منصور نظری، ایران اینترلینک، 18.02.2022
تمامیت ارضی ایران – به بهانه سالگرد انقلاب
اگر انقلاب نبود سرنوشت ایران چه میشد
چهل و سه سال پیش انقلاب ایران با شعار استقلال و آزادی وعدالت توانست برحکومت ستم شاهی پیروز شود. انقلابی که از همان روزهای نخستین پیروزی اش مورد حمله وهجوم دشمنان بیرونی و دشمنان درونی قرار گرفت.
درهمان ماه اول پیروزی انقلاب تجزیه طلبان وابسته به آل سعود در خوزستان دهها نفر از مردم خوزستان را قتل عام کردند. آشوب های خوزستان تحت رهبری آل سعود درجریان بود که درکردستان تجزیه طلبان اقدام به تسخیر پادگانها وشهرهای کردی ازجمله سنندج ، پاوه و.. تسخیر پادگانها کردند. همزمان درهمان ماه اول پیروزی انقلاب ایران مسعود رجوی در میتینگ دانشگاه تهران خواستار انحلال ارتش میشود که معنا ومفهوم آن این است که تجزیه طلبان بتوانند براحتی اشوب کنند وایران را تکه تکه کنند. غائله کردستان پایان نیافته که توله های غلام یحیی و پیشه وری از سوراخ ها بیرون میخزند وبا حمایت حزب خلق مسلمان وابسته به آیت الله کاظم شریعتمداری شهر تبریز را تصرف میکنند رادیو تلویزیون تبریز نیز اشغال میشود و تعدادی از مردم بیگناه نیز در درگیری ها کشته میشوند.
آشوب و درگیری در چهار گوشه ایران در جریان است. هدف همه آشوب ها و درگیریها نیز تجزیه ایران است. هدفی که قرنهاست دشمنان ایران در پی آن بوده اند. با شکست تجزیه طلبان درخوزستان، کردستان و تبریز، دشمنان ایران سناریو دوم را به جریان انداختند. سناریوئی که با حمله عراق به ایران در تاریخ 31 شهریور 59 آغاز شد. حمله عراق به ایران همزمان در سه جبهه بزرگ در مرز قصرشیرین، مرز مهران و مهمتر از همه در مرز خوزستان آغاز شد و در همان روزهای اول جنگ مناطق وسیعی از ایران به اشغال صدامیان درآمد.
آنچه گفته شد تنها بخش کوچکی از وقایعی است که پس از پیروزی انقلاب ایران رخ داده است و هدف از بازگوئی آن فقط جنبه یاداوری دارد تا بتوانیم به اصل موضوع که اگر انقلاب نمیشد سرنوشت ایران چه میشد بپردازیم.
بعنوان کسی که از ابتدای انقلاب ایران در سال 55 و 56 به بعد همراه آن بوده ام این مطلب را مینویسم و به نوعی بعنوان یک شاهد که درانقلاب ایران حضور مستمر داشته است.
از آنجا که من متولد شهرتهران هستم، خصوصا منطقه جنوب تهران، با پوست و گوشت و استخوانم تمام درد ورنج آن روزگاران را حس کرده ام. بعضا دروغ های شاخداری را سلطنت طلبان لانسه میکنند که در روزگار سلطنت شاه همه چیز گل و بلبل بود، کسی دغدقه نان و آب نداشت وهمه خوش و خرم بودند. شخصا اینها را چیزی شبیه به جوک میدانم. فقط جهت روشن شدن دروغ پردازی های شبکه های مجازی دشمن باید بگویم درمنطقه بزرگی به نام جنوب تهران فساد اجتماعی بیداد میکرد. فقط در محله و منطقه ما دو گداخانه بزرگ وجود داشت که عمده کارشان پخش مواد مخدر و پخش زنان و کودکان در محله های مختلف تحت عنوان گدا بود. من از حلبی آبادهای دروازه غار چیزی نمیگویم. از محله شهرنو تهران چیزی نمیگویم و دهها معظل دیگر …
اصلا بیائیم فرض بگیریم همه چیز گل وبلبل بود وهمه چیز اوکی. درمثل مناقشه نیست. با همین فرض وارد شویم و فرض بگیریم که اصلا انقلابی هم نشده است و با همین فرض که انقلابی در کارنیست بیائید سفری در زمان داشته باشیم و به آینده با همین فرض بنگریم.
سلسله و خاندان پهلوی که از رضا شاه آغازشده بود بخش های زیادی از ایران را بخشش کرده بود. منطقه بزرگی از ارارات مرز ایران و ترکیه و ارمنستان به ترکیه هدیه داده شد وهمچنین مناطقی در افغانستان امروزی وبخشی از پاکستان که متعلق به ایران بود تنها گوشه ای از خلاصه خدمات رضا شاه میباشد. پس از رضا شاه پسرش محمد رضا پهلوی حکومت را بدست میگیرد ودر طی 25 سال حکومت، بحرین یکی از استراتژیک ترین مناطق ایران را به انگلیسی ها واگذار میکند. ما همچنان با فرض اینکه انقلابی در کارنیست وقایع را نگاه میکنیم.
محمد رضا شاه در سالهای 55 به بعد متوجه بیماری خودش شده بود. او پس از طی این بیماری درمرداد ماه سال 59 فوت کرد. جانشین محمد رضا قطعا پسرش رضا پهلوی است واو تاج پادشاهی را بر سر میگذارد. با توجه به بیوگرافی رضا پهلوی و آنچه خودش عمل کرده و یا بیان داشته میتوان حدس زد و به یقین گفت در صورتی که رضا پهلوی حاکمیت بعد از پدرش را بدست میگرفت بدلیل رفاقت با صهیونیستها و آل سعود قطعا و بدون تردید خوزستان ، کردستان ، آذربایجان ، سیستان وبلوچستان و چه بسا شمال ایران دیگرجزئی از ایران نبود چرا که این ولیعهد پیرو روش نیاکانش در بخشش خاک، این مناطق را به دوستان صهیونیست و آل سعود میبخشید.
در حقیقت ایران این سرزمین بزرگ به تکه ای کوچک در تهران ختم میشد و در نتیجه با این تصویر از آینده ای که نیامد ولی اگر می آمد دیگر کشوری با این عرض وطول نمیداشتیم و قطعا برای سفر ازتهران به خوزستان یا شمال یا آذربایجان و یا دیگر مناطق باید ویزای سفرمیگرفتید. تصورش هم سخت است اما این تصویر میتوانست به وقوع بپیوندد.
برای فهم دقیق تر از این موضوع ما باید بدانیم طرح خاورمیانه بزرگ و طرح برنارد لوئیس چه بود و با کشور ما ایران چه میخواستند بکنند؟
طرح برنارد لوئیس
برنارد لوئیس برای اولین بار در نشست سال 1979 اعضای بیلدربرگ در اتریش در مورد طرح خود سخن گفت. او طرح خود را که شامل تجزیه کشورهای خاورمیانه از جمله ایران به کشورهای کوچک قابل مدیریت بود برای سران اقتصادی و سیاسی شرکت کننده در بیلدربرگ ارائه داد. در این طرح کشورهای خاورمیانه بر اساس بنیان های زبانی، نژادی و منطقه ای تکه پاره می شوند. بر اساس این طرح انگلیس باید از شورش های قومی اقلیت هایی مانند دروزی ها در لبنان، بلوچ ها، ترک ها و کردها در ایران، علوی ها در سوریه، عیسویان در اتیوپی، فرقه های مذهبی در سودان، قبایل عرب در کشورهای مختلف عربی، کردها در ترکیه و … حمایت کند. هدف این طرح تکه تکه کردن خاورمیانه و تبدیل آن به موزائیکی از کشورهای کوچک و ضعیف در حال رقابت با یکدیگر است تا از این طریق قدرت جمهوری ها و پادشاهی های فعلی تضعیف گردد ودر نتیجه صهیونیست ها با دست باز به پیشروی برای گسترش خود بپردازند واز همه مهمتر وقتی کشورها تکه وپاره میشوند شکست انها برای صهیونیست ها بسیار ساده خواهد بود .
وقتی میگوئیم اگر انقلاب نبود وحکومت سلطنتی ادامه میداشت یعنی اینکه رضا پهلوی ایران را به باد میداد؟ قطعا، اما چرا؟ رضا پهلوی بارها با اندیشکده های مرتبط با برنارد لوئیس ملاقات داشته است. بارها از آنها خواسته است به سلطنت طلبان کمک کنند تا حکومت را بدست بگیرند. همین شازده بارها با مقامات آل سعود ملاقات خصوصی داشته تا بتوانند حکومت را بدست بگیرند و از همه مهمتر ارتباطات باند رضا پهلوی و باند رجوی با اندیشکده های صهیونیستی و منابع مالی آنها همچون شلدون ادلسون دیگر آشکار شده است وهمه اینها گواهی برآن است که طراحان و دشمنان ایران هیچگاه دست از دشمنی با این سرزمین برنداشته اند. با توجه به همه این پارامترها میتوان اینگونه نتیج گرفت که:
انقلاب ایران یک ضرورت تاریخی برای بقای سرزمین ایران بود.
پس از 43 سال باید ارزش این انقلاب بزرگ وحیاتی را درک کرده باشیم. قطعا این انقلاب با همه دشمنان بیرونی و درونی اش ادامه دارد اگرچه مردم در این 43 سال آسیب های زیادی دیدند. آسیب هائی که بخشی از آن بیرونی همچون تحریم ها و جنگ وبخشی دیگر زالوهائی که به ناحق خودشان را به انقلاب چسباندند همچون باندهای به ظاهر”اصلاح طلب” امروزی که در این 43 سال باعث ناامنی اقتصادی برای مردم شدند. روزگاری پونز به پیشانی زنان فرو کردند تا زنان را ضد این انقلاب کنند ومردم را ناراضی و خسته از انقلابشان کنند و امروز که در قدرت نیستند تبدیل به اپوزسیون شده اند.
با وجود دهها معظل اقتصادی و اجتماعی که با آن مواجهیم اما با رجوع به مردم وبرگشتن به اصل انقلاب ایران که همانا استقلال، آزادی وعدالت اجتماعیست میتوان مسیر این انقلاب را برای پیشرفت سرزمین مان ایران تضمین کرد.
نکته پایانی آنکه همه دلسوزان این سرزمین باید بدانند در صورت شکست انقلاب ایران، دیگر کشوری به نام ایران نخواهیم داشت. دشمنان ریز و درشت همچون کفتاردر کمین نشسته اند و تلاش میکنند تا این انقلاب را به شکست بکشانند. با تغئیرات ساختاری در اقتصاد و توجه به خواست مردم و رسیدگی به آن وتغئیرات اجتماعی سالم به نفع مردم ایران میتوان جامعه ایران را یکپارچه تر کرد تا بتواند پیشرفت کند تا این سرزمین برای همیشه وتا ابد همچنان ایران بماند.
تمامیت ارضی ایران – به بهانه سالگرد انقلاب
***