انجمن نجات، مرکز فارس، شیراز، هجدهم سپتامبر ۲۰۱۸:
لینک به منبع
در پاسخ به مجید رفیع زاده ….
توسط انجمن نجات مرکز فارس در ۲۶ شهریور ۱۳۹۷
روز گذشته تلوزیون فارسی بی بی سی در برنامه پرگار مصاحبه ای را ترتیب داده بود با خانم ملیحه محمدی و آقای مجید رفیع زاده. لازم دانستم که بعضی نکات را برای عموم بینندگان آن برنامه و خصوصا جهت اطلاع ایشان یا بعنوان سوال از آقای رفیع زاده داشته باشم.
ایشان که از شیوه صحبت کردنش بخوبی مشهود بود از مواجب بگیران فرقه مجاهدین شده است و توسط افراد این فرقه توجیه میشود٬ یا خودش را واقعا به ساده لوحی در صحبتها یا موضوعاتی که مطرح میشد زده بود یا که دیگر باید گفت که عقل ناقصی دارد و بر خلاف تمامی تحصیلات و عناوینی که باخود یدک میکشد هیچ آگاهی و قدرت تحقیق و تشخیص درست از غلط را ندارد! خطاب به ایشان میپرسم جناب آقای رفیع زاده که هرچه بشما در این مصاحبه گفته میشد میگفتی چیز اثبات نشده است آیا سالیان سال جنگیدن نیروهای مجاهدین هم دوش با نیروهای ارتش صدام علیه ایران وجوانان ایرانی و هم پیمان شدن این گروه با صدام یعنی دشمن ترین دشمن مردم ایران هم هنوز برای شما اثبات نشده است؟! آیا اینهمه سال شستشوی مغزی که توسط مسئولین سازمان خصوصا شخص مریم ومسعود رجوی در نشستهای باصطلاح انقلاب ایدئولوژیک هم که توسط صدها تن از نیروهای جدا شده از این سازمان٬ افشا شده است هم هنوز برای شما اثبات نشده است؟ آیا مجبور کردن نیروهایشان به بیان خصوصی ترین تناقضات جنسی و فکری و ذهنی شان در جمع که توسط تمامی جداشدگان تاکید شده بود هم هنوز برای شما اثبات نشده است؟ چطور اینگونه تصور میکنید که نسل کنونی جامعه ایران کاری به کار آرمانها و ایدئولوژی حنیف نژاد و مهدی رضایی و بدیع زادگان و خیابانی ها ندارد و اصلا آنها را فراموش کرده اند و فقط و فقط به مسائل اقتصادی درون جامعه اهمیت میدهند؟ شما چطور میتوانی به زبان بیآوری که فرقه رجوی به آزادی دین از سیاست اعتقاد درونی وقلبی دارد درصورتیکه حتی یکنفر در سازمان اگر ایدئولوژی آنها را قبول نمیداشت و خودش را صد روی صد وقف سازمان و مشخصا مسعود نمیکرد نمیتوانست به رده های بالاتر مسئولیت ارتقاء پیدا کند؟ چطور فکر میکنی که مجاهدین به آزادی عقیده و بیان و پوشش اعتقاد قلبی و درونی دارند که حتی یک زن در سازمان وارتش آن زمان اجازه نداشت که بدون روسری در سالن غذاخوری و محوطه یکانها ظاهر شود؟ آیا در تحقیقاتی که انجام دادید سرنخی از این هم بدست آوردید که اینهمه نفرات که قصد جداشدن از این سازمان را داشتندو یا همین الان هم دارند٬ با چه مجوزی به سخت ترین شکنجه های روحی و جسمی محکوم میشدند و در مواردی هم به حذف فیزیکی آنها منتهی میشد؟راستی جناب دکتر رفیع زاده که خیلی تحقیق کردید آیا در تحقیقات خودتان٬ اسمی هم از خروس آباد در قرارگاه اشرف شنیدی یا باز متاسفانه چیزی نشنیدی و چیزی اثبات نشد؟ خروس آباد یعنی جایی که خروس هم از شدت فشار و شکنجه تخم میگذارد!! یعنی که بچه هایی که با انقلاب پوشالی مریم رجوی مخالف بودند را انگ نفوذی رژیم میزدند و باین مکان منتقل میکردند. در آن مکان آنقدر توسط سپیده ابراهیمی و مهدی ابریشمچی و نریمان و …. شکنجه میشدند که یا بایستی به دروغ هم که شده اعتراف کنند که نفوذی هستند و یا بایستی بمیرند. اگر می مردند که تعدادی هم از بین رفتند که هیچ و اگر اعتراف میکردند که نفوذی هستند که با دست بازتری شکنجه میشدند. براستی آیا چیزی از این اتفاقات هم در سازمان برایت تعریف کرده اند؟!! راستی آقای رفیع زاده برای شخص شما که اینهمه تحقیق کرده ای سوال پیش نیآمده که چرا وقتی پدران ومادران سالخورده برای دیدن فرزندانشان از ایران به عراق وپشت درب قرارگاه اشرف آمده بودند٬ توسط مجاهدین با سنگ پذیرایی شدند و سر این افراد سالخورده که خواسته اس جز دیدن فرزندانشان بعد از سالیان سال را نداشتند؟!! یا که باز اینهمه اثبات نشده و شما چیزی مشاهده نکردید؟ اصلا چرا را به گذشته چند سال پیش برویم شما چیزی در مورد پدر و مادر سمیه که اکنون بیش از یکماه است که والدینش در آلبانی به هر دری زده اند که او را ملاقات کنند و بارها توسط اراذل و اوباش سازمان کتک خورده اند و کار به پلیس هم کشیده شده است هم چیزی نشنیده ای؟! این که دیگر هر روز توسط روزنامه های آلبانی تیتر میشود!آقای رفیع زاده در سازمانی که شما سنگ دمکراتیک بودنش را به سینه میزنی چرا هیچکس حق داشتن ارتباط حتی تلفنی و نامه ای با خانواده اش را نداشت و اگر کسی فقط دلش برای خانواده اش تنگ میشد٬ به بدترین توهین ها و تحقیر ها محکوم بود؟! چرا مسعود رجوی در نشستهای انقلاب سال ۱۳۶۸ رسما و علنا به همه نیروها گفت که شما بایستی فقط مرا دوست داشته باشید و هر عشقی بجز عشق بمن حرام و باطل است؟مسعودرجوی به چه حقی و با چه مجوزی به نیروهای خود دستور تشکیلاتی داد که اگر کسی خواست از ما جداشود٬ بایستی به قتل برسد و اصلا هم نگران بعدش نباشید. چرا که زندانهای اروپا از هتل چهار ستاره بهتر و مجهز تر است؟! راستی دکتر از رقص رهایی چه میدانی؟ آیا پای صحبت زنانی که توانسته اند از این فرقه جدا شوند و شاهد نشستهای رقص رهایی با مسعود رجوی بوده اند هم نشسته ای یا که برایت صرف نداشته وقتت را جایی تلف کنی که درآمدی نداشته باشد؟ در صحبتهایت گفتی که در اعتراضات دی ماه گذشته پوستر هایی از خانم رجوی هم دیده شده دکتر جان مرا یاد زمانی انداختی که در قرارگاه اشرف بودیم که بخشی در قسمت سیمای مجاهدین بود که مسئول مونتاژ همین کارها بود. یعنی بعضی از بچه ها که ای کاش اجازه داشتم اسامی شان هم میگفتم که بخوبی به برنامه فتوشاپ مسلط بودند دور هم جمع می شدند و این کارها را انجام میدادند یا در بعضی از خیابانهای قرارگاه خودشان جوری فیلم میگرفتند که بیننده تصور کند که از داخل فرستاده شده است. پس لطفا از این داستانها برای ما تعریف نکن که ما خودمان آخر خط روزگاریم!
جناب آقای رفیع زاده صحبت بر سر شفافیت و مسائل مالی سازمان شد. شما دقیقا همان جمله کلیشه ای که بما هم سالیان سال در سازمان گفته میشد که هواداران ازداخل برای سازمان پول حواله میکنند و … را تحویل مجری برنامه دادید . راستش هم خنده ام گرفته بود هم این سوال برایم پیش آمد که این بنده خدا یعنی تا این حد ساده و زودباور هست یا که ترجیح میده که اینگونه وانمود کند؟! آقای محترم! یک خانواده ۴ نفره برای یک مسافرت ده روزه داخل کشور و نه حتی خارج از کشور حداقل ۵ میلیون تومان پول لازم دارد٬ بعد مسائل مالی سازمان مجاهدین سالیان سال در عراق و اکنون در آلبانی و فرانسه و … با پول کمک های مالی خانواده ها اداره و حل و فصل میشود؟! وضعیت حواله پول از داخل کشور به خارج به گونه ای شده است که حتی خانواده هایی که فرزندانشان در خارج کشور مشغول به تحصیل هستند دیگر قادر به فرستادن ارز نیستند و آنها مجبورند یا برای خرج تحصیل کار کنند و یا ترک تحصیل کرده و به کشور بازگردند٬ بعد جنابعالی مدعی هستی که مردم برای سازمان پول میفرستند؟! یک قلم پول دستی که آقای جولیانی و مک کین و بولتون برای حظور در خیمه شب بازیهای مجاهدین دریافت میکردند به گفته حتی روزنامه های امریکایی *البته اگر شما دیده باشی که احتمالا ندیده ای و اثبات نشده است* هر کدام ۵۰ هزار دلار است که به دلار حتی ده هزار تومان هر کدام برای هر میتینگ ۵۰۰ میلیون تومان یعنی سرجمع یک میلیارد و نیم دریافت میکرده اند بعد شما میگویی این خرج ها و این مخارج توسط هواداران تامین میشده و برای (مریم رجوی) فرستاده میشده است!! آیا تصور میکنی که همه مردم مانند خود شما هستند که اینگونه مضخرفات را باور کنند؟! خدا را شکر فیلم ملاقات مسئولین سازمان که اگر اشتباه نکنم عباس داوری بود با مسئولین عراقی که چمدان پر پول را به آنها تحویل میدهد و مجاهدین بر سر پول بیشتر با طرف عراقی چانه میزنند هم موجود است و همه دیده اند.نکند که شما باز این مستند را هم ندیده ای و هنوز از نظر شما چیزی اثبات نشده است؟! جهت اطلاع خودت میگویم که مجاهدین از بانک های عراق با وانت پول بار میزدند و به مقر جلال زاده در بغداد برای امورات جاری سازمان منتقل می کردند! بخشی از سهمیه فروش نفت عراق توسط شخص صدام برای مجاهدین که مجهز ترین نیروی تحت امرش بود اختصاص داده میشد و از حق هم نگذریم مسعود رجوی هم برای صدام سنگ تمام میگذاشت و هیچ کاری برایش دریغ نمیکرد. چه در دوران جنگ بوش پدر که ارتش عراق به کلی از بین رفته بود و این مجاهدین بودند که با تمام توان جلوی حمله مخالفین صدام راگرفتندو مانع رسیدنشان به بغداد شدند بطوریکه استاندار دیالی بعد از درگیری ها در حظور صدام رسما از نقش مجاهدین در ثبات عراق تقدیر کرد! راستی آقای رفیع زاده شما که مدافع مجاهدین شده ای آیا برای این سوال جوابی دارید که چرا تا قبل از سرنگونی رژیم بعثی عراق٬ مسعود همواره میگفت که تنها دوست و برادر ما صدام است و ما باو متحد استراتژیک هستیم ولی بلافاصله بعد از سرنگونی عراق٬ دستور آمد که در برخورد با امریکایی ها بگویید که ما ازاول هم با صدام مشکل داشتیم و او را دیکتاتور میدانستیم و ما با امریکا متحد استراتژیک هستیم؟ لطفا اگر تحقیقی در این زمینه کرده اید بما هم اطلاع دهید! آقای دکتر شما در صحبتهایتان گفتید که مجاهدین از پایگاه هواداری زیادی در داخل کشور برخوردارند و مثال زدید که مثلا آنها اینهمه خانواده دارند و خانواده های آنها با این گروه موافق و هوادار است.سوال از خود شما که این حرف را میزنی و خیلی به آمار و نظرسنجی علاقه داری آخرین باری که خود شما ایران و در بین مردم بودی کی بود که متوجه شدی مردم ایران خیلی هوادار مجاهدین هستند؟ یا با چند خانواده مجاهدین برخورد داشتی که متوجه شدی خانواده های آنها باین گروه موافق هستند. اگر مایل بودی ده ها و صدها خانواده را بشما معرفی کنم و خودت با آنها تماس بگیر و از دلشان باخبر شو! آنوقت متوجه خواهی شد که حتی خانواده های مجاهدین از دل وجانشان از این فرقه متنفر هستند و رهبران این گروه را لعنت و نفرین میکنند و تباهی عمر و زندگی عزیزانشان را در مسعود رجوی میدانند! آخر این تناقض را چگونه پاسخ میدهی که مجاهدین سر پدر و مادری که فقط برای دیدن فرزندنش به درب قرارگاه آنها مراجعه کرده را با سنگ میشکنند٬ بعد چطور این حرف را باور کرده ای که خانواده مجاهدین هوادار آنها بمانند ؟! خود شما خنده ات نمیگیرد از این استدلال!؟ مجاهدین حتی به نیروهای خود اجازه نمیدهند که با پدر و مادرشان یک تماس تلفنی بگیرند بعد بنظر شما اینها یک گروه فرقه ای با تفکرات عقب مانده ای و عشیره ای نیستند؟ اگر خود شما جناب رفیع زاده به مدت سی سال در مکانی نگاه داشته شوی بدون تلفن٬ نامه٬ اینترنت٬ تلوزیون٬ رادیو٬ روزی دو نوبت مجبور میبودی که در نشستهای معروف به عملیات جاری و غسل هفتگی شرکت کنی و هم یکانی هایت بخاطر داشتن تناقض فکری فحش بشنوی و …. آیا میتوانستی جان سالم بدر ببری؟ اگر شما را ازدیدن فرزندنت و خانواده ات بمدت سی سال منع میکردند و بشما میقبولاندند که این خانواده تو کانون فساد است و تو بایستی از خانواده ات متنفر باشی٬ آیا میتوانستی زنده بمانی؟! جناب دکتر من خانواده ای را میشناسم که ۴ تن از اعضاء درجه یک آنها در این سازمان بوده اند و حتی شهید هم داده اند٬ اگر دوست داشتی بشما معرفی میکنم تا تحقیقاتت را روی آنها هم انجام دهی و با خانواده اش در ایران ارتباط داشته باشی بعد متوجه میشوی که خانواده های این سازمان تا کجا از این فرقه و بخصوص از رهبری آنها منزجر و متنفر هستند!!
ای کاش بجای خانم ملیحه محمدی کسی چون من طرف شما در آن مصاحبه قرار میگرفت. واقعا حیف!آنوقت یکی مثل شما بعید بود که بتواند برای کسی چون من که تمام تنم جای زخم تیر و ترکش است و بهترین سالیان نوجوانی و جوانیش را در این سازمان گذرانده بود٬ اینگونه از فرقه ای دفاع کند که به اندازه سر سوزنی واقعیت ندارد و جز شعار و تظاهر و فریب چیزی در چنته اش نیست!
آقای رفیع زاده تا حالا در شرایطی گیر افتاده ای که آرزو کنی ای کاش زلزله بیاد تا بلکه شاید شرایط تغییر کند؟ آیا تاکنون آرزو کرده ای که ای کاش سخت ترین جنگ ها دربگیرد بلکه اتفاقی بیفتد و راهی برای در رفتن از جهنمی که در آن گیر کرده ای باز شود؟ آیا تا حالا خبر خودکشی نزدیکترین دوستت را که در اثر فشار روحی در سازمانی که جنابعالی بدون ذره ای آگاهی و تحقیق٬ ازش دفاع میکنی٬ برایت آورده اند؟ من در تمامی شرایطی که نوشتم گیر کرده ام و همه را تجربه دارم و اینگونه اخبار تلخ را برای من آورده اند! کامران بیات اهل کرمانشاه در انبار روغن لشکر ۹۱ با خوردن قرص سیانور خودکشی کرد. کریم پدرام اهل استان فارس با گذاشتن لوله سلاح زیر چانه اش در گشت شبانه و شلیک رگبار به زندگی خود پایان داد یا دخترک نوجوان بنام آلان محمدی که در برج نگهبانی قرارگاه اشرف با سلاح کلاشینکوف خود را از بین برد تا از اینهمه فشار تشکیلاتی رها شود!
آقای دکتر در صحبتهایتان گفتید که آمریکا خیلی سیستم بانکی قوی دارد و اگر مجاهدین از جایی پول میگرفتند حتما امریکا متوجه میشد٬ واقعا اینکه امریکا سیستم بانکی قوی دارد خیلی حرف درست و دقیقی است و منم با شما در این موضوع موافق هستم. حالا اگر احیانا امریکا نخواهد متوجه شود چکار باید کرد و چه کسی را باید دید؟ مثالی قدیمی است که میگوید کسی که خواب است را میتوان بیدار کرد ولی کسی که خودش را بخواب زده را هرگز نمیشود از خواب بیدار کرد!راستی شما در تحقیقاتتان این موضوع را دنبال نکردید که یکی دوسال پیش بود که سران سعودی برای تفریح به فرانسه رفته بودند و در خلال این سفر با سران مجاهدین هم ملاقاتی داشتند.* آیا احیانا این وسط پولی٬چیزی٬چک٬ قراردادی و … رد و بدل نشد یا کلا یک دید و بازدید ساده بود!!؟* آیا شما فکر نمیکنید که امریکا از این فرقه تروریستی بنام مجاهدین بعنوان اهرم فشار علیه رژیم ایران استفاده میکند و مجاهدین که تبهر خاصی در مزدوری دارند بخوبی این نقش را ایفا میکنند؟ آیا شما باین موضوع فکر نکرده اید که امریکا هم همان کاری که صدام سالیان سال از مجاهدین میکشید ٬ را دارد از آنها میکشد؟ آیا فکر نمیکنید که منطقا آنها برای این خوش خدمتی انتظار مادی و اسکناسی دارند و این کاملا طبیعی است در این اوضاع که هم رژیم سعودی و هم امریکا رابطه بدی به ایران دارند٬ بهترین فرصت برای استفاده ابزاری از این گروه میباشد تا زمانی که تاریخ مصرف شان تمام شود؟
آقای ربیع زاده هم من میدانم و هم خود شما که در این اوضاع خراب اقتصادی برادر به برادر پولی قرض نیمدهد چه رسد که بخواهد کلا و بلاعوض باشد. پس بهتر است که سابقه خود را بیش از این خراب نکنید و بیخودی بروی اسب از پیش بازنده سرمایه گذاری نکنید!این حرفها که مردم برای ما پول میفرستند و فلانی در امریکا دکتره و وکیل و … باین پول ها نمیتوان یک موسسه خیریه را هم اداره کرد چه رسد به یک گروه تروریستی که ماهانه چند صد هزاردلار فقط بایستی رشوه و حق حساب به شخصیتهایی مثل بولتون وجولیانی و احیانا شخص جنابعالی بدهد. آقای ربیع زاده دیگ آش مجاهدین٬ بیشتر از آنچه شما تصور میکنید ته گرفته که بتوان تلخی و سوختگی آنرا با یک شیشه گلاب و …. رفع و رجوع کرد. پس لطفا ساکت شوید! در آخر به شما بعنوان کسی که خیلی سرد و گرم این دنیا را چشیده و برخلاف شما که هیچ چیز برایش ثابت نشده٬ خیلی چیزها برایم ثابت شده است میگویم که این صحبتها را از کسی میشنوید که عمرش را در این سازمان گذرانده است و سالیان سال با آنها زندگی کرده است. شما اگر حقیقتا ریگی به کفش ندارید و نخ وصل حساب بانکی تان به یکی از آدم های مجاهدین وصل نیست٬ میتوانید برای تکمیل تحقیقات خود به کسانی مراجعه کنید که با پوست و گوشت و استخوانشان درد بودن در یک فرقه مذهبی را چشیده اند و میتوانند مثل یک کتاب ناطق با جزئیات برای شما از خاطرات تلخ خودشان تعریف کنند!
مراد
.
علیرضا نصراللهی، یاران ایران، پاریس، هجدهم سپتامبر ۲۰۱۸:
لینک به منبع
نامه علیرضا نصراللّهی به مجری برنامه پرگار بخش فارسی بی بی سی
نوشته علیرضا نصراللًهی از اعضا سابق سازمان مجاهدین (فرقۀ رجوی)
با سلام و درود به آقای داریوش کریمی
آقای داریوش کریمی اینجانب علیرضا نصراللّهی عضو جداشده از سازمان مجاهدین خلق ایران هستم،و سالیان،سال در رکاب حضرت حق آقای مسعود رجوی،شمشیر زدم،و صداقت و فدا را در این مکتب آموختم.چون فکر میکردم اینجا (عراق) سرزمین کربلاست،و این آدمها ،هم هواداران و سربداران آقا امام حسین هستند،و آقای مسعود رجوی هم امام حسین زمانه ما می باشد،و ما میخواهیم جانم را فدای آزادی مردمان کنیم،و در همین راستا همه زندگیه خودمان را در طبق اخلاص گذاشتیم و از همه چیز خودمان چه با اجبار و چه دل بخواه گذشتیم تا ملت عزیز ایران بتواند آزادی خودشان را،آنطور که مسعود رجوی معنا کرده بود را بدست آورند.
ما اعضای جداشده از سازمان مجاهدین سالهای سال در شرایط سخت و دشوار،کشور عراق مبارزه کردیم(شرایط سخت فقط برای مخاطب یک علامت سوال است ولی برای ما یعنی مردن و زنده شدن در هر ثانیه) و آن شرایط را برای آرمانهایمان تحمل کردیم آیا این سزاوار است که شما کسی را که حتی در خواب نمیتواند ببیند چه برسد به آن که این شرایط را تحمل کند به برنامه پرگار و یا هر برنامه دگر دعوت نمایید و او هر چه دروغ یاد گرفته از اربابانش (فرقه رجوی )تحویل مردم دهد،خدا رو صدهزار بار شکر که مردم همه میتواند اخبار صحیح را از اخبار کذب و دروغ تشخیص دهند.
من به عنوان یک مخاطب همیشگی شما واقعأ وقتی با این مصاحبه رو به رو شدم از دست شما جدأ ناراحت شدم،چون شما و همه کسانی که در این رسانه برزگ مشغول به کار و تلاش برای رساندن واقعیت به مردم هستید به آدمهای عادی کوچه و خیابان فرق میکنید.
یکی از شرایط روزنامه نگاری و یا همان رسانه این است که مطلب را به درستی به مردم تحویل دهید،نه اینکه هر کسی رو که چه با پول و یا با پارتی بازی در رو به رو مخاطبین خودتان قرار دهید و باعث دلسردی خیلی از مشترکانتان شوید.
به راستی آقای داریوش کریمی عزیز آیا شما ذره ای در مورد این آقای مجید رفیع زاده تحقیق کرده اید و اصلاّ می دانید ایشان کی هست و چه چیز باعث شده که ایشان با همان زبان سازمان مجاهدین و همان اصطلاحات سخن بر زبان بیاورد؟
آقای داریوش کریمی آیا شما در چندین سال گذشته در این دنیا زندگی نکرده اید؟
آیا شما فیلم هایی که آقای رجوی در مقابل فروختن اطلاعات کشورمان به صدام هست و در مقابل پول دریافت میکرد رو ندیده اید؟
آیا شما بعنوان یک شخصیت کاملاّ سیاسی و یا غیره سیاسی در دنیای مجازی چشم تان به این مدارک که از سرویس های امنیتی صدام لو رفت و به رسانه ها رسید خبر ندارید؟
آیا شما میتوانید به ما بگویید این آقا از کجا یک دفعه به برنامه پرگار دعوت شد؟
در قسمتی آقای به اصطلاح بیطرف میگوید سازمان رجوی،سازمانیافته ترین و سرمایه دارترین گروه در جهان می باشد،منهم با این به ظاهر دوستمان موافق هستم ولی من میگویم این سازمان در پیشبرد خراب کردن ایران و ایرانی بینظریرترین گروه در دنیا میباشد،و در مورد پول هر یک سنت از این پول که آنها خرج می کنند،خون هزاران ایرانی هست که بابت آن از صدام و سرویسهای اطلاعاتی غربی بدست آوردند.شما خودتان هم خوب می دانید که با جمع آوری صدقه نمی شود این سرمایه را جمع کرد.
آقای داریوش کریمی به خدا قسم در ایران شما حتی یک نفر،دقت داشته باشید حتی فقط یک نفر هم پیدا نخواهید که از این فرقه حمایت کند چه برسد به کمک مالی،گذشت دهه های سالهای پنجاه تا شصت که مردم زندگیشان را در اختیار آنها می گذاشتند.
آقای داریوش کریمی من و بقیه دوستان نمتوانم قبول کنم که شما و کسی که پشت پرده این مصاحبه قرار گرقته است واقعأ بی هیچ منظوری ایشان را دعوت کرده است،من نمیخواهم خدای نکرده بهتان تهمت بزنم و شما را متهم کنم،ولی شما هم اگر جای ما بودید همین فکر را میکردید.
آخه مگر امکان دارد در دنیای به این بزرگی که ما در آن قرار گرفته ایم و همه به راحتی دسترسی به اینترنت دارند آنهم شمایی که باید از همه اخبار با اطلاع باشید از خبرهای مربوط به مجاهدین بیخبر باشید؟
یا شما واقعأ بیخبر هستید،که من باور ندارم و یا خبر داشته اید!در مورد اوّل که موضوع منتفی میباشد،ولی در مورد اینکه شما خبر داشته اید،در مقابل مردم مسول هستید که نگذارید خبرهای دروغ به مردم برسد.کاری را که سازمان مجاهدین سالیان،سال با ما و هوادارانش میکرد.
آقای داریوش کریمی به نظر من اطلاعات مردم از شما بیشتر می باشد چون با یک حساب سرانگشتی میتوانید حساب کنید که در سال چقدر هزینه های این سازمان میتواند،باشد تازه اینها حساب هایی هست که ما خبر داریم تازه زیر میزیهای آنها به کنار،من به عنوان یک عضو جداشده از این سازمان از شما خواهش میکنم که اگه واقعأ در گفتار و کردار خودتان صادق هستید همانطور که این شخص را به برنامه پرگار دعوت کردید بیاید و ما راهم به عنوان منتقدان سازمان مجاهدین در این برنامه راه دهید تا ما هم توسط برنامه شما همانطور که آنها صحبت کردنند ما هم صحبت کنیم .
ولی یک امّا دارد آنهم اینست که ما در گفتارمان صداقت داریم و به مخاطبین شما حقیقت را خواهیم گفت نه دورغ مثل آقای مجید رفیع زاده.
در آخر خواهش میکنم که جواب ما را بدهید وگر نه به خدا به همه رسانه ها ایمیل خواهم زد،به همه شبکه های مجازی لینک خواهم فرستاد که شما هم با رجوی دستتان در یک کاسه هست و شما را هم همانند بقیه خریداری کرده اند،باور کنید من شما را تهدید نمیکنم فقط حق خودمان را از رسانه شما میخواهم همین؛فکر نکنم برای زدن حرف حق درخواست زیادی باشد.مرسی
تصور زیر متن ارسال شده به بی بی سی فارسی بخش پرگار،داریوش کریمی
منتظر جواب شما هستم با سپاس از همه شما
فرستاده شده به دفتر مرکزی بی بی سی فارسی بحش پرگار آقای داریوش کریمی و مدیر برنامه پرگار
در دو لینگ زیر میتوانید قسمتی از فساد مالی سازمان مجاهدین را ببینید:
.
داوود باقروند ارشد، نه به تروریسم و فرقه ها، کلن آلمان، هجدهم سپتامبر ۲۰۱۸
لینک به منبع
نامه آقای داود باقروند ارشد به مجری برنامه پرگار بخش فارسی بی بی سی
سپتامبر ۱۷, ۲۰۱۸
آقای داریوش کریمی
با درود
ضمن تشکر از مباحث بسیار جالب و پر محتوایی که در سطح جامعه فارسی زبان در برنامه پرگار تهیه و اجرا میکنید.
برنامه این هفته شما در مورد موضوع مجاهدین و موضوع نقش آنها در معادلات سیاسی ایران بود. متاسفانه با توجه به اطلاعات و تجربه شخصی خودم آنچه در این برنامه شاهد بودم دعوت شما از دو تن از کسانی بود که در واقع هیچ اطلاع قابل استنادی نداشتند.
در مورد آقای مجید رفیع زاده محقق باید بگویم و شهادت دهم که تمامی مباحث ایشان عین استدلالهایی بود که سازمان مجاهدین و البته خود بنده طی سالیان حضور در انگلستان زمانیکه (مریم رجوی در لندن حضور داشت) تحت مسئولیت خانم بهشته شادرو[i] (چهارمین مسئول اول مجاهدین از سال ۱۳۷۸) مسئول انگلستان بودم مجبور بودیم در جواب نه به مردم و رسانه ها بلکه به هوادارانی که بشدت در این زمینه دچار مشکل بودند بدهیم.
همچنین باید شهادت دهم که ادعایی مانند اینکه سازمان مجاهدین اعضایی در اروپا و آمریکا در میان افرادی با افکار سکولار، غیر مذهبی، لائیک … دارد کذب محض است. و نشان میدهد که آقای رفیع زاده اگر تحقیقی کرده باشند! منابع تحقیقی ایشان تماما اعضای سازمان بوده است که به او اطلاعات صد در صد دروغ داده اند.
در مورد منابع مالی سازمان در اوج تعجب بنده باید سوال کنم، چرا باید زمانیکه هزاران گزارش و حتی ویدئو ملاقاتهای آقای مسعود رجوی و رئوسای مختلف سازمان اطلاعات ارتش عراق در مورد پرداختهای میلیونی به سازمان مجاهدین وجود دارد رسانه ای با اعتبار جهانی بی بی سی و بطور خاص شما که مسئول یک برنامه نه صرفا خبری که محتوایی هستید باید به تحقیقات آقای رفیع زاده که تماما حرفهای سازمان مجاهدین مانند پرداخت ۸۰درصد درآمد های هواداران به سازمان که مشخص نیست چه کسی میتواند با ۲۰درصد درآمدش در اروپا و آمریکا زندگی کند استناد میکند. و یا ا ینکه به حدس و گمانهای ایشان که اگر ۱۰۰۰۰نفر به سازمان مجاهدین ۸۰% حقوق خود را بدهد نباید این میزان قدرت مالی داشته باشد استناد میکنید. و فراموش میشود که هزینه (اسکان، غذا، لباس، دارو، تردد، …) سه هزار نفر عضو رسمی سازمان در اروپا و آمریکا که کار نمیکنند و نمیتوانند بکنند و هزینه های فعالیتهای سیاسی و تبلیغی … آنها از کجا تامین میشود که میلیونها دلار میماند که اینگونه در برنامه های سالیان و پرداختهای کلان به سیاستمدران و آوردن تماشاچی از میان پناهندگان نیز میماند؟
آقای کریمی
میتوانم سوال کنم چرا شما در بررسی مقوله ای بنام سازمان مجاهدین به بزرگترین خبر و اطلاع و منبع و شاید حادثه ای که طی سه دهه هر روز شاهد آن هستیم و هستید و آن سیلی از جدا شدگان در میان رهبران و شورای رهبری چه زن و چه مرد و حتی فرزندان مجاهدین و البته فرزند خود مسعود رجوی است که تماما اخبار و اطلاعاتی را به اطلاع جهانیان میرسانند که حاکی از واقعیات بسیار تکان دهنده ای در مورد سازمان مجاهدین است را نادیده میگیرید؟ بعد در بررسی این سازمان یا به بی اطلاع ترین ها و یا کسانیکه اطلاعات بسیار بسیار قدیمی دارند تکیه میکنید؟ آیا اینکار شان و اعتبار برنامه پرگار را حداقل در این موضع از بحث های برنامه شما زیر سوال نمیبرد؟
توجه دارید که اگر سازمان مجاهدین پول گرفته خود مسعود رجوی نبوده که پولهای را حمل کرده، ما مجاهدین اینکار را کردیم. اگر هرکاری انجام شده توسط اعضا به اجرا در آمده و شما با وجود اینکه این افراد در دسترس شما هستند از تحقیق و سوال از آنها چشم پوشی میکنید.
انتظار دارم که به نامه من پاسخ دهید. چون من از برنامه های خوب دیگر شما بسیار استفاده کرده و میکنم. و حداقل بعنوان یکه مخاطب خود این سوالات برایم مطرح است.
با تشکر داود باقروند ارشد
عضو سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت
پانوشت:
[۱] جهت اطلاع اینکه خانم بهشته شادرو بدون اینکه بخواهم فرد ایشان را مورد سوال قراردهم در هیچ کجای نشریه مجاهد هیچ مطلبی در مورد پیشینه ایشان دیده نمیشود. دانش آموزی بودند که جذب مجاهدین شده بودند و حتی متون سازمان را از رو نیز نمیتوانست درست بخواند. و عملا تحت مسئولیت بنده با توجه به سابقه کارم در انگستان در تحصیل و مسئولیت انجمن دانشچویان مسلمان خارج کشور امور را میگرداندم و ایشان عملا بعنوان نماینده رهبری!!! در آنجا حضور داشت. و از جمله مسئولیت در بنیاد ایران اید انگلستان که یکی از دو تن دارندگان امضا (معتمدین) همراه با حمیدرضا عسگری زاده بوده ام. و مسئول رابطه با دولت، ادارات، پلیس جهت مدیریت جمع آوری پول.
(پایان)
**