تئوری توطئه
آیا نژاد پرستی عامل حمله به دو مسجد در نیوزلند است؟
کریم غلامی، ایران فانوس، 30.03.2019
قبل از هر سخنی باید انزجار خودم را از کشتار مردم بی دفاع ابراز بکنم. مردم عامه و بی دفاع، همواره اولین قربانیان سیاست های دولت ها و گروه های تروریستی و نژادپرستانه هستند. همواره این باور را داشتم که راه حل مشکلات از هر نوعی هرگز راه خشونت بار نیست، حتی می توان با بدترین دیکتاتورها به شیوه مسالمت آمیز مبارزه کرد و به پیروزی رسید.
مهاجرت گسترده مردم طی چند سال گذشته باعث تغییرات بسیار زیادی در سایر جوامع شده است. قطعا این مهاجرت گسترده باعث نارضایتی های مردم آن کشور می شود و قطعا آن ها با مشکلات بیشتری رو به رو می شوند. اما فکر نمی کنم این باعث شود که فرد و یا گروهی دست به کشتار بزنند. اما پرسش آن است که دلیل اصلی این خشونت ها چیست؟
یاد یکی از فیلم های مل گیبسون به نام Conspiracy Theory (تئوری توطئه) افتادم. جری فلچر(مل گیبسون) راننده تاکسی در شهر نیویورک است، از نظر او همه تحرک ها و حادثه ها از پرواز هیلیکوپتر بر فراز شهر تا بسته شدن محدوده ای برای تعمیرات، یک توطئه از طرف دولت در سایه است. بطور مثال، خرابی لوله آب در یک مترو یک پوشش برای قتل یک فرد سرشناس می باشد. البته از نظر من تئوری جری فلچر بدور از واقعیت نیست.
بیایید با هم یک سناریو را بررسی بکنیم، در سال 2003 آمریکا به عراق حمله نمی کند و بجای آن بدون دخالت در امور داخلی عراق از آزادی و دمکراسی برای مردم عراق حمایت می کند. در این سناریو، عراق از هم نمی پاشد و درگیر یک جنگ داخلی 15 ساله با میلیون ها کشته نمی شود، زمینه فرار میلیون ها انسان از عراق نمی شود. زمینه ای برای رشد افراطی گرایی اسلامی مانند داعش، نمی شود. سوریه وارد جنگ داخلی نمی شود، میلیون ها انسان از سوریه فرار نمی کنند. موج عظیم پناهنده ها به اروپا سرازیر نمی شوند، خارجی و بخصوص پناهنده ستیزی در غرب رشد نمی کند و زمینه ای برای رشد و قدرت گرفتن راسیسم و نژادپرستی ایجاد نمی شود و صد البته فردی مثل دونالد ترامپ با افکار راست و نژادپرستانه، به قدرت نمی رسد. منطقه در یک آرامش نسبی باقی می ماند. صلح و آرامش در کشورها و منطقه خاورمیانه، باعث رشد جنبش ها و اعتراض های مردمی برای تغییرات دمکراتیک می شود. اما جنگ و خشونت، مسیر مبارزه مسالمت آمیز را می بندد و زمینه رشد خشونت و تروریسم را باز و هموار می کند.
اگر همین سناریو را در رابطه با ایران بررسی بکنیم، خواهیم دید که ما با شرایط بسیار متفاوتی نسبت به امروز ایران رو به رو بودیم. بهمن ماه 1357 شاه از ایران فرار می کند و یک انقلاب در ایران شکل می گیرد، یک انقلاب مسالمت آمیز(البته که این انقلاب حاصل صلح و آرامش در منطقه و بخصوص در ایران بود). طی کمتر از دو سال بعد از انقلاب، یعنی در شهریور 1359 صدام حسین(عراق) به ایران حمله نظامی می کند. این جنگ زمینه ای برای رشد افراطی گری در ایران می شود. سازمان مجاهدین به رهبری مسعود رجوی با تفکر عقب مانده و بسیار افراطی نتوانسته بود در دوران فضای باز سیاسی و دمکراتیک در ایران به قدرت و تمایلات خود برسد، جنگ ایران و عراق زمینه بسیار خوبی برای مجاهدین فراهم کرد که آن ها ماهیت افراطی و خشونت طلب خود را نشان بدهند و رشد بکنند. عراق، در حال جنگ با ایران، زمین مساعدی برای مجاهدین شد و آن ها توانستند به عراق بروند، تجمع نیرو بکنند و عملیات های تروریستی و خشونت طلبانه خود در ایران را گسترش بدهند. افکار راست و عقب مانده در ایران وجود داشته و وجود خواهد داشت، جنگ ایران و عراق و عملیات های تروریستی مجاهدین در داخل خاک ایران فضای ایران را خشن کرد. طی سالیان، هر گاه مردم ایران وارد دوران مبارزات مسالمت آمیز برای احقاق حقوق خود می شوند دشمنان ایران زمین مانند آمریکا و سایرین، این راه را می بندند. بطور مثال، تحریم های اقتصادی شدید علیه ایران، حاصل این تحریم ها، چیزی نیست جز فشار اقتصادی بسیار زیاد بر اکثریت مردم ایران، قشری که همواره در صف مقدم اعتراضات مسالمت آمیز است، این اعتراضات بعد از تحریم ها به کجا رسید؟ هیچ، همه چیز در ایران خاموش شد.
حال دوباره برگردیم به نیوزلند، بعد از گذشت سالیان، اسناد افشا شده نشان دادند که حمایت „سیا“ از فردی به اسم „شعبان بی مخ“(در زمان و مکان او فردی مناسب برای برهم زدن پیشرفت ایران بود)، بگذارید زمان بگذرد و روزی خواهیم دید که برنتون ترنت عامل حمله به دو مسجد در نیوزیلند، با 50 کشته یک „شعبان بی مخ“ است که برای برهم زدن تعادل و آرامش در نیوزیلند بکار گرفته شده است. نتایج از امروز دیده می شود. فردی مثل اردوغان خواهان اعدام برنتون ترنت می شود. نخست وزیر نیوزیلند و بسیاری از زنان در نیوزیلند در حمایت از مسلمانان، روسری به سر کرده اند. شاید این ها مسائل ساده و پیش پا افتاده ای باشد. دولت نیوزیلند، مجبور است برای همبستگی با مسلمانان به آن ها امتیازات بیشتری بدهد(البته که این چیز منفی نیست) اما از طرف دیگر دولت مجبور می شود چشم خود را به رشد بنیادگرایی ببندد. نمی دانم چقدر زمان خواهد گذشت که ما به داعش جدید در نیوزیلند رو به رو شویم.
به چند نکته جالب اشاره می کنم. دولت آمریکا از روسیه خواسته است که نیروهای نظامی خود را از ونزوئلا خارج کنند زیرا آنها فکر می کنند که این رفتار روسیه غیر سازنده است. اما محاصره اقتصادی ونزوئلا و از هم گسستن اقتصاد این کشور و دخالت در امور داخلی آن کشور و ماموریت های مخفی سیا در ایجاد اغتشاش در این کشور، کاملا سازنده است!
ما شاهد آن بودیم که طی چند سال گذشته، جنگ میان فلسطین و اسرائیل به آتش بس منجر شد و آرامش نسبی در این منطقه وجود داشت اما با دخالت های آمریکا این منطقه وارد جنگی دوباره شد. بطور مثال، تشویق اسرائیل برای درگیری با ایران، به رسمیت شناخته شدن بلندی های جولان به عنوان بخشی از خاک اسرائیل.
مجاهدین خلق هم بخشی از فعالیت های آمریکا برای بر هم زدن آرامش در ایران است. بیایید یک مورد به روز را مرور بکنیم. طی چند هفته گذشته، با تغییر فصل هوا شاهد سیل در بسیاری از نقاط جهان بودیم. در ایران ما شاهد سیل و خرابی های گسترده آن بودیم، نقش مجاهدین در این میان چه بود؟ مجاهدین که مدعی هستند دلسوز مردم ایران هستند، کوچکترین کمکی به مردم سیل زده نکرده اند. آن ها بجز غر زدن و نمک پاشیدن بر روی زخم های مردم و تلاش برای ایجاد اغتشاش، کار دیگری نکرده اند. می بینید که نقش مجاهدین خلق، چیزی نیست جزء عامل دست دشمنان ایران زمین برای از هم گسستن صفوف مردم.
„پایان“