مجاهدین شعبده بازی سالیانه خود را در جمع غیر ایرانی ها جشن گرفتند
کریم غلامی، ایران فانوس، 03.07.2018
بعد مدتها تبلیغ نهایتا مجاهدین مراسم خود را اجرا کردند، همانطور که انتظار می رفت و مثل همیشه این نمایش پر سر و صدا برگذار شد. مریم رجوی، در ابتدای صحبت هایش تلاش کرد تا اعتراضهای اخیر اجتماعی مردم ایران را به نوعی به خود ربط بدهد اما جالب اینجا است در کل برنامه حتی کوچکترین صدایی از اعتراضات مردمی در این نمایش دیده نشد یا حتی نام یک زندانی و دانشجو و دختران مبارز در این نمایش دیده نشد اما تا دلتان بخواهد این نمایش سر شار از حضور خارجی ها و سیاست مدارها و نظامیان باز نشسته و از دورخارج شده بود. البته همه ما می دانیم و بارها و بارها افشا شده که این افراد با دریافت پول های کلان در این نمایشات حضور پیدا می کنند. باید به مریم رجوی و همپالگی هایش گفت که جنبش های اعتراضی مردم ایران بخاطر وضعیت نابسامان اقتصادی و سایر مشکلات، هیچ ربطی به شما ندارد. قیام مردم ایران برای دست یابی به آزادی و دمکراسی متعلق به مردم ایران است، نه شما مزدوران و خائنین که با دهان های آلوده تان این جنبش را مسموم نکنید.
اما چند نکته در رابطه با صحبت های مریم رجوی:
مریم رجوی مدعی است جامعه ای که برای ایران فردا می خواهد „تار و پودش آزادی، دموکراسی و برابری است“. اما پرسش اینجا است، مریم رجوی چه مفهومی از آزادی و دمکراسی و برابری دارد؟ تشکیلات سازمان مجاهدین نمونه بارزی از جامعه ای است که آنها برای ایران در نظر گرفته اند. در تشکیلات مجاهدین، چیزی به نام آزادی معنی ندارد، طلاق های اجباری، یک نمونه از آن است. در مجاهدین گوش کردن به رادیو و یا موزیک، جرم محسوب می شود، حجاب، اجباری است و حتی برای مردها. اگر مردی در سازمان مجاهدین، آستین خود را کمی بالا بزند، مورد شدیدترین تحقیرها قرار می گیرد. دمکراسی جای خود را دارد. این کلمه در زیر انبوه آوار زندان و شکنجه و اعدام اعضای معترض، مدفون است. هیچ فردی حق ندارد به مسئولین سازمان، چه برسد به رهبری این سازمان انتقاد بکند. مجاهدین، اساسا به برابری اعتقادی ندارند. رهبران سازمان می توانند هر کاری بکنند و در بهترین شرایط زندگی بکنند، در حالی که اعضای آنها در زیر آفتاب گرم و سرمای زمستان تا 18 ساعت در روز کار می کنند.
مریم رجوی صحبت از آزادی دین می کند. در حالی که افراد در سازمان به دلیل عدم اعتقاد به ایدئولوژی مجاهدین و اسلام و بخصوص شیعه، مورد بدترین توهین ها و آزارها قرار می گیرند و آنها از هر گونه امکانات حتی امکانات درمانی محروم می شوند. مسعود رجوی در سال 1374 در زیر ضرب شکنجه و زندان و تهدید، بسیاری را وادار به پذیرش ایدئولوژی مجاهدین و عضویت در این سازمان کرد.
مریم رجوی صحبت از آزادی بیان و مطبوعات و احزاب می کند، در حالی که همین الان هیچ فرد و یا حزب و گروه غیر از خودش را قبول ندارد و هر کس که کوچکترین انتقادی به سازمان مجاهدین و به رهبران سازمان بکند، مورد ترور شخصیتی و فیزیکی قرار می گیرد.
در جایی دیگر، مریم رجوی مدعی است که „انتقال حاکمیت به مردم ایران“ و „از طریق انتخابات آزاد با رأی عمومی، مستقیم، مساوی و مخفی مردم ایران“، بیایید کمی حاکمیت در سازمان مجاهدین را بررسی کنیم. به عنوان مثال، مرحوم اول مسعود رجوی، بعد از اعدام بینانگذاران سازمان مجاهدین در یک کودتا، رهبری سازمان را به سرقت برد و تا به امروز یا بهتر بگویم تا مرحوم شدنش رهبری این تشکیلات را در دست داشت و هر تهدیدی را به شکل فیزیکی حل می کرد. از لو دادن مقر او به سپاه پاسداران و یا ترور فیزیکی و شخصیتی آن فرد. یا شخص مریم رجوی که به عنوان رییس جمهور „برگزیده“ شده، من آن زمان که در سازمان مجاهدین بودم، هرگز انتخاباتی ندیدم که او در آن برگزیده شده باشد. مسعود رجوی، مریم رجوی را به عنوان رییس جمهور انتخاب کرد و هر صدای مخالفی را به شدت سرکوب کرد و مریم رجوی از سال 1372 تا به امروز „رییس جمهور“ است. اگر مجاهدین به قدرت برسند، انتخاباتی که در حال حاضر در ایران است مثل پارلمان و ریاست جمهوری و بقیه را باید برای همیشه فراموش کرد. طنز مسخره ایست مگر نه؟
مریم رجوی در جایی دیگر مدعی شده که “ با اتکا به پایگاه مردمی مقاومت“، اگر منظور مریم رجوی از „پایگاه“ همان دشمنان مردم ایران مثل عربستان و آمریکا و اسراییل است، مشکلی نیست. مجاهدین برای آنها محبوب هستند ولی همانطور که مردم ایران بارها و بارها نشان داده اند، مجاهدین در نزد آنها کوچکترین جایی ندارند و همواره مورد نفرین مردم ایران هستند. بسیار ساده، عدم حضور مردم ایران در همین نمایش سالیانه مجاهدین، خود نشان می دهد که مجاهدین هرگز جایی در بین مردم ایران ندارند. به لیست حامیان مجاهدین نگاه کنید، هیچ ایرانی در آن لیست نیست، بلکه جملگی خارجی هستند که با پول هنگفت عربستان خریداری شده اند.
رهبران سازمان مجاهدین، تشکیل شده از مشتی خائن و مزدور و ترسو است. رهبر عقیدتی آنها یعنی مرحوم اول مسعود رجوی، همواره از صحنه های مبارزه فرار کرده و مثل موش فراری مخفی شده است. او 15 سال است که فرار کرده و مخفی شده است آن هم از ترس و حتی حالا که همه مجاهدین به اروپا منتقل شده اند، او حتی میترسد از خود یک عکس نشان بدهد، البته که همه می دانیم او خیلی پیشتر „مرحوم“ شده بود و تنها از حیث فیزیکی زنده بود.
„پایان“