خطری که آلمان و مهاجرین را تهدید می کند

خطری که آلمان و مهاجرین را تهدید می کند

خطری که آلمان و مهاجرین را تهدید می کند

مهدی خوشحال، ایران فانوس، 11.11.2018

صد سال قبل، یازدهم ماه نوامبر سال 1918 جنگ جهانی اول که نیمی از مردم جهان در آن شرکت داشتند به پایان رسید و هفتاد و سه سال از پایان جنگ جهانی دوم، گذشته است و در هر دو جنگ که نزدیک به صد میلیون تلفات نظامی و غیر نظامی بر جای گذاشت، کشور آلمان جزو پیشقراولان جنگ بود و بیشترین تلفات انسانی و غیر انسانی را متحمل شده و در جنگ جهانی اول، پادشاهی آلمان سقوط کرد و در جنگ جهانی دوم، نیز بخشی از خاک آلمان از دست رفت و استقلال و همه زیرساخت های کشور ویران شد تا این که ظرف مدت ده سال و توسط طرح مارشال و کار طاقت فرسا و از سال 1955 توانست آباد شده و سر پایش باقی بماند.

مهاجرین اما در این کشور همیشه زیر سایه گروه هایی چون نئو نازیزم و سایر گروه های مشابه،  توام با ترس و ناامنی به سر بردند تا جایی که سالانه به ده ها کمپ پناهندگی و خود مهاجرین، حمله شد اما امروز پس از گذشت ده ها سال از دموکراسی و پیشرفت و رفاه در آلمان، کشور هم اکنون روی ریل دیگری قرار گرفته که اگر سیاست دولتمردان و همت جمعی به سوی آینده در کار نباشد، چه بسا کشور آلمان به عقب برگردد، سال هایی که یهودستیزی و هولوکاست و نژادپرستی را تجربه کرده بود.

اواسط و اواخر ماه اکتبر امسال دو انتخابات در کشور آلمان و ایالت های بایرن و هسن، انجام گرفت که اتفاقاً هر دو ایالت جزو ایالت های صنعتی و ثروتمند و با پایگاه اجتماعی احزاب سنتی و در قدرت، هستند اما امسال نتیجه هر دو انتخابات به زیان احزاب سنتی و در قدرت، بوده و احزاب سبزها و حزب تازه تاسیس پوپولیستی، برنده هر دو انتخابات بودند به گونه ای که احزاب سنتی چون حزب دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی، هر کدام بیش از 10% کاهش آراء داشته و به همین میزان به آرای احزاب دیگر از جمله سبزها و AFD، آلترناتیو برای آلمان، اضافه شدند تا جایی که در ایالت هسن، حزب ناسیونالیستی/ پوپولیستی، در بعضی از شهرها مابین 10% تا 20% آراء مردم را به خود جلب کرد و در مجموع در ایالت هسن، حزب AFD یا همان آلترناتیو برای آلمان، 13% رای جمع آوری کردند که متعاقباً سخنگوی حزب پوپولیستی و ضد مهاجر، اعلام داشت که ما ظرف پنج سال آینده در قدرت و در برلین خواهیم بود.

با اعلام نتایج آرای عمومی در ایالت های مرفه و صنعتی که در هر دو ایالت احزاب در قدرت بیش از 10% اقبال مردمی را از دست دادند و در انتخابات اول، شوکه شده و در انتخابات دوم، چرت شان پاره شد، خانم آنگلا مرکل صدر اعظم، در پاسخ به نتیجه انتخابات ایالت هسن، گفت که وی بعد از سه سال دیگر از سیاست کناره گیری خواهد کرد. البته این نتایج مربوط به ایالت های غرب و صنعتی و ثروتمند آلمان بود و بی شک آراء ایالت های دیگر و شرق آلمان از جمله لایپزیک به مراتب بدتر از این خواهد بود.

در آخرین نظرسنجی که طی چند روز قبل در باب دموکراسی در آلمان، برگزار شد، نتایج از این هم بدتر بود. پتانسیل خارجی ستیزی در شرق آلمان به 30% و در غرب به 22% رسیده است و بیش از نیمی از آلمانی ها، معترفند که به دلایل هجوم مهاجرین و مسلمانان به آلمان، خود را در کشور خود بیگانه احساس می کنند و این آمار بیش از 50% است. کشور آلمان، هم اکنون بیش از 14 میلیون مهاجر دارد که اکثریت آنان مسلمان هستند و اروپا نیز میزبان بیش از 50 میلیون مسلمان است.

اگر رشد چشمگیر احزاب پوپولیستی و افول احزاب سنتی و گلوبالیستی به بهانه هجوم مهاجرین به آلمان که در نتیجه اشتباهات احزاب سنتی و دولت آنگلا مرکل، به حساب می آید به همین منوال ادامه یابد ما ظرف پنج سال آینده شاهد قدرت گیری حزب AFD، و سایر احزاب راست افراطی، خواهیم بود که این احزاب در وهله اول از سیاست مشت های آهنین استفاده خواهند کرد، از اتحادیه اروپا خارج خواهند شد، آلمان را در جهان ایزوله خواهند کرد، دموکراسی را زیر پا خواهند گذاشت و به اقتصاد آلمان صدمه خواهند زد و نتیجه اشتباهات خود را زیر سر مهاجرین و مسلمانان خواهند دانست و آنان را به انزوا برده و تحت فشار خواهند گذاشت اما این امر و نظام شبه هیتلر، مانند جنگ جهانی دوم نخواهد بود آنچه که با یهودیان کرده اند. یهودیان در جنگ جهانی دوم و در حاکمیت نژادپرستی، پس از تحمل تلفات هنگفت، تجربه مهاجرت و راه فرار داشتند و النهایه فرار کردند. ولی مهاجرین و مسلمانان فعلی اکثراً راه فرار ندارند و در نتیجه در اثر فشار به جوامع موازی تن خواهند داد که ادامه این نوع جوامع، تشکل های تروریستی و مافیایی خواهد بود که امروزه نیز زیر پوست شهر نمودش وجود دارد. اما چه شد که کار به اینجا کشیده شد و هر اشتباهی پای مهاجرین نوشته می شود و آنان را مقصر می دانند.

در جنگ جهانی دوم نیز که آدولف هیتلر بسیاری از اشتباهات خود را نتیجه عملکردهای یهودی ها می دانست و آنان را باعث شکست خود قلمداد می کرد و درنتیجه اقدام به احداث آشویتس و هولوکاست علیه یهودیان کرد و تتمه آنان ناچار شدند به کمک انگلستان به خاورمیانه مهاجرت کرده و کشور اسراییل را تاسیس کنند، اما آنان گذشته و ریشه های نژادی و تاریخی خود را فراموش نکردند. امروزه در اکثر شهرهای آلمان و در لابلای سنگفرش پیاده روها سمبل های زرد رنگی به چشم می خورد که نشان از کشته شدن یهودیان به دست نژادپرستان در آن محل است در حالی که این نشانه ها در مورد سایر اقوام و یا خود آلمانی ها، وجود ندارد. با این حساب، یهودیان مهاجر که از سال 1948 کشور اسراییل را در خاورمیانه تاسیس کردند هیچگاه بی کار ننشسته و ضمن تجاوز به خاک دیگران و کشورگشایی، همچنین از طریق رسانه ها و بانک ها و لابی های پر قدرت، سیاست های اروپا را تحت تاثیر قرار داده و جو یهودی ستیزی را کاهش دادند تا جایی که امروز در کشور آلمان جو مسلمان ستیزی بیشتر از جو یهودی ستیزی است. در ادامه همین امتیازات و تاثیر در سیاست و اقتصاد اروپا و خطرات و ناامنی در خاورمیانه، بود که اسراییل توانست هر از گاهی مسیحیان غرب را به جنگ با مسلمانان خاورمیانه بکشاند و به دنبال آن و برای خنثی سازی مقاومت، مجدداً مهاجرین را راهی کشورهای مسیحی به ویژه آلمان کند تا این نقطه از اروپا را که پتانسیل ناسیونالیستی و ضد یهودی داشت را دفرمه و خنثی نماید که در نتیجه اکثر این جنگ ها و جابجایی مهاجرین از خاورمیانه به اروپا، برنده اصلی، کشور اسراییل بوده است اما بعدها و طی سال های آینده در اثر قدرت گیری احزاب ناسیونالیستی در آلمان و اروپا، چه خواهد شد و موقعیت یهودی ها در اروپا چگونه خواهد بود این نیز می تواند خطر دیگری برای موقعیت یهودیان در آلمان و اروپا، باشد چون که پا گرفتن ناسیونالیسم در آلمان تنها در همین کشور باقی نمی ماند بلکه به نقاط دیگر اروپا سرایت خواهد کرد به ویژه اگر معضل مهاجرین به همین منوال ادامه یابد و تنش های مابین آمریکا و اروپا، راه حل و برون رفت نداشته باشد و اروپا ایزوله تر از امروز شود. بنابراین، هر گونه خطری که در آینده دموکراسی آلمان را از جانب نیروهای پوپولیستی و ناسیونالیستی، تهدید کند اولین قربانیانش مهاجرین خواهند بود.

„پایان“