چرا مریم قجر خود پیام جنگی نمی دهد؟
ایران فانوس، 28.11.2019
همان گونه که در نوشته قبلی ایران فانوس به نام „شما شکست خوردید“ به مناسبت پیام شماره شانزدهم مجاهدین آوردیم و انتظار داشتیم و منتظر پیام شماره هفدهم باقی ماندیم، سرانجام پیام شماره هفده نیز از عالم غیب صادر شد چرا این که هم اکنون، زمان زمان تبلیغ و بهره برداری از خشونت است.
پیام شماره هفدهم مجاهدین که مکرراً به مسعود رجوی نسبت داده شد، روی سایت های مختلف شان آمده است. این پیام جنگی، به نام „شورش ادامه دارد، آتش شلعه بر کش“ نام دارد و محتوای پیام از نوع تبلیغ و بهره برداری از خشونت است.
در پیام شماره هفدهم، به جای این که مریم قجر که خود حضور مادی در اروپا دارد و از حیث سیاسی و حقوقی رهبر مجاهدین خلق به شمار می رود تبعات پیام و اعلان جنگ را به عهده بگیرد، آن را به رهبر خیالی نسبت می دهد تا از تبعات داخلی که کشته سازی و سرکوب و تبلیغ خشونت است و تبعات خارجی و حقوقی نیز دارد بگریزد.
در این پیام اما بر سیاق قبل، مسعود رجوی خیالی مثل همیشه از تناقض گویی شروع می کند و از شهر شیراز مرکز جنگ و گریز و انقلاب نوین، یاد می کند و حافظ شیرازی را نیز خشونت طلب می داند و آنچنان روده درازی می کند که به کوروش کبیر، نیز می رسد و نان ملی گرایی را در کاسه خود قرار می دهد و خود را ناسیونالیست می داند.
او سپس از اربابانش مثل آمریکا و عربستان سعودی و نه بیشتر، کنایه می زند که اگر مرد میدان بودند هم اکنون که وقتش بود می بایست کار را تمام می کردند، ولی عربستان سعودی توان دفاع از خود در مقابل تهاجمات ایران را ندارد لذا چگونه اینان می توانند آتش را در ایران به ویژه در شهر شیراز روشن کرده باشند؟
در حالی رهبر خیالی اذعان می دارد که از اغتشاشات و خشونت های اخیر، بیگانگان دست نداشته و سودی نمی برند بلکه جملگی خشونت ها از آن کانون های شورشی بوده که در موارد متعددی بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی، در باب کشاندن خشونت به داخل ایران اظهار لحیه کرده و از نیروهای خود چنین چیزی را خواسته بود.
در این پیام، رهبر خیالی به دفعات مختلف سعی می کند از زبان مسئولین ایرانی مثال بیاورد و حضور خود و کانون های شورشی را غیر مستقیم، لانسه و اغتشاش و اعتراضات را به نام خود و کانون های شورشی خیالی تمام کند.
لابد قتی رهبری جنگ و جدال خیالی می شود، کانون های شورشی نیز می توانند خیالی باشند و خیالی عمل کنند. این چنین است که مریم قجر، رهبری سیاسی و حقوقی مجاهدین خلق در اروپا که تبلیغ و بهره برداری از خشونت و کشته سازی از اعتراضات
جرم محسوب می شود و قابل پیگیری حقوقی است، با خرمردرندی می خواهد از تبعاتش بگریزد و خود را اسلام بردبار همچون بن سلمان در عربستان سعودی، جلوه دهد و خشونت و خشونت ورزی را کما فی السابق به رهبر مفقود شده نسبت دهد تا اگر خشونت جواب داد خود سوار مرکب خشونت شود و اگر خشونت تبعات قانونی و سیاسی داشت، خود را به راحتی کنار بکشد و گناهان و خطا را به رهبر خیالی نسبت دهد.
با این وجود می بایست به رهبران حاضر و غایب خشونت و خشونت ورزی یادآوری کرد، مردم معترض حق دارند اعتراض کنند البته به اندازه تکلیفی که دارند حقوق نیز دارند اما حق اعتراض در چارچوب قانون و عرف و تجربه و منافع ملی است. در کشور ایران، تا کنون ثابت شد خشونت جواب نمی دهد. همان گونه که طی سنوات قبل خشونت به دور تسلسل و باطل سرکوب و تلفات از هر طرف بدل شد و راه به عدالت و توسعه نبرد.
همچنین، تاریخ را اگر خوانده باشید حافظ شیرازی خشونت طلب نبود و کوروش نیز در صدد جنگ داخلی و برادرکشی نبود و مترصد قدرت با هر وسیله ای در راستای انتقام از هموطنانش نبود.
کانون سیاسی/ فرهنگی ایران فانوس