چرا مجاهدین خلق با انتخابات مخالفند

چرا مجاهدین خلق با انتخابات مخالفند

چرا مجاهدین خلق با انتخابات مخالفند

ایران فانوس، 24.05.2021

چند هفته به سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران باقی مانده است. در این میان، هر شخص و گروه و جریانی متناسب با ظن خود با انتخابات پیش رو موافق و مخالف اند اما مجاهدین خلق که با همه ابزارهای در دست و ارتش سایبری خود به مخالفت شدید با انتخابات پیش رو برخواسته اند با دیگران فرق دارند.

آنان مثل همیشه سعی در القاء چنین شبهه ای دارند چون ما مخالفیم بدین جهت مترقی و چپ هستیم. در حالی که آن ها نه در این مورد بلکه در موارد دیگر نیز مخالفت شان از موضع چپ و مترقی نیست بلکه دقیقاً از موضع راست و ارتجاعی است. نگاهی به مناسبات داخلی و درون سازمانی مجاهدین خلق، گواه نظر فوق است. آنان طی پنجاه سال اخیر، در درون و بیرون تشکیلات شان هیچ مدل انتخاباتی در هیچ سطحی، نداشته بلکه با شعار بی محتوای سانترالیسم دموکراتیک تنها به انتصابات فرمالیستی بسنده کرده اند. روح مناسبات بسته همین است. آن ها با طلبکاری مطلق از دیگران، می پندارند اگر انتخاب کنندگان روزی و روزگاری از حقوق انتخاب برخوردار باشند و مثلاً بتوانند یک نگهبان انتخاب کنند در مرحله بعد به انتخابات بالاتر می اندیشند و النهایه روزی به ریاست جمهوری و رهبری سازمان می رسند که این ها نیز می بایست انتخاب اکثریت اعضاء باشند در حالی که بنا بر تجربه و در مسیر زمان در مناسبات سازمان نه رهبر و رییس جمهور بلکه حتی یک نگهبان را نمی توانند اعضاء انتخاب کنند. بدهکاری مطلق اعضاء از همین فلسفه نشئت می گیرد و انتخاب کنندگان نباید در معرض آزمون دموکراسی و حقوق مداری و طلبکاری، قرار گیرند.

همچنین، شرایط بسته فرقه ای، نمی تواند مدیر و مدیریت تولید کند، مسئول و مسئولیت تولید کند. مسئولیت و مدیریت، نتیجه شرایط باز و بسط مناسبات فرقه ای و ایجاد فضای رقابتی و تضاد اندیشه هاست. جایی که به قول خودشان بی طبقه توحیدی است و اعضاء اجازه فکر کردن و برخورد با غیر خود را ندارند، رشد و ارتقاء و مسئولیت و مسئولیت پذیری، شعار بیهوده ای است.

در مناسبات مجاهدین خلق، سه گروه زندگی و کار می کنند. گروه فوقانی، کسانی که زندان شاه را تحمل کرده و در آن جا تربیت شدند. گروه متوسط و فرماندهان میانی، کسانی که زندان جمهوری اسلامی را تحمل کرده و در آن جا تربیت شدند. گروه سوم که جملگی سیاهی لشگر و مرغان عزا و عروسی اند معمولاً در همین جامعه بی طبقه توحیدی و بی تضاد و بی اندیشه، تربیت شدند.

نیروی سوم، کسانی هستند که در گذشته در ملاء نظامی و تخصصی و اجتماعی خارج از فرقه دارای مقام و منسب و توان و پتانسیل بودند، ولی وقتی شکار و اسیر فرقه می شوند بعد از مدت سی سال هنوز اسیر جنگی و سیاهی لشگر نامیده می شوند در حالی که آن ها در ملاء کاری و اجتماعی و نظامی و تخصصی خود هر چند سال یک بار به رشد و ارتقاء دست می یافتند ولی در مناسبات بسته و فرقه ای، هرگز.

با این حساب، زندان های شاه و جمهوری اسلامی برای مجاهدین خلق موهبتی بوده که خود هرگز قادر به ایجاد آن شرایط، نبودند. در زندان شاه، رهبران مجاهدین در رقابت و گاه رویارویی با دیگر جریانات سیاسی و فکری که جریان غالب شان چریک های فدایی خلق بودند به فکر کردن و اندیشه و رقابت مشغول می شدند. در زندان های جمهوری اسلامی نیز مجاهدین خلق قادر بودند در تضاد و رقابت با سایر جریانات فکری خود را حفاظت کنند و بعضاً اگر شکست نخورند و ندامت نکنند، به کادرسازی مشغول شوند. فضای آزاد و تضاد اندیشه ای که در زندان های شاه و جمهوری اسلامی، وجود داشت متاسفانه در مناسبات بی طبقه توحیدی نشانی از آن ها وجود نداشت. بنابراین رهبران مجاهدین هرگز در درون مناسبات خود قادر به تولید کادر مسئول نشدند و هرچه تولید کردند نیروی مطیع و ستایشگر و بدهکار و بی مسئولیت و بدون اعتماد به نفس که قادر به اعتراض و نقد نباشند، حتی قادر به انتخاب مسایل سیاسی و تشکیلاتی که سهل است بلکه قادر به انتخاب کوچکترین مسایل خصوص خود نباشند.

با این وصف، از نگاه و تبلیغات پر طمطراق مجاهدین خلق، ژست انتخابات و دموکراسی، در راستای معکوس جلوه دادن ماهیت خود و حربه و وسیله فشار علیه دیگران است.

 „پایان“