رجوی در کمیسیون امنیت “شو”رای ملی مقاومت:
سناریویی که آقای حبیبی مجبور شده مانند طوطی تکرار کند طبق اسناد خود سازمان کذب محض است.
بنده از سال ۱۳۶۳ یک پناهندگی فرانسه داشته ام که سازمان برایم در پاریس بدون اینکه حتی مراجعه کرده باشم توسط دکتر صالح رجوی گرفته شده بود. در استان والدوآز. پناهندگی دوم هم در سال ۱۳۷۲ که همراه مریم رجوی به اروپا آورده شدیم در آلمان برایم باز توسط سازمان بعنوان عضو وابسته گرفته شده است. هر دو معتبر و با پاس آبی و اقامت. در ضمن بنده اساسا بعد از فرار و پناه بردن به آمریکایی ها در کمپ معروف به تیف به خارج نیامده ام و هشت سال داخل بودم. آقای حبیبی چرا یک تلویزیون و مخاطبین آنرا به سخره میگیرید؟ چرا از بی اطلاعی آنها سوء استفاده و به شعورشان توهین میکنید؟
ضمنا بنده وزارت اطلاعات عراق را خارج از سازمان نه دیده ام و نه درعراق حضور داشته ام. چرا که وقتی شما از اشرف فرار میکردید و به کمپ معروف به تیف آمریکایی ها که جسبیده بود به اشرف پناهنده میشدی دیگر خروجی در کار نبوده و شما عملا تحت بازداشت ارتش آمریکا بودی تا استاتو حقوقی شما روشن شود.
وقتی هم که استاتو روشن شد بعد از حدود نه ماه که در تیف بودم جزء ۱۵۰ نفر دوم از جدا شدگان تحت نظارت سازمان ملل با حضور خانم اما نیکلسون نماینده سازمان ملل و تمامی خبرگزاریها و مقامات کمیساریای عالی پناهندگی توسط ارتش آمریکا در مرز ایران و عراق تحویل مقامات رژیم با حضور مقامات سازمان ملل در تهران شدیم.
درصورتیکه آنها که دنبال اروپا رفتن بودند سالها در تیف ماندند و بعضا آواره کردستان و ترکیه … شدند. بنده آنگونه که حبیبی تلاش میکرد بدروغ مطرح کند برای زندگی در اروپا بوده است که دست بدامن وزارت اطلاعات شده ام، نیازی به اروپا نداشتم از بچگی از سال ۱۳۵۳ در انگلستان مدرسه و دانشگاه رفته بودم. انقلاب را نیز ندیده بودم و هر آنچه در مورد ایران و رژیم میدانستم اخبار سراسر سانسور و دیکته شده مسعود رجوی بود. اروپا را با همه آنچه برای شما مهم است نیز جهت مبارزه در عراق ترک کرده بودم. آخرین بار هم در سال ۱۹۹۸ بهمراه محمد علی جابرزاده(فوت کرده)، حسین مدنی (کشته شده در اشرف)، فرهاد منانی، احمد حنیف نژاد جهت اجرای پروژه جام جهانی در لیون فرانسه به آلمان آمدیم و در پایان برگشتیم به عراق که بدلیل انتقادم به مسعود رجوی سر انتخابات خاتمی هفت سال به بصره تبعید شدم.
وباز برخلاف ادعای حبیبی عجله نداشتم که بخارج بیایم و به همین دلیل به وزارت اطلاعات دخیل بستم که زودتر بمن پاس بدهد و برای همین نیز علیه سازمان موضع میگیرم.
بنده هشت سال داخل بودم. در طی این هشت سال نیز بدلیل کار تجاری همواره در پاسپورتم ویزای مولتیپل یک ساله تردد به اروپا وجود داشته است هنوز هم کپی های آن هست. و هر ساله چندبار بدلیل تجارت و قراردادهای تجاری حتی بهمراه خانواده به اروپا میآمدم و برمیگشتم. چه تنهایی و چه با خانواده، تمام اینها را نیز با جزئیات چند سال قبل نوشته ام و در سایت ما هست. ولی آقای حبیبی چنین وانمود میکند که سربازان گمنام کمیسیون ضد امنیت “شو”رای ملی مقاومت آنرا کشف و از طریق این عضو کمیسیون امنیت به اطلاع عموم رسانده است.
جالب است که در یک دروغ بافی دیگر حبیبی مدعی شد کپی پاسپورت مرا نیز دارد که خواهش میکنم آنرا رو کند.
آقای حبیبی، از این کمیسیون صاحب مرده که مدعی است از بیت امام هم خبر دارد… در خواست یک سند و مدرک و گزارش طی هشت سالی که داخل بوده ام بکنید تا بشما بدهد. چون طی هشت سالی که داخل بودم از روی فیس بوک باز و علنی بنده تمام عکسهایم را برمیداشته اید. عکس با فرزندم و….و مرا کنترل میکرده اند.
کشفیات سربازان گمنام رجوی که از داخل برای حسن حبیبی ارسال شده
نگاهی بیندازیم به سندهای دندان شکن حبیبی، ایشان میگوید!!
««شاهد و مدرک هم یک عکس است که تو ایران کنار خانواده اش کنار یک مسجدی که این عکس از داخل بدست ما رسیده است میباشد.»»
اولا ایشان جهت مستند کردن دروغها و آسمان و ریسمان بافتنها به سند عکس بنده در تهران در کنار خانواده، اشاره میکند!!! برای دراماتیک کردن قضیه از واژه جلو مسجد استفاده میکند تا کمیته و مسجد و… را القاء کند و با سوس اینکه این سند محرمانه از داخل بدست مارسیده است آنرا به فیلم های ۰۰۷ وصل میکند که نشان دهد این کمیسیون صاحب مرده (ابراهیم ذاکری مسئول کمیسیون امنیت که مرده است و هیچ جایگزینی نیز برایش تا بحال انتخاب نشده) خیلی کارش درست است و ترا بخدا باور کنید.
اما سند غیر قابل انکار مجرمیت بنده عکسی است که نه سربازن امام زمان فرقه رجوی آنرا طی یک عملیات بطور محرمانه بدست آورده و برای سازمان جاسوسی فرقه رجوی فرستانده باشند بلکه از فیس بوک عمومی بنده مانند بسیاری عکسهای دیگرم برداشته شده است که در دسترس همه بوده است. مسجدی هم در کار نیست بلکه در یک تور تهران گردی مجانی است که به مناطق تاریخی اطراف تهران (منطقه شاه عبدالعظیم) برده میشوید محل مربوطه نیز ورودی یکی از قبرستانهای شاه عبدالعظیم است. و تمامی ادعاهای مجرمیت بنده این سند بسیار بسیار مستند و دندان شکن است.
حبیبی اضافه میکند:
««آدمی که چند دهه علیه رژیم جنگیده است یکباره بلند شده است رفته است ایران خوب معلومه که این آدم اونهاست. حتما قول همکاری داده برایش پاس تهیه کردند . بعد در اروپا در یک آکسیون ایستاده و شروع کرده به دروغ گفتن.»»
در فوق دیدیم که آقای داود باقروند ارشد بدلیل عجله داشتن در رسیدن به اروپا!! خود را تسلیم عراقیها کرده!! آنها هم او را تحویل وزارت اطلاعات داده اند و برای اینکه زود به اروپا برگردد با آنها همکاری کرده و آنها وی را با سرعت برق به اروپا آورده و پناهنده اش کرده اند…!!!
اما چون حبیبی یا آمران حبیبی (سربازان گمنام رجوی) میدانند که سراسر اکاذیب مربوط به بنده پوچ و تو خالی است به فلسفه پناه میبرد. “آدمی که چند دهه علیه رژیم جنگیده یکباره بلند شده رفته ایران خوب معلومه این آدم اونهاست.”
آقای حبیبی شارلاتان، کسی که با تکیه به سربازان گمنام امام زمان (مسعود رجوی) که پروژه های اتمی رژیم را با کمک سربازان گمنام اسرائیل با سند و مدرک میتواند کشف و افشاء کند، چرا کم آورده و به “حتما” و “مگر میشود” و “معلومه”… متوسل شده ای؟ سرانجام شاهد نهایی را “حضور در آکسیونی در اروپا علیه فرقه رجوی” آورده است.
تناقضات را نگاه کنید، سایت ایران افشاگر مربوط به همان کمیسیون صاحب مرده نوشته است:
آقای حبیبی سایت کمیسیون صاحب مرده شما نوشته است “وی بریده و اخراج شده و به تیف رفته” خواهش میکنیم که سندی که در سال ۸۳ مبنی بر بریدگی و اخراج است را همانگونه که در سال ۱۳۸۱در دست داری را لطفا رو کن. تا کوس رسوایی تو و امثال تو در فرقه رجوی بیشتر عالم گیر شود.
حالا متوجه میشوید ما اتفاقا خیلی با شرف هستیم که بعد از جدا شدن از این تشکیلات مافیایی سراسر دروغ و دجالگری و بعنوان یک مجاهد و مبارز کمر به مبارزه سیاسی با این انگل و رجس زمانه و سرطان مبارزاتی مردم ایران پرداخته و ادامه خواهیم داد. و اتفاقا سکوت را در قبال این تشکیلات که ایران و منطقه را صد بار بدتر از داعش میتوانست بخاک و خون بکشد (اگر بقدرت میرسید) خیانت و بی شرفی میدانیم.
همانطور که گفتم بعد از محکومیت ده سال زندان در ۱۳/۸/۱۳۸۱ منتظر شدم تا توانستم در سال ۱۳۸۳ بعد از آمدن آمریکایی ها فرار کنم. بدنبالم نیز تمامی معاونیم در سیستم تحت فرمانده ام به تیف فرار کردند.
در ثانی: لطف کنید و طبق اسناد مسلم و مسجل کشف شده توسط سربازان گمنام
مسعود رجوی فقط نام یکنفر یا یک خانواده را که من در ایران با آنها صحبت
کرده ام را بیاورید چه برسد به تضعیف روحیه شان و یا دعوت به تسلیم کرده باشم.
ثالثا: آقای حبیبی، اگر رژیم طبق رطب و یابس خوردن شما برای آموزش عناصرش هشت سال وقت میگذاشت که رژیم آخوندی نبود بلکه رژیم متکی به صلاحیت و شایسته سالاری بود! آنوقت هشت سال صبر میکند که همه اطلاعات این فرد بسوزد بعد از او استفاده میکند؟ رجوی مردم و شما را با معذرت احمق محصوب میکند، شعور شما کجا رفته است؟
شاید حالا آموزشهای من حتما خیلی خنگ بوده ام هشت سال طول کشیده. ولی آقای محمدرضا روحانی و دکتر کریم قصیم که هنوز جوهر اطلاعیه جدایشان در پاریس و آلمان خشک نشده مزدور وزارت اطلاعات شدند چی؟ یا همین مجاهدین که در درون تشکیلات در اشرف و در لیبرتی فقط با همدیگر در مورد سرکوبها و حتی انتقادات به مسعود رجوی یا تشکیلات مرگ او حرف میزندند کی آموزش مزدوری میبینند؟ لطفا کمی به شعور خود شک کنید. بیخود نیست که هنوز در اطراف رجوی پرسه میخورید.
بنی صدر کی آموزش مزدوری دیده، آقای دکتر متین دفتری و خانم مریم متین دفتری، حسین باقر زاده، پرویز یعقوبی، حسن ماسالی، دکتر لاهیجی، و… تمامی کسانیکه انتقادی به سازمان کرده اند طی ۳۶ سال گذشته یکی را نام ببرید که مزدور وزارت اطلاعات نخوانده باشیدش. فقط یکی را نام ببرید.
سوز و گداز مریم رجوی از زبان حبیبی از شدت موثر بودن فعالیت داود باقروند، وی چنین میگوید:
««البته فکر میکنم که در اروپا هیچ کس حرف اینها را باور نمیکنه و جدی نمیگیره!!! اما نفس اینکه اینها این حرفها را میزنند ابهام ایجاد میکنند. نکنه اینها در سازمان شکنجه میکنند، نکنه آدمها بزور وایستاده اند. همین ابهامات باعث میشود که اگر کسی هم بخواهد قدمی بردارد کمک مالی بکند نکند.»»
دستت درد نکنه آقای باقروند ارشد. خودم هم نمیدانستم اینقدر کک به … مریم رجوی انداخته ام.
هزیان را متوجه میشوید؟ خانم رجوی اگر کسی به حرفهای ما گوش نمیکند پس نگرانی از چیست؟ اگر موثر هستند آن کم فروشی در جمله اول چیست؟ و هرچه آقای محمود سرابی سوال میکند آقای حبیبی مگر چند نفر سخنان اینها را گوش میکنند آمار نمیدهد فقط سوز و گداز میکند.
آقای محمود سرابی مجری تلویزیون رنگارنگ:
«« مگر چند نفر به سخنان اینها گوش میکنند؟ دل نگرانی شما از کجاست. شاید در میان ایرانیان سیاسی کسی گوش کند ولی جوامع ایرانی نه.
حبیبی کمیسیون ضد امنیت:
««حاصل کارشان این است که در جوامع ایرانی میرویم میبینیم که اینها اثر گذاشته اند. حتی در میان ایرانیان در میان جوامع ایرانی نیز تاثیر دارند.»»
مجری برنامه:
««ایشون {داود باقروند ارشد} چند سال در سازمان بوده اند.
حبیبی:
نمیدانم چندین دهه،
مجری:
تحصیلات چیست
حبیبی:
«« نمیدانم.»»
مجری:
««چطور میشود که کسی بیست سال از عمرش رو روز وشب آنهم در سخترین شرایط درکنار کسانی گذرانده باشد آنوقت علیه آنها حرف بزند؟
حبیبی:
««مسئله انتقاد نیست. مسئله این است که هر کس از سازمان مجاهدین میبرد یکباره میشود عضو مرکزیت و عضو ارتش آزادیبخش ملی. جهت اینکه به اینها اعتبار بدهند.»»
خوب اینهم که روشن شد که بنده بیست سال قبل از فرارم در سال ۱۳۶۴ معاون مرکزیت بوده ام. حتما بیست سال بعد شده بودم پادو! عضو شورای کذایی ملی مقومت هم که نبوده ام!!! سند ایندو ادعا نیز توسط سازمان انتشار نیافته است!!!
مشکل فرقه رجوی تنها در جدا شدگان مجاهد نیست. اعضای شورا نیز که جدا میشوند مانند محمدرضا روحانی و کریم قصیم، حتی افرادی مانند سعید جمالی عاشق رجوی و اسماعیل وفا یغمایی شاعر رجوی نیز بلافاصله بعد از جدایی در یک چشم بهم زدن تمامی آموزشهای مزدوری را با بالا انداختن قرص های معجزه گری که سازمان مجاهدین برای همه اعضای خود در مجاهدین و شورا تدارک دیده به عضویت وزارت اطلاعات در میآیند.
یک نمونه دیگر و منحصر بفرد:
https://www.facebook.com/alimohamadfatima/videos/1521755887874377
دکتر علامه الحسینی است که یک روز توسط مریم رجوی پرچمدار تشیع علوی نامیده میشود. بخاطر دفاع از سازمان سالیان در لبنان زندان بوده و بقول مریم رجوی “حتی در زندان هم مقاوم و از مریم رجوی دفاع میکرده.” اما همینکه انتقادی را مطرح کرد رتبه پرچمداری تشیع انقلابی که متعلق به امام حسین و … است از او گرفته شده و لباس مزدور وزارت اطلاعات به وی پوشانده میشود.
(((اطلاعیه کمسیون امنیت و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت
آخوند خودفروخته لبنانی پرده ها را کنار میزند و مزدوری برای اطلاعات و نیروی قدس را علنی میکند – کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورا
یکشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶
آخوند خود فروخته لبنانی، محمد علی حسینی مدتی است به اصل خویشتن بازگشته و در یک سقوط آزاد بار دیگر به خدمت نیروی قدس و وزارت اطلاعات آخوندی و حزب الشیطان، شعبه سپاه پاسداران در لبنان در آمده است.)))
نمونه دیگر:
آقای حسن حبیبی براستی پاسخ شما به سیامک نادری با هفت سال زندان در زندانهای رژیم که بعنوان قهرمان مقاومت در مقابل شکنجه توسط سازمان در عالم گردانده شده و به جهان معرفی شد و زیر شکنجه های هولناک رژیم به آرمانش وفا دار مانده ولی بر اثر انتقاداتی که به سازمان داشت ۱۷ سال زندان سازمان و شکنجه هایش و حتی یکبار اقدام به کشتنش که امروز بعد از انتقال از لیبرتی به آلبانی از سازمان جدا شده و دست به افشاگری میزند چه دارید که بگوئید.
آقای حبیبی و بقیه حبیبی های درون شورا که همه چیز خود را به جیره مواجب ۳-۴هزار یورو در ماه فروخته اید و حداقل عقل و استدلال را پارک کرده و به شعور خود و مخاطبین خود توهین میکنید، آیا حداقل انسانیت و شرافت انسانی و مبارزاتی ایجاب نمیکند که صرفا جهت شک و دوباره ایمان آوردن به امام زمان مرده و مرحوم شده (مسعود رجوی) این ادعاهای جدا شدگانی که نه یک روز و یک ماه و چند سال بلکه دهه ها در زیر بمبارانهای مهیب تاریخ توسط امریکا، موشک بارانها و خمپاره بارانها و خودرو انتهاریهای رژیم و مهمتر از همه شرایط جهنمی عراق در تابستانهای ۶۰درجه بالای صفر که روزانه با مرگ دست و پنجه نرم میکرده اند توجه کرده و از این فرقه مرگ بخواهید برای جلوگیری از تشویش افکار عمومی هم شده بیایند و پاسخ رو در رو با این جدا شدگان بدهند تا هم این جدا شدگان و هم آنگونه که شما مجبورید برای فرار از پاسخگویی استدلال کنید وزارت اطلاعات آخوندی که پشت این افشاگریهاست رسوا شوند. و مقاومت پاک و پاکیزه نگران کمک مالی و حمایت میلیونها ایرانی خارج کشور نباشد؟!!!
کدام منطق دمکراسی خواهی کجای آزادی خواهی کذایی شما حکم میکند که تنها به حرفهای یکطرفه فرقه منهوس رجوی گوش کنید. این است منطق و شعوری که شما میخواهید برای مردم خود به ارمغان ببرید؟
در ضمن خانم مریم رجوی کتبا و رسما ادعای ما جداشدگان را که مسعودرجوی با مدیریت مریم رجوی با زنان مجاهد تکی و جمعی همبستری میکرده است را رد کنند. تا که رسوا شود هر که در او غش باشد.
آقای حسن حبیبی در انتها با اطمینان کامل اظهار کردند که مسئولیت تمامی حرفهای خودرا میذیرند و در هر دادگاه صالحه ای قابل اثبات است. آیا دجالگری و مردم فریبی و شارلاتانیزم فرقه رجوی در شورا و همه سیستم منهوس را مشاهده میکنید؟
(پایان)
**