مهاجرینی که اشتباه می کنند
مهدی خوشحال، ایران فانوس، 21.09.2023
در آستانه سال جدید تحصیلی هستیم. در ایران هر سال از اول مهرماه و در بعضی کشورهای دیگر از یک ماه قبل سال تحصیلی آغاز می شود. خواستم تجربه تحصیلی اندکی که در کشوری که در آن زندگی می کنم را یادآور شوم. لازم به ذکر است، من خودم هیچ وقت از مدرسه و با پای کوچک و تن نحیف از میان جاده های پر پیچ و خم جنگلی به مدرسه رفتن و درس های بیهوده خواندن و انضباط و مشق و تکلیف و چوب خوردن به هر بهانه ای تا مطیع و مثبت بار آمدن را، خوشم نمی آمد.
در کشور آلمان، چیزهای خوب و بد زیاد داریم اما کم کم و هر روز که می گذرد چیزهای خوب و ارزشهای خوب دارند فدای جنگ و مشکلات اقتصادی و سیاسی و مهاجرین و تبعیض و بی عدالتی، می شوند همان گونه که در ایران نیز چیزهای بد و خوب زیاد داریم اما هر روز که می گذرد کشورهای خارجی و متاسفانه به همراه گروهی از اپوزسیون، دارند چنان سیاه نمایی می کنند که بسیاری ارزشهای مثبت و خوب را نیز به یاد نمی آوریم.
موضوع نوشتارم مهاجرت است. مهاجرتی که این روزها مد شده است. بعداً شاید در این مورد مهم بیشتر بنویسم. اما در این مطلب کوتاه به یک نکته بسنده می کنم.
بسیاری از مردمی که از کشورهای آفریقایی و آسیایی از طریق کوره راههای سخت و خطرناک و با سپردن مال و جان و ناموس خود به دست قاچاقچیان انسان تصمیم دارند تا به نقاط امنی چون اروپا برسند، بهانه های مختلفی دارند منجمله آینده فرزندان شان، فرزندانی که در یک کشور امن و آزاد تحصیل کنند و کار یاد بگیرند و آینده موفقی داشته باشند.
در همین سال تحصیلی که از یک ماه قبل آغاز شد، تجربه بسیار بدی را از مدارس کشور آلمان به یاد دارم. دو تن از اقوام نزدیکم که هم اکنون یکی دوازده و دیگری هجده ساله است، وقتی در مدارس چهارساله ابتدایی تحصیل می کردند درس و نمرات شان خیلی خوب بود و به همین دلیل در انتهای چهارسال اول که رشته تحصیلی جدید انتخاب می شود، معلمان و مربیان مدرسه به آنان و والدین شان پیشنهاد فرم تحصیلی گیمناسیوم در بهترین مدارس را دادند. کودکان نیز از کلاس پنجم، فرم تحصیلی گیمناسیوم و اتفاقاً مدارس خوب یعنی گوتنبرگ، را برای ادامه تحصیل انتخاب کردند. ولی متاسفانه امسال و در ابتدای تحصیل اتفاقات مختلفی برایشان افتاد. هر دو کودک را که هم اکنون یکی دوازده و دیگری هجده ساله است، به طرز مشکوک و تحقیر آمیزی و با ارائه نوشته، از مدرسه اخراج کردند به این دلایل که آنها اگرچه نمرات کتبی شان خوب اما نمرات شفاهی شان بد است. لازم به ذکر است، در کشور آلمان نمرات کتبی با نمرات شفاهی فرق دارد و نمره کتبی همان نمره واقعی و توان و میزان استعداد و درس محصل است اما نمره شفاهی در اصل نمره دلبخواهی و میلی معلم در ارتباط با محصل است تا معلم از این امتیاز بتواند محصل را پایین یا بالا بکشد. سپس وقتی به همین دلایل واهی و مشکوک، کودکان را از مدارس اخراج کردند، آن که دوازده ساله و در شرایط اجبار به مدرسه رفتن بود، برایش مدرسه پایین تری انتخاب کردند و آن که سن اش هجده ساله بود می بایست خود برایش مدرسه و فرم تحصیلی انتخاب می کرد که اینها خود زحمات و مشقاتی به دنبال دارد.
مدرسه گوتنبرگ و فرم تحصیلی گیمناسیوم در آلمان، جزو بهترین مدارس و فرم تحصیلی هستند اما این که چرا بعضی از کودکان را بنا بر دلایل مشکوک و با تحقیر از مدرسه اخراج می کنند، می توان دلایل مختلفی را حدس زد.
اول، این که مدارس گوتنبرگ و گیمناسیوم، جزو مدارس لاکچری و پول سازند که معمولاً طبقات بالا از این مدارس برای کودکان خود استفاده می کنند چون بسیاری از مسایل مدرسه درآمدزا است از منزا و کلاس تقویتی تا مسایل ورزشی و هنرهای دیگری که مدرسه برای درآمدزایی ارائه می دهد. در کشور آلمان، تحصیل تا مقطع دهم، اجباری و مجانی است اما بدون حساب و کتاب و بدون در نظر گرفتن آینده شغلی و کاری آن کودکان نیست. تحصیل آسان و سریع، برای طبقات کم در آمد و فقیر و خارجی، همان قدر مشکل و طاقت فرساست که مدارس گوتنبرگ و گیمناسیوم، اخیراً راه و رسم مدارس و درآمد زایی خود قرار داده اند.
دوم، در چنین مدارسی که در اصل اصیل و اورجینال و کمتر خارجی ها در آن مدارس شرکت می کنند، احزاب راست افراطی که اخیراً در کشور آلمان رشد چشمگیری دارند و قابل مقایسه با سال گذشته نیستند فضای رشد و جولان بیشتری نسبت به مدارس معمولی دارند که در اثر رشد و جولان، می توانند به راحتی فضا و امکانات مدرسه را بر علیه کودکان فقیر و خارجی، تنگ تر کنند.
سوم، به دلیل جنگ اوکراین و هجوم مهاجرینی که طی دو سال اخیر از کشور جنگ زده اوکراین به اروپا به ویژه کشور آلمان آمده اند این مهاجرین خوب یا بد، نسبت به مهاجرین دیگر برتری دارند و این برتری شامل امکانات مختلف منجمله مسکن و مدرسه نیز شده است لذا کودکان اوکراینی که هم قربانیان جنگ اروپایی و هم مسیحی و خود نیز اروپایی اند، نسبت به کودکان سایر مهاجرین برتری دارند.
لذا پیشنهادم به مهاجرینی که در حین مهاجرت از کشور خود هستند و همه مسایل و مشکلات کشور مبدا را می دانند و به عمد همه را بزرگ و بزرگتر می کنند تا مهاجرت خود را مقبول و موجه جلوه دهند، قدری به مسایل و مشکلات کشور مقصد نیز تحقیق و تفحص کنند تا شاید در تصمیمات خطرناک شان در مواجه شدن با دنیای جدید را مورد شک و تردید قرار دهند.
„پایان“