مسعود و مریم رجوى، فوق جنايت و خیانت

مسعود و مریم رجوى، فوق جنايت و خیانت

مسعود و مریم رجوى، فوق جنايت و خیانت

عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، 15.10.2018

رهبرى و مسئولين گروه مجاهدين خلق بسيار دغلباز و فريبكار هستند. به هيچ أصول و پرنسيبى پايبند نبوده و فقط به بقاء خود بهر قيمتی را چسپيده اند. تجربه بيست و پنج سال اسارت در تشكيلات اين گروه  مرا به واقعيت هايى سوق داد كه بعد از جدايى از آن وقتى به عملكرد رهبرى اين سازمان نگاه ميكنم سرم صوت ميكشد و با يادآورى آن همه كارهاى ضد انسانى و ضد حقوق بشرى و جنايت هايى كه مرتكب شده است، دچار تنش و دلهره و استرس ميشوم.

واقعيت اين است كه مسعود و مريم رجوى، شقى ترين و جانى ترين افرادى هستند كه بايد تاريخ بعدها بيشتر در باره آن ها سخن گويد.

انسان نماهايى كه در بيرون از تشكيلات خود و براى فريب افكار ديگران خود را در لباس ميش پنهان كرده و مظلوم نمايى ميكنند و خود را طرفدار آزادى و برابرى انسان و ضامن حقوق بشر معرفى مي نمايند اما در عمل و در سر خان تشكيلات و هستى خود گرگى بيش نبوده و جنايت هاى بيشمارى در حق اعضاء خود و بيرون از خود در كشور عراق و ايران انجام داده اند.

مكانى در خاورميانه وجود ندارد كه تروريسم ترويج كند و كشت و كشتار مردم راه بيندازند و يك پاى ثابت حمايت عملى و پشت پرده رجوى در آن هويدا نباشد.

حمايت از ديكتاتورهاى منطقه كه رنگ و بويى از آزادى و دمكراسى در آنها وجود ندارد، اما رجوى متحد پر و پا قرص آن هاست.

در خدمت قرار گرفتن براى ديكتاتور بعث عراق كه وحشى ترين و جانى ترين ديكتاتور خاور ميانه بود خود نمونه بارز اين واقعيت است.

رجوى خود در قتل عام و ترور و سربه نيست كردن و شكنجه انسان ها روى هر ديكتاتورى را سفيد كرده بود اما بوق تبليغاتيش براى دفاع از حقوق بشر و آزادى و دمكراسى، گوش فلك را كَر ميكرد.

روزانه هزاران نَفَر در دستگاه سركوب بعث جلوى چشم رجوى و با همكارى اين جانى با شكنجه هاى غير انسانى و قرون وسطايى كشته ميشدند آنگاه رجوى إعدام يك مجرم را در ايران چنان در بوق و كرنا  ميكرد و آى واويلا نقص حقوق بشر سر ميداد كه خيلي ها تحت تأثير قرار گرفته و باورشان ميشد كه اين جانى آزاديخواه بوده و براى مردمش از چنگال ستم مبارزه ميكند.

نمونه هايى كه رجوى اين جانى قرن در حمايت از آن ها يا در جنايات آن ها دست داشته و در مقابل آن آه و فغان دروغين سر داده و در بوق تبليغاتى خود كرده و از كاهى  كوهى ميساخت در زير ميآورم؛

اول، تمام قد در خدمت ارتش عراق قرار گرفتن و كشتار سربازان حافظ مرزهاى ايران و حتى مرزنشينان بومى و عمليات هاى تروريستى و بمب گذارى در داخل ايران بوسيله اعزام تيم هاى عملياتى ترور و كشتار.

دوم، اهرم كشتار و سركوب مردم شمال و جنوب عراق در انتفاضه شيعيان و أكراد بر عليه ديكتاتور صدام حسين  كه خودم شاهد زنده آن جنايات هستم.

سوم، حمايت و دست داشتن در سركوب مردم عراق در همكارى تنگاتنگ با بعث و اداره امنيت آن( شكنجه و كشتار وحشيانه دستگاه استخبارات از مردم خودش و گورهاى متعدد جمعى كه بعد از سرنگونى ديكتاتور بعث توسط مردم كشف شد)

چهارم، زندانى كردن و شكنجه  و سربه نيست كردن و خودكشى افراد مخالف درون تشكيلاتى كه اخيرا اسامى صد نَفَر از آن ها توسط جدا شدگان از اين گروه افشا شده است.

پنجم، به راه انداختن اتاق فكر بعث بعد از سرنگونى صدام در قرارگاه بدنام اشرف كه مردم كوچه و بازار و على الخصوص كشتار و قتل عام شيعيان عراق را سازماندهى ميكرد.

ششم، حمايت آشكار و پنهان از داعش و اعمال وحشيانه آن در كشتار و قتل و عام و غارت مردم عراق و سوريه.

هفتم، حمايت از ديكتاتور بحرين در سركوب تظاهرات مسالمت آميز مردم آن براى رسيدن به حقوق انسانى خود .

هشتم، حمايت تمام قد از كشتار زنان و كودكان بيگناه كشور فقرزده يمن توسط جانيان آلِ سعود كه يكى از تراژدي هاى قرن را در جنايت و كشتار رقم زده است.

نهم، در زمان ديكتاتور بعث كه پشت خود را خوب گرم ميديد حمايت تمام قد و جشن و سرور به راه انداختن براى كشتار و عمليات تروريستى يازده سپتامبر در آمريكا توسط القاعده( الان را نگاه كنيد كه چگونه اين جانى زير پر حمايت سازمان سياه قرار گرفته است ، شيادى رجوى را ميشود از اين نمونه هم فهم كرد).

دهم، به كشته دادن عمدى بيش از صد و پنجاه تن از افراد تشكيلات خود براى مظلوم نمايى و سوء استفاده از خون جوانان بيگناهى كه ندانسته مسير مبارزه را با رجوى انتخاب كرده اما در چاه رجوى به دام افتاده و راه برون رفتى نداشتند تا عاقبت توسط اين جانى جلوى تير و تپانچه و تركش موشك قرار گرفته و جانشان را از دست دادند. و هزاران نمونه ديگر.

اما در مقابل رجوى اين شيطان زمانه و اين جادوگر دوران يك دستگيرى و زندانى كردن فردى در ايران چنان در بوق تبليغاتى و شيطانسازى خود ميكرد كه انگار هيچكس به اندازه رجوى طرفدار حقوق إنسان ها نيست. در صورتى كه خود رجوى اهرم و مكانيزمى بود كه افراد را به كشتن داده و زير شكنجه مي فرستاد براى اينكه با اين جنايت بقاء خود را تضمين نمايد.

حال را بنگريد. مريم رجوى چگونه  دامن را از رو بسته و بى مهابا به تمام آرمان هاى موسسين اوليه سازمان پشت پا زده و آلت دست  حكام عربستان و ترامپ و نتانياهوى وحشى و حيوان صفت شده است. بايد از مريم رجوى، اين عجوزه پرسيد، واقعا رخت از زغال سياه تر است، شما كه سنگ آزادى و بالأخص حقوق خبرنگاران را به سينه ميزنى چرا جنايت اربابت آلِ سعود در قتل و شكنجه آقاى جمال خاشقچى، خبرنگار عربستانى  در كنسول گرى اش در تركيه، خفه خون گرفتى و دم بر نميآورى؟

اى شياد و حيله گر و دروغگو(مريم رجوى) شما و شوهر مفقودتان، ديگر بايد بدست خودتان فاتحه همديگر را بخوانيد. دستتان براى همه رو شده است. از طرف ديگر، تناقض و گسست  و فرار و جدا شدن در تشكيلاتت در البانى، نفس شما و اربابان جانى تان را بند آورده است. روزى نيست كه فرار و جدايى از تشكيلاتت روى أنتن نرود و شاهد ريزش هر چه بيشتر افراد نباشيم.  تا كى ميخواهيد با سيلى صورت خودت را سرخ نگهداريد. مواظب باش كه به زودى صورتى سياه و بي حس خواهيد داشت و آه ما جدا شدگان و خانواده های اسرا و سایر قربانيان جنايات تان، گريبانگيرتان را خواهد گرفت.

„پایان“