بهمن ماه هم تمام شد رو سیاهی ماند برای زغال

بهمن ماه هم تمام شد رو سیاهی ماند برای زغال

بهمن ماه هم تمام شد رو سیاهی ماند برای زغال

ایران فانوس،  19.02.2022

بهمن ماه هم تمام شد. بهمن ماه، برغم این که ماه ویژه ای از حیث رویدادهای مختلف سیاسی طی چند دهه گذشته بود به خیر و خوشی تمام شد اما روسیاهی برای زغال باقی ماند.

زغال، با توجه به حساسیت و اتفاقات مختلفی که در بهمن ماه رخ دادند سعی فراوان کرد تا افکار عمومی به ویژه افکار نیروهای زهوار در رفته اش را نسبت به موقعیت خطیر خود منحرف نماید. زغال، در کنار اتفاقات سیاسی و غیر سیاسی که بهانه کرد، همچنین چندین اتفاق و رویداد مانند قتل فجیع دختر اهوازی و قتل افسر نیروی انتظامی در شیراز را جهت سیاهنمایی، بزرگ کرد تا شاید از قبل این ها و مضافاً آنچه که خود عاشورای مجاهدین در بهمن ماه سال 1360 نامیده بود، بتواند انقلاب 22 بهمن ماه سال 1357 را تحت الشعاع و انقلاب مضحک نوین خود را در ایران بر پا کند.

https://iran-efshagari.com/%d9%81%d8%a7%d8%ac%d8%b9%d9%87%d9%94-%d8%ac%d8%a7%d9%86%da%a9%d8%a7%d9%87-%d8%b3%d8%b1%d8%a8%d8%b1%db%8c%d8%af%d9%86-%d8%b2%d9%86-%d8%ac%d9%88%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%d9%87%d9%88%d8%a7%d8%b2/

رهبری مجاهدین که قبلاً هر ماه یک بار روی خط می آمد و حادثه ای را مستمسک قرار می داد تا ضمن روحیه دادن به نیروهای روحیه باخته همچنین به اربابانش بگوید که هنوز زنده است، این بار اما در بهمن ماه به طور مستمر روی خط آمد و از حوادث کوچک و بزرگ تا حوادث تاریخی و جنایی را دستاویز حضور و غیابش قرار داد.

ایشان که هنوز به قبر نرفته بود، رهبر عالی سیاسی و نظامی و عقیدتی بود اما حالا نقش پلیس جنایی و قاضی را نیز به عهده گرفته است و همچنین او در ابتدا یعنی دو دهه پیش همراه با تصویر و صدا و آهنگ، پیام می داد ولی هم اکنون از او تنها در حد چند سطر نوشته بی محتوا استفاده می شود، اگرهم پیام دارای تصویر و صداست مربوط به چند دهه گذشته و تاریخ مصرف گذشته است.

ایشان که هنوز به قبر نرفته بود، ریق حرف زدن و مخ زدن داشت و در سر فصل های مختلف، تا زور داشت مخ می زد و مخ می خورد و همه را خسته می کرد و خود خسته نمی شد اما حالا بدون نشانه، بدون تصویر و صدا، روی خط می آید و به چند شعار تکراری و بی محتوا، بسنده می کند که این کار از هر کودک دبستانی نیز بر می آید.

اما واقعیت چیست؟ واقعیت هیچ کدام از رویدادهای تاریخی و سیاسی و جنایی فوق نیستند بلکه واقعیت، ماجرای برجام و موقعیت رو به افول و فراموشی مستاجران خانه های پوشالی آلبانی است که مسعود رجوی با آمدن مرتب پای خط در بهمن ماه امسال ضمن روحیه دادن به نیروهای همیشه منتظر و مستاصل، به اربابانش می خواهد بگوید که ما نیز هستیم و ما را در مذاکرات برجام از قلم نیاندازید.

وگرنه، مسعود رجوی چه ماهانه و چه روزانه روی خط بیاید، حرف تازه ای برای گفتن ندارد و تکرار مکرراتش را به جز نیروهای زهوار درفته و اربابانش، کسی دیگر به گوش نمی شنود و جدی نمی گیرد.

از همه حوادث و رویدادهای بهمن ماه که بگذریم، انصافاً از انقلاب ایران که در 22 بهمن ماه سال 1357 اتفاق افتاد نمی توان گذشت. چون این انقلاب بود تتمه مجاهدین خلق را از زندان شاه و طبعاً در مسیر فراموشی و نابودی، رها کرد. جریانی که پس از آزادی از زندان به جای قدردانی و سپاسگزاری، دست پیش گرفت و شروع به قدرناشناسی و ناشکری کرد و در راستای کمبودها و عقده های حقارتش مبنی بر عدم حضور در صحنه انقلاب، انبوهی از نیروهای انقلاب را در عداوت و جنگ با انقلاب، جذب و سازماندهی کرد.

در اهمیت قدرشناسی و شکرگزاری، علم ثابت کرد، کسی که می خواهد آب بنوشد بهتر است شاکر باشد و کلام نیک بر زبان جاری کند در غیر این صورت اگر بخواهد ناشکری کند و کلام زشت بر زبان جاری کند کلام، از طریق احساس و فکر و فرکانسی که ساطع می گردد بر مولکول های آب اثر می گذارند و کیفیت آب را پایین می آورند. در باب ناشکری این جماعت که زبانزد عام و خاص و عالمگیر است، یک افسر آمریکایی در قرارگاه اشرف می گفت، اینها مردمی هستند که عسل به کام شان بکنی همان دستت را گاز می گیرند.

در نتیجه، رهبری مجاهدین در راستای سیاست های مفت بری و ماکیاولیستی، بعد از انقلاب دست به قماری ناجوانمردانه زد ولی ندانست که عاقبت مفت خوری و مفت بری، نتیجه ای جز دو سر باخت ندارد و کسی که در بازی قمار، اول می برد خانه نمی برد. در بازی قمار، برنده شدن در آخر مهم است.

„پایان“