لیست تروریستی، مجاهدین خلق یا سپاه پاسداران
هفته ای که گذشت، رخدادهای مهمی در خود داشت که هرکدام اهمیت ویژه ای در تحولات داخلی، خارجی و جهانی داشته و خواهند داشت. مهمترین اتفاق، قرار دادن سپاه پاسداران در لیست تروریستی آمریکا بود که با مخالفت ها و نادیده انگاشتن های بسیاری همراه شد. همزمانی این اقدام با انتخابات رژیم اشغالگر اسرائیل، بخوبی نشان داد که تمامی بازی های سیاسی خاورمیانه در محوریت فلسطین اشغالی قابل تفسیر هستند، لذا همسویی با این اقدام نیز با هر شعاری که از سوی گوینده همراه باشد، تنها در جهت منافع صهیونیسم جهانی است، حتی اگر جریانی به دروغ خود را با مردم فلسطین همدرد بخواند که به آن بیشتر خواهم پرداخت… اما همزمانی اقدام ضدایرانی آمریکا، با تولد خجسته ی حسین بن علی و برادرش ابوالفضل عباس (و فرزندش علی ابن الحسین)، که مصادف با “روز پاسدار” بود، بسیار قابل توجه است وقتی که می بینیم سپاه پاسداران به همراه نیروهای بسیج و ارتش در دل سیلاب حوادثی که کشورمان درگیر آن است، مشغول جانفشانی و از خودگذشتی بی نظیری برای مردم هستند که کمتر کشوری در تاریخ خود با آن مواجه شده است. دوران حضور فعال و داوطلبانه این نیروها برای کمک رسانی به مردمشان، بدترین زمان ممکن برای آمریکا بود که دست به این حماقت بزرگ بزند، چرا که به دنبال آن، اپوزیسیون خودفروخته وطنی نیز ناچار به خودزنی سیاسی و همراهی با دولت ایالات متحده شدند، که این بیش از هرزمان خشم مردم ایران را به دنبال داشت، و سوخت و سوز تاریخی این جریانات وابسته و خودفروش را بیش از پیش سرعت داد. درست در زمانی که مردم ایران نیازمند بیشترین کمکهای جهانی بودند، آمریکایی ها نه تنها به شکل فرمی هم نتوانستند دست به اقدام نمایشی بشردوستانه به نفع مردم ایران بزنند، که بعکس، علیه ارگانی عمل کردند که بیشترین فداکاری و نزدیکی به مردم را در سخت ترین دوران زندگی تجربه می کرد. و این دلیل همان سردرگمی و بهم ریختگی دولتمردان آمریکا بعد از شکست های پی در پی در خاورمیانه بود.
از میان جریان های وابسته ایرانی، باید نگاهی به عملکردهای اخیر مجاهدین خلق انداخت. مریم رجوی در این مدت کوتاه، از هیچ اقدام خصمانه ای فروگذار نکرد تا بتواند هرچه بیشتر خوشخدمتی به سازمان های سیا، موساد و آل سعود را به نمایش بگذارد. وی که در چند هفته گذشته در تندآب گل آلود سیل غرق شده بود و با صدور دستور انجام اعمال تروریستی در دل سیلاب ها به هواداران خود در ایران، برای گریز از انتقادات شدید، مشغول برگزاری نمایش مشمئز کننده گلریزان برای قربانیان سیل (آنهم در حضور برخی پارلمانترهای انگلیسی) شده بود، در ملاقات با دیوید جونز، لابی انگلیسی مجاهدین، ضمن ابراز شعف به قرارگرفتن سپاه در لیست تروریستی، التماس کرد که ارگانهای امنیتی ایران نیز در این لیست قرار داده شوند. لابی دیگر مجاهدین “تد کروز” نیز با حضور در جلسه استماع کمیته خارجی سنا، با هیجان خاصی از این اقدام حمایت کرد. چنین اقداماتی عملاً خوی تروریستی کسی را به نمایش می گذاشت که در حال نمایش های حقوق بشری بود. مریم رجوی قبل از بازی با لیست تروریستی آمریکا هم در حال نمایش های مشمئزکننده علیه سپاه در جریان سیلاب های شیراز و گلستان بود. به دست گرفتن تابلوی “شیراز” با شعار “سپاه عامل سیل است” نشان داد که وی تا چه حد در حال پیشبرد خط سیاسی اربابان خود علیه سپاه پاسداران برای مشروعیت دادن به اقدام ضدایرانی آمریکاست، چرا که این کار عملاً خط سیاسی صهیونیست ها بود که توسط بسیاری از جریانات ضدایرانی و رسانه های فارسی زبان تبلیغ می شد و مجاهدین خلق نیز با تمام قوا آنرا پیگیری و ترویج کردند. کما اینکه برخی وارفتگان سیاسی در داخل ایران نیز به پیشبرد همین خط مشغول شده بودند و مقصر سیل گرفتگی در گلستان، لرستان، خوزستان و فارس را سپاه پاسداران معرفی می کردند تا زمینه هرچه بیشتری برای اقدامات اربابان آمریکایی مهیا شود. بازی های چندش آوری که مردم ایران با قرار گرفتن نمادین در کنار سپاه، علیه آن شوریدند.
نگاهی گذرا به تنها چند قلم واکنش این فرقه به اقدام ترامپ، بهتر می تواند ما را در نگاه های بعدی کمک کند. تابلویی که در دست مریم رجوی در نمایش عوامفریبانه گلریزان برای قربانیان سیل است!، آنگاه مجموعه بازی های تبلیغی او، و تاریخچه پر خشونت و ترور وی که توأمان با جاسوسی و فروش اطلاعات به دشمنان ایران بوده است، عمق ریاکاری این بانوی جنگ و ترور را بهتر به نمایش می گذارد!
به هرحال، این روزها شاهد گیس کشی و یقه درانی بی مانند جریانات و شخصیت های ضدایرانی فراری از وطن در بردن گوی سبقت از یکدیگر در خودفروشی و وطنفروشی هستیم. از زنان دست چندمی چون معصومه قمیکلا و فرشته قاضی تا مریم رجوی و حامیان شازده منتظرالسلطنه ی آواره در آمریکا و اروپا، همگی برای مشروعیت بخشیدن به اقدام ترامپ در تکاپو هستند و در این زمینه دیگر هیچ شرم و حیایی هم ندارند و حتی پرنسیب های اخلاقی و سیاسی را هم کنار گذاشته اند تا دلارهای بیشتری نصیب خود سازند. این شخصیت های وارفته، هرکدام در تلاش هستند که عامل در لیست قرار گرفتن سپاه را فعالیت های چند ساله خودشان در دم تکان دادن های مستمر برای کاخ سفید و کنگره نشان دهند و امتیاز بیشتری کسب کنند تا در آینده بتوانند هوادار بیشتری جذب نمایند. در هفته های اخیر نمایش “هماغوشی سلفی بگیران” با موجود منحوسی چون “برایان هوک”، طنزی از این مسابقه خودفروشی ها را آشکار می کند که پرداختن به آن، موضوع بحث نیست. اما فقط اشاره ای به سلسله توئیت های مریم رجوی می کنم که در صدد اثبات این فرضیه است که گویی درخواست های ایشان مبنای در لیست قرار دادن سپاه بوده است!. توهمی عجیب که فرتوت شدن ذهن این بانوی ترور را آشکار می کند که از یاد برده است تا همین دیروز خودش در لیست تروریستی آمریکا و اروپا قرار داشت و آنها برای اقدام شان نیازی به تقاضای یک تروریست “سابقاً در لیست” ندارند.
با اینحال، کسی که خود را در این میان مطرح می کند، کسی نیست جز نتانیاهو رئیس دولت رژیم اشغالگر قدس!. وی در پیام های متعدد توئیتری و مجازی، به صراحت از ترامپ بخاطر اینکه تقاضای او را پذیرفته، تشکر کرده است. موضوعی که در ارتباط تنگاتنگ با پیروزی نتانیاهو در انتخابات اسرائیل قرار دارد و این اقدام ترامپ علیه سپاه پاسداران، آخرین برگ پازل حمایت از نتانیاهو برای پیروزی در انتخابات بود. پیش از آن هم بلندی های جولان را به عنوان ملک پدری خودش به اسرائیل بخشیده بود و سال قبل نیز قدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شمرده بود. ترامپ برای هیچکدام از این اقدامات تجاوزکارانه و غیرقانونی به دنبال جلب حمایت جهانی هم نبود، چون برای وی مردم جهان پشیزی ارزش ندارند. وی تنها به معاملات بزرگ اقتصادی می اندیشد و بس.
در کنار این بازیها، مردم ایران نیز با توئیت و میلیونها پست دیگر در شبکه های مختلف اجتماعی، خشم و نفرت خود از بیگانه پرستان و دشمنان سپاه به نمایش گذاشتند و حتی کسانی که اختلافات سیاسی با این ارگان داشتند، خود را در کنار این نیروهای مسلح گذاشتند و تمام قد به دفاع از این بازوی امنیتی کشورشان پرداختند. جالب تر از همه، اقدام شبکه سلطنتی – صهیونیستی “من و تو” بود که در یک توئیت با نظرخواهی از بینندگان و خوانندگان خود به نتیجه ای معکوس رسیده بود و از 85 هزار شرکت کننده در این نظرخواهی، بیش از 89 درصد به نفع سپاه پاسداران رای داده بودند و تنها حدود 11 درصد (که قاطعانه می توان گفت ده درصد آنان آیدی های فیک متعلق به مجاهدین، سلطنت طلبان وابسته و صهیونیست هاست که از آلبانی – ریاض – تلاویو – لوس آنجلس هدایت می شود) از تروریستی خواندن سپاه استقبال کرده بودند. آنهم از سوی کسانی که با افتخار هواپیمای مسافربری ایرانی با صدها زن و کودک را در آسمان منهدم کردند و صدها ایرانی را قتل عام کردند.
در هفته گذشته رخدادهای دیگری هم بوقوع پیوست که مریم رجوی می خواهد براحتی از آن عبور کند و برای تشکل تروریستی خود که به بن بست رسیده راه گریز بیابد. 19 فروردین، یادآور کشتارهای 1390 در قرارگاه اشرف به دستور مسعود رجوی است. 8 سال پیش در چنین روزی، رجوی برای بحران سازی علیه دولت عراق (که نهایتاً منجر به بروز پدیده داعش شد) به نیروهای خود دستور حمله به پلیس عراق را صادر نمود. مریم قجرعضدانلو که همیشه بر زنان مجاهد تکیه داشت و برای پیشبرد امور سیاسی – حقوق بشری خود به چهره های خاک آلود دختران نیازمند بود، اینبار خواهان صورت خون آلود زنان مجاهد بود تا در اروپا آنرا پیراهن عثمان کرده و بر سر دولت قانونی نوری مالکی بکوبد (بیاد داشته باشیم که نوری مالکی زیر بار دستورات سعودی و آمریکا علیه سیاست های ضدایرانی نرفته بود و مورد خشم کدخدا قرار داشت و لذا مسعود رجوی بخوبی می دانست که خط سیاسی صهیونیست ها و سعودی ها برکناری مالکی از قدرت است). دستور مسعود رجوی به زنان مجاهد این بود که با تیرکمان به نیروهای پلیس عراق حمله ور شوند و آنان را به واکنش وادار کنند تا با ایجاد تنش و خونریزی، قرارگاه اشرف باز هم مرکز توجهات رسانه ای شود. استدلال وی این بود که اشرف اگر کانون توجه جهان نباشد، همه مجاهدین در خفا کشته خواهند شد و لذا باید این راه را با خونریزی هرچه بیشتر گشود و جلو رفت. بازی خونین رجوی، منجر به کشته شدن 37 عضو مجاهدین و مجروح شدن صدها تن دیگر شد. اما مسعود رجوی که به خونریزی اعتیاد عجیبی پیدا کرده بود، با هیجان اعلام کرد که اگر به جای 40 نفر 400 نفر کشته شده بودند باز هم ارزش آنرا داشت! چون اشرف دوباره در مرکز خبرهای جهان قرار گرفت!. سخنی چندش آور که بسیاری از مجاهدین را شوکه کرد و موج انتقادات جهانی را به سمت وی روانه ساخت. به کشتن دادن دهها عضو اسیر در اشرف، عملاً یک حرکت تروریستی علیه نیروهای خودی بود. مسعود رجوی با دستور حمله به پلیس عراق که نیروهای محافظ کشور میزبان بودند، دهها تن از نیروهای معترض خود را به کشتن داد تا از یکسو راهی برای فرار خود از عراق بیابد و از سویی نیروهایی که به نظرش در آینده دردسرساز بودند را قتل عام کند و بهره های سیاسی آنرا هم نصیب خود سازد.
علاوه بر 19 فروردین، 21 این ماه نیز یادآور ترور جنایتکارانه صیاد شیرازی در سال 1378 است. 20 سال پیش، این سپهبد وطنپرست (که داغ پیروزی را بر دل صدام گذاشت، رویای رسیدن به تهران را از مسعود رجوی در عملیات “فروغ جاویدان” سلب کرد و گروههای تجزیه طلب تحت امر اسرائیل را نیز در رسیدن به اهداف خود درهم شکسته بود)، به دست تروریست های اعزامی مریم قجرعضدانلو در پیش چشم فرزند خردسال اش ترور و به شهادت رسید. شهادت این دلاورمرد ایرانی، هدیه ای از جانب مسعود به صدام حسین بود که کینه چندین ساله او را در دل می پرورانید!. ترور سپهبد صیاد شیرازی، جامعه ایران را در غمی عمیق فروبرد و خشم مردم را علیه این اقدامات جنایتکارانه و ضدایرانی رجوی برافروخت. اما برای مسعود و مریم رجوی تنها چیزی که اهمیت داشت، خشنودی صدام حسین و گرفتن امتیازهای بیشتر از وی بود.
هفته ای که گذشت، بیش از همه، چهره تروریستی و ضدایرانی مریم رجوی را نمایان می کرد اما مهمتر از آن، بازی کثیف غرب را برجسته نمود که با یک چرخش 180 درجه ای، یک تشکل مافیایی-تروریستی را از لیست بیرون کشید و مدتی بعد یک نیروی مردمی را در لیست تروریستی خود قرار داد. یعنی از یکسو مجاهدین خلق با هزاران پرونده تروریستی، رفرم یافته و تغییر ماهیت داده محسوب کرد و در عوض یک نیروی ضدتروریستی مهم در خاورمیانه و جهان را به لیست سیاه خود افزود.
نگاهی به کشورهای حامی اقدام ترامپ نشان می دهد تا چه حد دست های مریم رجوی و اضداد ایران در یک آخور است. بحرین، امارات، عربستان و اسرائیل، حمایت قاطع خود را از این تصمیم اعلام کرده اند. بحرین همان جزیره ی تحت اشغال سعودی است که دولتمردان آن سالهاست با مریم رجوی در تماس هستند. عربستان و اسرائیل نیز که مرکز صدور کمک های مالی به مجاهدین بوده اند. امارات هم از دوران صدام حسین، مرکز و سرپل انتقال نیرو به پادگان اشرف از سمت جنوب بود. برخی از جوانان که از ایران و پاکستان برای پیدا کردن کار به امارات مهاجرت می کردند، در تور دفتر مجاهدین خلق گرفتار می آمدند و تحت عنوان بنگاه کاریابی، به پادگان اشرف منتقل، و به بیگاری گرفته می شدند و دیگر اجازه بازگشت هم به آنان داده نمی شد.
البته از آمریکا با تاریخی سیاه از کشتار دهها میلیونی سرخپوستان و سیاهپوستان و با پرونده ای خونبار از ترور و قتل عام عظیم مردم دهها کشور جهان اعم از ویتنام، کامبوج، کره، شیلی، فیلیپین، کوبا، اوکرائین، عراق، سوریه، افغانستان، یمن و بخشهایی از آفریقا و همچنین حمایت از صدها گروه تروریستی در کل جهان از جمله در خاورمیانه و تولید داعش و القاعده انتظاری نیست که نیروهای مردمی را در خاورمیانه در لیست تروریستی خود نگنجاند. آیا تلویزیون همین کشور نبود که با ریگی، رهبر گروهک تروریستی مصاحبه می کرد؟ مگر طی سالیان گذشته حزب الله لبنان، حماس، جهاد اسلامی، کتائب و انصارالله یمن را که تنها گناهشان دفاع از وطن در برابر هجوم بیگانه است را در لیست سیاه خود نگذاشته بود؟
امروز هم طبیعی است که بعد از یک دوره بازی با مجاهدین خلق، آنان را از لیست تروریستی خارج و در عوض سپاه پاسداران یعنی بازوی نظامی ایران را بخاطر شکست دادن داعش و سایر گروههای تروریستی تحت حمایت آمریکا، زیر ضرب ببرند. شکست های پی در پی در خاورمیانه، خشم صهیونیسم جهانی را علیه سپاه برافروخته است و این سردرگمی که پس از شکست سیاسی در اجلاسیه ورشو به اوج خود رسید، تیم پمپئو، ترامپ و جان بولتون را برآن داشت که برای حفظ نتانیاهو در قدرت دست به دامان اقدامی هولناک شوند که نتیجه ای جز اتحاد هرچه بیشتر مردم ایران و منطقه با سپاه پاسداران نخواهد داشت. همانطور که امروز هم همدلی با سپاه در بین مردم ایران بشدت افزوده شده است و هشتگ های #منهمسپاهیام #منهمیکپاسدار_هستم در صدر دیگر نمونه ها قرار گرفته است. دلیل قرار دادن سپاه در لیست سیاه را می توان در چند جمله ساده خلاصه کرد: تا وقتی سپاه هست، رویای آمریکا برای تسلط بر خاورمیانه، فلج کردن اقتصاد ایران با حلقه تحریم، تجزیه ایران، تضعیف نیروی دفاعی و امنیتی ایران، گسترش وهابیت و تغییر جغرافیای سیاسی کشورهای خاورمیانه به نفع اسرائیل، ممکن نیست. و همه اینها دلیل اصلی کینه توزی آمریکا از سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی و بسیج مردمی است. همان چیزی که آمریکا و متحدین عربی-عبری آنان در آن متفق الرأی هستند و مریم رجوی با آن کاملاً همسو و همراه است.
بدون شک، این بازی آمریکا هم جز شکست به دنبال نخواهد داشت و بزودی آمریکایی ها پاسخ مناسب را از مردم ایران و منطقه دریافت خواهند کرد. هیچکس فراموش نمی کند که آمریکایی ها با اینکه نیروهای طالبان (که به گفته هیلاری کلینتون خودشان مولد آن بودند) را هم در لیست سیاه قرار دادند ولی پس از 18 سال با خفت و خواری مشغول مذاکره با همین گروه هستند و می دانیم که القاعده را نیز ابتدا تروریست نامیدند و آنگاه در سوریه و لیبی همان ها را تقویت کردند تا بر این کشورها مسلط شوند. این بازی همیشگی آمریکاست ولی متاسفانه، جریانات وطنفروش هیچگاه درس نگرفته اند و مدام بخاطر منافع مادی به این بازی پیوسته اند تا به حیات ننگین خود به قیمت خون مردم ایران ادامه دهند. آنچه واضح است، مردم ایران دیگر با چنین ترفندهایی آشنا شده اند و در این بازی ها سرگرم نیستند. مریم رجوی هم باید بداند، اگرچه یک دوره در لیست تروریستی بودند و با یک بازی جدید از لیست خارج شدند، اما این بازی همچنان ناتمام است و نهایتاً توسط همان اربابان (بن سلمان – ترامپ – نتانیاهو) قربانی خواهند شد.
حامد صرافپور