پاسخ به سوالات قسمت اول
هموطنی به نام ناهید قلمکار می پرسد : می شه بگید افرادیکه میرفتند و طرفدار و عضو مجاهدین می شدن چه انگیزه ای داشتند .
این سوال دو بخش جواب میدهم . قسمت اول اینکه افرادی که قبل از سال ۱۳۶۰ یعنی بعد از انقلاب به سمت مجاهدین می رفتند این بود که در این مقطعه کوتاه فضای باز سیاسی که وجود داشت . هر فردی به سمت یک جریانی می رفت عده ای به سمت جریانات مارکسیتی و کلا چپ ها در طیف های مختلف می رفتند . عده ای که مذهبی بود به سمت طیف های مذهبی حکومتی می رفتد. طیفی هماز جوانان به طرف احزاب مذهبی مانند مجاهدین یا شریعتی …می رفتند
از سال ۱۳۶۰ به بعد دیگر چندان نیروی مجاهدین نتوانستند از داخل ایران جذب کنند از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۱ مجاهدین شروع کردن از ایرانیانی که در ترکیه یا در حاشیخ خلیج فارس یا مقطعی پاکستان کار میکردند با دوز وکلک و دروغ اینها را به عراق می اورند تحت عنوان اینکه شش ماه در عراق کار کنند برای این سازمان بعد این تشکیلات در اروپا برای انها پناهندگی می گرد و به اروپا می برد و دروغ های دیگر که در این رابطه دست انها کاملا روشن شد بعد از سقوط صدام حسین پدر معنوی مجاهدین بیش از ۹۰ در صد این افراد از تشکیلات یا گریختن یا جدا شدند .
اقای صبا تبار سوال می کند : چرا شما اعتراض نکردید ؟ چرا رجوی و مریم را می پرستیدید ؟ همه گناهان را تقصیر سازمان نگذارید من طرفدار مجاهدین نیستم . اما اخوندیسم یک طرز تفکر است و در طرفداران همه وجود دارد . شما هم بخشی از ان طرز و تفکر بودید و حداقل اشتباه خودتان را هم بگوید؟
سوال دوم ک فقط یادتون باشه حزب اللهی های ایران هم می توانند بهانه بیاورند که ماگول خوردیم ؟
باید خدمت این هموطنمان از ونکوور کانادا بگم ما مطلقا برچسب طرفدار مجاهدین را به کسی نمی زنیم مگر اینکه ثابت بشه .
چرا ماها که از این فرقه جدا شده ایم تقریبا تمام ما ها به این فرقه اعترا ض کردیم انتقاد کردم حرف هایمان را زدیم و به همین دلیل هم زندان وشکنجه گاه های فرقه را هم به تن کشیدیم و در نشست های انچنانی و دادگاه هائی که شخص رجوی برپا می کرد دادگاهی شدیم بهای اعتراضمان را با ضرب وشتم زندان پرداختیم و از زمانی که جدا شدیم تا همین الان هم داریم بهای روشنگری هایی که در رابطه با تشکیلات این فرقه رجوی میکنیم می پردازیم در همین فرانسه مهد ازادی بارها بارها مورد ضرب وشتم قرار گرفتیم و تهدید به مرگ شدیم که سکوت کنیم اما داریم ادامه می دهیم و محکم ترین دلیل دیگر این است که شخص مسعود رجوی ملعون حکم اعدام تک تک ما جدا شده ها که ماهیت این فرقه را افشا می کنیم را داده و بارها هم اعلام کرده است هیمین دو ماه قبل بود که دو تا از دوستانمان را یعنی اقای مهدی خوشحال و ابراهمیمی را به قصد مرگ در مقابل پارلمان اروپا مورد ضرب و شتم قرار دادند که می خواستند ادم ربائی کنند .
انهائی که رجوی را می پرستیدند کماکان درون همان فرقه هستند و بخشی را هم اگاهانه به اروپا اورده اند برای پیش برد خط و خطوط کاری شان که در فرانسه و المان بیشترین نیرو های تشکیلاتی خود را دارند و انهائی که می پرستیدند کماکان می پرستند و با انها هستند حتی یک عده را هم به اسم جدا شده رنگ کرده اند که بخواهند کار های ما را تحت تاثیر و خنثی کنند .
باید خدمت این دوست گرامی بگویم از انجائی که ما هیچ گاه جزئی یا بخشی از این تشکیلات نبودیم که بخواهیم از گذشته خود پشیمان باشیم و از اشتباه خودمان بگویم ما هدفی داشتیم برای رهائ مردم ایران که جان خود را به کف دست گرفتم و رفتیم که در راه ایران و مردم ایران جان خود را بدهیم اما متاسفانه این رهبران این مجاهدین بودند که خائن از اب درامدند و مردم و خاک ایران را به هرکس و ناکسی در مقابل مقداری پول فروختن و می فروشند زمانی صدام ارباب انها بود الان وهابی های ال سعود و اسرائیل .
باید به این دوستمان بگویم اشتباه است که یک تشکل فرقه ای را بخواهد با یک حکومت مقایسه کند درون یک تشکل فرقه ای پایه و اساس روی این سوار است که شستشوئی مغزی به افراد می دهند و افراد در یک فضای بسته قرار دارد و از پیرامون خبری ندارد و سالیان در این فضای بسته با شستشوئی مغزی رشد می کند اما حامیان یک حکومت خودشان انتخاب می کند و در دنیای ازاد هستند که به همه چیز دسترسی دارند و خودشان انتخاب می کنند که چه کار کنند و چه راهی را بروند در فرقه ها هیچ گونه انتخابی وجود ندارد تنها یک راه است ان هم هرچیزی که تشکیلات میگوید .
محمد کرمی ۲۰۱۸/۰۶/۲۰