<strong>مهاجرت، در گذر زمان</strong>

مهاجرت، در گذر زمان

مهاجرت، در گذر زمان

مهدی خوشحال، ایران فانوس، 30.09.2023

این روزها همزمان با استمرار جنگ اوکراین بحران مهاجرت به اروپا داغ شده است. همه به دنبال راههای بستن ورود و بازپس فرستادن مهاجرین از اروپا هستند. این تمهیدات، شاید به خاطر مشکلات مالی و بحران مهاجرت همزمان با موج جدید مهاجرین از اوکراین به اروپا و شاید هم به خاطر رشد احزاب راست افراطی و بهانه از دست آنان گرفتن در انتخابات پیش رو  باشد. به هر روی، موضوع و مشکل مهاجرت مختص اروپا و مربوط به دیروز و امروز نیست بلکه در آینده نیز خواهد بود.

مهاجرت، در گذشته و امروز با هم فرق دارند همان گونه که امروزه مهاجرت از کشورهای ثروتمند به فقیر و یا بالعکس با هم فرق دارند. در گذشته یعنی صدها سال پیش مهاجرت عموماً گروهی و در اثر برخورد با مصائب و رویدادهای خطرناک طبیعی اتفاق می افتاد و اجتناب ناپذیر بود مانند جنگ و جنگهای قومی و مذهبی و فبیله ای و نژادی و قحطی و خشکسالی و بیماری و نظایر اینها که به کوچ نیز تعبیر می شد در حالی که امروز بر اثر کوچک شدن جهان و ارتباطات جمعی و کم طاقت شدن مردم مهاجرت به جز در مواقع استثنایی عموماً فردی و بر اثر مسایل و مشکلات شخصی و در راستای منافع فردی انجام می گیرد.

همان گونه که اشاره شد، مهاجرت های گذشته ریشه در واقعیات جوامع و اجتناب ناپذیر بودند و در ادامه به توسعه و تمدن نیز بدل می شدند اما مهاجرت های امروز که به دو گونه است یعنی مهاجرت از کشورهای ثروتمند به فقیر و مهاجرت از کشورهای فقیر به ثروتمند و همچنین مهاجرتهای اجتناب ناپذیر و ماجراجویانه و منفعت طلبانه و بعضاً تبهکارانه که اتفاق می افتند و ظاهراً شبیه هم اما در محتوا با هم فرق دارند.

یک خانواده آلمانی را می شناسم که جملگی از پیر تا جوان در حال مهیا شدن برای مهاجرت به کشور تایلند هستند. پدر و مادر که بازنشسته اند، توجیه شان این است که درآمد بازنشستگی شان در آلمان کم و هزینه زندگی بالا است و در عوض زندگی در تایلند ارزانتر است. فزندان شان هم که جوان و فعال هستند، توجیه شان برای مهاجرت این است که اینجا اگرچه درآمد خوب اما مالیات و هزینه زندگی بالاست در حالی که هزینه زندگی و مالیات در تایلند بسیار پایین تر است. این نوع مهاجرت، برای بازنشستگی و کار از کشورهای ثروتمند به فقیر، اگرچه به نفع کشورهای فقیر است اما به نوعی به نفع کشورهای ثروتمند نیز هست ولی برعکس، مهاجرتهای کشورهای فقیر به ثروتمند عموماً به نفع کشورهای ثروتمند و به زیان کشورهای فقیر تمام می شود که اینها بازهم به نوع و توان و بازدهی مهاجرین از کشورهای فقیر به کشورهای ثروتمند، بستگی دارد. با این وجود، مهاجرین کشورهای فقیر به ثروتمند همه از یک نوع و قماش نیستند بلکه تنوع مختلفی را در بر می گیرند.

اول، مهاجرینی که به خاطر فقر مالی اقدام به مهاجرت می کنند در حالی که مولفه های اخذ اقامت در کشورهای مقصد را ندارند و می بایست مسیرهای خطرناک را طی کنند و به هر کاری تن دهند و گرفتن اقامت نیز دارای رسیک است.

دوم، مهاجرینی که از شرایط جنگی و یا شانه خالی کردن از مسئولیت جنگ فرار و اقدام به مهاجرت می کنند.

سوم، مهاجرینی که از خدمت سربازی فرار و اقدام به مهاجرت می کنند.

چهارم، مهاجرینی که دارای مسئولیتهای مهم و دارای اطلاعات محرمانه اند و در ازای دادن اطلاعات محرمانه کشور خود اقدام به مهاجرت و اخد اقامت می کنند.

پنجم، مهاجرینی که دارای پول و ثروت نامشروع هستند و در ازای آوردن پول به کشورهای ثروتمند اقدام به اخذ اقامت می کنند.

ششم، مهاجرینی که توان فیزیکی و ورزشی و تحصیل و تخصص و سواد دارند  و در ازای قرار دادن توان و تخصص و سواد خود در کشورهای دیگر اقدام به اخد اقامت می کنند.

هفتم، مهاجرینی که در کشور مبداء جرم و جنایت و قتل و سرقت مرتکب شده و از ترس تبعات و فرار از قانون اقدام به مهاجرت و اقامت در کشورهای دیگر می کنند.

هشتم، مهاجرینی که سیاسی اند و در اثر نزاع و چالشهای سیاسی دیگران را سپر بلا و در میدان رها می کنند و خود پا به فرار و اقدام به مهاجرت به کشورهای دیگر می کنند.

نهم، مهاجرینی که بنا به منافع شخصی اقدام به مهاجرت و در کشورهای مقصد خود را سیاسی و از امکانات و اعتبار احزاب و گروهها و قربانیان سیاسی استفاده و اقدام به اخد اقامت می کنند.

دهم، مهاجرینی که در کشورهای مقصد جهت اخذ اقامت اقدام به فعالیتهای سیاسی صوری و واقعی و جذب گروهها و احزاب سیاسی می شوند.

یازدهم، مهاجرینی که در کشورهای مقصد و بنا بر محضوریت دین خود را صوری و یا واقعی عوض می کنند تا اقامت کشور مقصد را دریافت کنند.

دوازدهم، مهاجرینی که در کشور مقصد با ساختن کیس های دروغ و جعلی و پرونده سازی علیه خود از خود شخصیت دروغین و سابقه دار می سازند تا به اقامت دست یابند.

سیزدهم، مهاجرینی که در کشور مقصد ناچار به کار و فعالیت با گروههای مافیایی و تبهکار و فرقه ای و سرویسهای امنیتی می شوند.

چهاردهم، مهاجرینی که از سر بیکاری و ماجراجویی و اطلاعات غلط اقدام به مهاجرت می کنند و هدف خاصی از مهاجرت ندارند و اگر اوضاع اقامت بد و مقصد نامناسب بود دوباره راه رفته را به سهولت باز می گردند.

پانزدهم، همچنین مهاجرتهایی از نوع ازدواج و کار و دانشجویی و غیره که یا صوری و واقعی اند و نظایرشان که می توانند از کشورهای فقیر به سمت کشورهای ثروتمند اتفاق افتند و در اکثر مواقع به نفع کشورهای ثروتمند و به زیان کشورهای فقیر تمام می شوند. البته مقصد از سود و زیان همان سود و زیانهای مادی است و وگرنه در زمره سود و زیانهای معنوی نیز حرف و حدیث فراوان است.

دوستی را می شناسم که ده سال قبل در اثر مشکلات مالی و خانوادگی پدر و مادر پیرش را به امان خدا رها کرد و دست زن و دو فرزندش را گرفت تا از طریق ترکیه به سمت آمریکا برود ولی از بخت بد مشکلاتی که در ترکیه برایش اتفاق افتاد ناچار شد تا به امروز در ترکیه رحل اقامت گزیند و منتظر پیام آمریکا باقی بماند. او و فرزندانش در ترکیه به خاطر مشکلات مالی ناچار شدند در یک حمام عمومی به کیسه کشی مشغول شوند. ده سال از عمر و جوانی شان در ترکیه به هدر رفت و پدر و مادر پیر خانواده نیز از دنیا رفتند و او همچنان در حمامی در ترکیه به کیسه کشی مشغول است. خسران مادی این مهاجرت به کنار اما خسران و خسارتهای معنوی و انسانی قضیه بسیار سنگین تر از مسایل مالی است.

بنابراین، مهاجرتها از کشورهای مبداء به مقصد، متنوع و پیچیده و با توجیهات مختلفی به همراهند و قضاوت کار آسانی نیست. خودم در اصل در سال 1363 اقدام به فرار به تهران و به مدت یک سال زندگی مخفی داشتم و سپس به خاطر مسایل سیاسی قرار شد تا به مدت شش ماه به کردستان رفته و دوباره به ایران بازگردم ولی به خاطر اعتماد و عدم آگاهی شش ماه مهاجرتم که قرار بود به کردستان ختم شود سر از کشور عراق و سپس کشورهای دیگر در آوردم و هم اکنون نزدیک به چهل سال از مهاجرتم می گذرد اگرچه گذر زمان و مهاجرت برایم تجربه و فایده ای هم داشت اما در این مسیر آنچه که از دست دادم قابل مقایسه با آنچه به دست آوردم نیست. در مسیر مهاجرت و در اثر تنهایی و عدم آگاهی و بی قانونی و توهم، از جوانی و انگیزه و سلامتی و کار و خانواده تا پدر و مادر و مال و ارث و هر آن چیز دیگر را در کشور مبداء از دست دادم و یک چیز مهمتر از همه را نیز از دست دادم که در مقاله بعدی آن را نیز تحت نام „راز من و دریا“ خواهم پرداخت.

درنتیجه، حلقه ی مفقوده داستان فوق عاری از اهمیت نیست. موضوع مهاجرت مهاجرین تبعاتی نیز دارد. ظاهر امر، مهاجرین پس از مهاجرت و رسیدن به جایی امن از امکانات و وسایل دولت و سرمایه استفاده می کنند و بالعکس، اما این که به مرور زمان و بر اثر مسایل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی چه تغییرات و چالشهایی در کشورهای مقصد اتفاق می افتند و گروههای راست و ضد مهاجرت مثل قارچ رشد می کنند و مسایل و مشکلات جامعه بحران زده را به نام مهاجرین تمام می کنند، روی دیگر و ادامه روند مهاجرت است که طی سالهای آینده خود را نشان می دهند.

„پایان“