فاز دادگاه
ایران فانوس، 24.11.2021
آخرین فازی که مجاهدین خلق در راستای مبارزه برای سرنگونی به آن وارد شدند، فاز دادگاه نام دارد که هم اکنون در کشورهای اروپایی بر قرار است.
آن ها، از روز اول، از داد و بیداد، شروع نکردند بلکه پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران، از فاز سیاسی شروع کردند. فاز سیاسی، در اصل همان تبلیغات و مظلوم نمایی و جذب نیرو و پرونده سازی و شانتاژ و سرانجام فراهم آوردن ساز و برگ نظامی برای ورود به فاز نظامی بود.
فاز نظامی، همان طور که از اسمش پیداست و از خرداد سال 1360 آغاز شد، این فاز، از ایران شروع شد و سرانجام پس از شکست عملیات فروغ جاویدان در مرداد سال 1367، در عراق تمام شد و مجاهدین خلق پس از آن و تا به امروز چند ده فاز مضحک و مشغول کننده را تجربه کردند تا این که پس از اعزام از عراق به آلبانی و از دو سال قبل فاز دادگاه را شروع کردند.
فاز دادگاه، نیز مانند فاز هسته ای و ترور جزو فازهای مشترک مابین مجاهدین خلق و قدرت های ذینفع، در این رابطه است. مجاهدین خلق، از دو سال قبل و از دادگاه بلژیک شروع کردند و هم اکنون با همه قوا، سیاهی لشکرهای شکست خورده، مشغول دادگاه سوئد هستند. در این دادگاه، نیز مانند دادگاه قبل برنده خواهند شد چرا؟ شاید حق با آن ها باشد، شاید حق با آن ها نباشد و جهت تشویق و برون رفت شان حق را به آن ها بدهند و مشغول شان بکنند، به هر حال رنگ و بوی سیاسی هر دو دادگاه بر وجه عدل و داد که امروز به ابزاری در دست سیاست بدل شده است، ارجحیت دارد.
سلاح برتر و شکست ناپذیر این دادگاه ها، سیاهی لشکرهای شکست خورده هستند که به تبع پیروزی در دادگاه، باید غره شوند و احساس پیروزی کنند. سیاهی لشکرهای پیر و پاتالی که به زعم مسعود رجوی رهبر همیشه فراری، نجنگیده شکست خوردند، در زندان که باید اعدام می شدند آزاد شده و وبال گردن شدند، در جنگ ها که باید می جنگیدند ولی نجنگیده ادعای پیروزی کردند و در پشت جبهه که باید خود و همه چیزشان را فدا می کردند و نیست و نابود می شدند، فراری و شرمنده شدند، ولی هم اکنون چون درختان خشکیده به مدد نمایش جنگل آمده اند.
با این وجود اما، پس از پیروزی مجاهدین خلق در دو دادگاه اروپایی یعنی بلژیک و سوئد، چه خواهد شد؟ آیا آنان این راه را ادامه خواهند داد یا به سیاق قبل مسیر خود را عوض کرده و به مسیر اصلی یعنی تبلیغات و سیاه نمایی و کانون های شورشی، باز خواهند گشت.
دیکتاتورها، وقتی در جنگ پیروز می شوند غره و گمراه می شوند. آدولف هیتلر، در جنگ جهانی دوم وقتی به لهستان حمله کرد سپس مسیرش را به اروپای غربی و فرانسه تغییر داد. صدام حسین، وقتی کویت را گرفت قصدش ادامه جنگ و فتح عربستان سعودی بود. الهام علی اف، وقتی سال گذشته قره باغ را فتح کرد نقشه های جدیدی به کله اش خطور کرد و در مورد مجاهدین نیز که سال ها طعم پیروزی را نچشیده بودند، همین گونه است. آن ها مسیر را عوض نخواهند کرد بلکه از امکانات و فرصت به دست آمده فاز دادگاه را کامل خواهند کرد.
آنان که مسعود رجوی و مجاهدین را می شناسند، می دانند که دادگاه اسدالله اسدی و حمید نوری در بلژیک و سوئد، بهانه است چون این ها خطری برای اعتبار و بقاء مجاهدین نیستند. خطر برای اعتبار و موجودیت مجاهدین، اعضای جداشده هستند. پیروزی در دادگاه، جز برای مشغول و راضی نگهداشتن اعضای باقیمانده هیچ مزیتی برای مجاهدین ندارد.
در مرحله بعد مجاهدین خلق با غره گی و توهم تمام، راه را به پیش ادامه خواهند داد تا به دامگه موعود برسند. دامگه، همان دادگاه اصلی و مابین جلادان و جداشدگان است. آن ها هم اکنون دارند مقدمات کار را فراهم می کنند تا آرزوی دیرینه مسعود رجوی که او جاروی شغالان از اروپا می نامید، جامه عمل بپوشانند.
گفتیم، مجاهدین از فرصت و امکانات به دست آمده غره و متوهم شده و قصد ادامه راه را دارند. اسناد و مدارک و کتاب و شهود و پول و وکیل و غیره را کنار هم قرار داده و قصدشان فتح اروپا این آخرین سنگر باقیمانده است. در مقابل اما اعضای جداشده بر خلاف قبل از اتحاد محکمی برخوردار نیستند. ولی طی همین فرصتی که باقیمانده اعضای جداشده که البته همه از یک سنخ نیستند ولی جداشدگان اصلی و خطرناک برای موقعیت مجاهدین می بایست ضمن فراهم آوردن اسناد و مدارک، به اتحادی نائل آیند تا روز موعود دست پر داشته باشند.
طبیعی است که اعضای جداشده از امکانات مطلوبی برخوردار نیستند و تنها چیزی که در دست دارند، اطلاعات درد و رنج و زخم و زندان و تباهی و ویرانی از جانب مجاهدین خلق است. دادگاه آینده، هر طور که بچرخد مانند دو دادگاه سیاسی بلژیک و سوئد، نخواهد بود بلکه فرصتی مناسب برای جداشدگان فراهم خواهد آورد تا در افکار عمومی جهان فاز دادگاه مجاهدین خلق را به فاز آخرشان تبدیل کنند.
کانون سیاسی ـ فرهنگی ایران فانوس