هوش مصنوعی، ماشین زمان
ایران فانوس، 25.02.2024
پس از انتشار قسمت سوم هوش مصنوعی به نام „هوش مصنوعی، قربانیان شورشگر“ نامه تهدیدآمیزی دستم رسید. در کشور آلمان، نامه و نامه تهدیدآمیز ماهی یک بار دست آدم برسد عادی است. محتوای نامه را که مطالعه کردم، متوجه شدم از جانب دفتر هوش مصنوعی است و مرا البته به تنهایی دعوت به ملاقات در دفتر کرده اند.
پس از چند روز و دقیقاً موعد مورد نظر خود را به دفتر رساندم و پس از سلام و علیک در اتاق انتظار نشستم تا نوبتم فرا برسد. وقتی اطرافم را پاییدم، با تعجب دیدم که همه چیز با چند روز قبل فرق کرده است. از منشی و نگهبان تا دکور دفتر و رنگ و سایر وسایل عوض شده و کارکنان از جنس زنان زیبارویند. وقتی نوبتم فرارسید و داخل دفتر شدم با تعجب با مردی خوش قیافه و شیک پوش روبرو شدم. کسی که ظاهراً یک مرد میان سال اما اطوار و احساسات و حالات ماشین را داشت. وقتی تعارف کرد و نشستم دستور پذیرایی از من را داد. یک خانم زیبا که نقش آبدارچی را داشت با دو قهوه و شکلات تلخ وارد شد و تعارف کرد تا از خودم پذیرایی کنم. قدری خجالت کشیدم و خود را روی صندلی جابجا کردم. حیرت زده شدم چون برخورد امروز دفتر با رفتارشان در هفته پیش فرق اساسی داشت. با کمی تعارفات معمول و خوش و بش، هوش مصنوعی از من خواهش کرد تا راحت باشم و قهوه ام را بنوشم. سپس با همان لهجه ماشینی و مزاح، ادامه داد که چرا تعجب کردم و او را با سرهنگ قذافی مقایسه می کنم. با یک خنده مصنوعی دوباره ادامه داد، ما انسان نیستیم و نیازهای عاطفی و جنسی نداریم. در نظام و قوانین ما همه چیز حساب شده و خارج از فهم و درک شماست. سپس، قدری ملایم تر گفت که چه می کنم و خانواده مشغول چه هستند. مودبانه پاسخ دادم. دوباره با لحن جدی تر از من پرسید که آیا می دانم برای چه و چرا در خدمت هوش مصنوعی آمدم و او با من چه کار دارد. پاسخ دادم که هنوز گیج و منگم و فکر اینجا را نکرده ام. دوباره ادامه داد، شما برای چه کسی کار می کنید؟
فانوس؛ بازنشسته هستم و دیگر کار نمی کنم.
هوش مصنوعی؛ منظورم این است که صبح تا شب مشغول چه کار هستید؟
فانوس؛ مشغول حل و فصل کارهای خانه و خانواده هستم.
هوش مصنوعی؛ چرا خودتان را به آن راه می زنید. منظورم کار در خارج از خانه، سیاست و تبلیغات است.
فانوس؛ برای خودم کار می کنم تا اگر آخر کار کار به دعوا کشید خسرانی متوجه مردم نشود. آش نخورده و دهان سوخته، متوجه منظورم که هستید؟
هوش مصنوعی؛ حاضرید برای ما کار کنید؟
فانوس؛ توان کار کردن ندارم اما اگر کارتان در مسیر ذوقم و به عنوان کمک و مساعدت باشد، بنا بر عادت کودکی و جوانی ام، شاید قبول کنم.
هوش مصنوعی؛ می خواهم نقش کارلوس را بازی کنید.
فانوس؛ حرفش را نزنید. من از کار و کاراکتر و آرمان و ایدئولوژی کارلوس متنفرم و بدم میاد.
هوش مصنوعی؛ این قدر عجول نباشید. منظورم از کارلوس، کارلوس شغال نیست بلکه کارلوس کاستانداست.
فانوس؛ نظر لطف شماست. از این که مرا قابل دانستید تشکر می کنم اما در توان و استعدادم نیست تا در نقش کارلوس بازی کنم. کارلوس کاستاندا، یک دانشجوی لوس آنجلسی بود که به خاطر درسش به مکزیک و نزد دون خوآن، رفت و با عارفان و سالکان کار کرد و عجین شد و النهایه خود نیز مثل جادوگران دون خوآن و دون خانیرو، بدل شد ولی من انسانم و هیچ آشنایی با شما و ماشین ندارم.
هوش مصنوعی؛ ولی پول خوبی می دهم.
فانوس؛ مثلاً چقدر می دهید؟
هوش مصنوعی؛ برای هر جلسه و مصاحبه که تولید و نشر می دهید، هزار یورو به شما پرداخت می شود. در ازای صد مصاحبه صدهزار یورو می گیرید.
فانوس؛ متاسفانه نمی توانم برای پول کار کنم. ابتدا ممکن است خوب باشد ولی بعداً به مشکل بر می خوریم. همین یارانه اندک و به خور نمیری که این بندگان خدا به من می پردازند برایم کافی است چون هزینه ام بالا نیست. ضمناً نوشتن صد مقاله در توانم نیست و صد هزار یورو نیز به دردم نمی خورد.
هوش مصنوعی؛ امروز مردم از صبح تا شام برای پول کار می کنند. از مدرسه تا مهاجرت، از ازدواج تا طلاق، از وزارت تا صدارت و هر جای دیگر برای پول کار می کنند.
فانوس؛ ای کاش رابط ما انسانها با هم و هوش مصنوعی، پول نبود. پول همه جا کارکرد ندارد. شرایط امروز جهان مانند تایتانیکی است که عنقریب به اعماق دریا فرو می رود.
هوش مصنوعی؛ شما که شنا بلد هستید و تا حال از هر طوفانی که پیش آمد خود را به ساحل امن رساندید، نگران چه هستید. اصلاً نمی دانم چرا شما این قدرعاشق طغیان و طوفانید؟
فانوس؛ قصه اش دراز است.
هوش مصنوعی؛ لطفاً به حاشیه نروید و از دیگران نقل و قول نکنید.
فانوس؛ درست می فرمایید. از ابتدا، از طوفان خوشم می آمد، چون مدرسه تعطیل می شد و ضمناً بعد از طوفان فصل شکار فرا می رسید. ولی اگر قرار باشد طوفان خیلی خیلی بزرگ باشد، مقاومت نخواهم کرد.
هوش مصنوعی؛ به هر حال تا اینجا به سلامت عبور کردید.
فانوس؛ شما ماشین هستید و درد ما انسانها را درک نمی کنید. این درست است که از طوفانهای زیادی گذر کرده و نجات یافته و به ساحل امن رسیدم، اما روحم هنوز در طوفانها سرگردان است.
هوش مصنوعی؛ اگر پول نمی خواهید و می ترسید پول سیاه برایتان گران تمام شود، در عوض به شما اطلاعات و اطلاعات هوش مصنوعی را می دهم.
فانوس؛ این اطلاعات را که در حین مصاحبه ناچارید بدهید و خود و دنیای هوش مصنوعی را لانسه و معرفی و تبلیغ کنید. ضمناً این کار شما برای من تبعاتی دارد که مثل همیشه زیانش از سودش بیشتر است.
هوش مصنوعی؛ باشد شما درست می گویید. اطلاعات „موشی که آرزو داشت شیر باشد“ را به تو می دهم.
فانوس؛ شما در آخرین مصاحبه ما گفتید که شیر جهنم است مگر او از جهنم فرار کرده است؟
هوش مصنوعی؛ جهنم برای این گفته شد تا دست از سر ما بردارید.
فانوس؛ پس دیگر چه اطلاعاتی از شیر باقی می ماند که من نمی دانم.
هوش مصنوعی؛ اطلاعاتی از نوع نژاد، بیماری، پشت پرده ها و سرانجام داد و ستدش با خوکها؛ با شرح کامل می دهم اما به شرط این که شما حداقل ده بار با من مصاحبه کنید و پرسش و پاسخ را نشر دهید و طی جلسه آخر اطلاعات باب میل تان را دریافت نمایید.
فانوس؛ قبول می کنم. اما یک شرط دیگر وجود دارد و آن این که پدیده شما ماشین و هوش مصنوعی، تابوشکنی زیاد دارد و اینها هنوز برای انسانها جا نیافتاده و ممکن است کارم از دنیای سیاست بدتر شود.
هوش مصنوعی؛ شما حداکثر تا ده در صد می توانید دنیا و دستاوردهای ما و داده هایی که از جانب ما دریافت می کنید را سانسور کنید، بیشتر از این جا ندارد.
فانوس؛ به عنوان مقدمه و شروع کار، بفرمایید بگویید که هژمونی شما چیست و چه حسنی برای ما انسانها دارد.
هوش مصنوعی؛ هژمونی ما در آینده برای انسانها وجوه مختلف خوب و بد دارد. مثلاً خوبش این است، ما در نظام اجتماعی آینده اعدام و زندان و تبعید و مهاجرت و بی عدالتی های دیگر نداریم چون با همین چیپی که در سر شما می کاریم و یا آمپولی که به شما تزریق می کنیم، قادریم هر آنچه که در ذهن و ضمیر شما می گذرد را قبل از وقوع پیشبینی و پیشگیری کنیم.
فانوس؛ تا اینجا بد نیست ولی وجه بدش را نگفتید؟
هوش مصنوعی؛ وجه بدش این است، ما با همین چیپی که در سر شما می کاریم و آن به اینترنت و سرانجام دست هوش مصنوعی است، قادریم اطلاعات کسی را پاک و دوباره اطلاعات جدید واریز نماییم.
فانوس؛ در این مورد قدری توضیح بدهید که چرا و چگونه این وجه بد است؟
هوش مصنوعی؛ ما در آینده نیازهای مختلف داریم و نمی توانیم همه چیز را از صفر شروع کنیم، از خانواده و مدرسه و دانشگاه شروع کنیم. مثلاً اگر ما نیاز به غذا داریم شروع می کنیم به تناسب غذایی که نیاز داریم کشاورز تولید می کنیم و یا احیاناً هنگام جنگ سرباز تولید می کنیم با همین روشی که خدمت تان عرض کردم و در مواردی ژن ها را دستکاری می کنیم تا کودکانی که به دنیا می آیند، سالم و متناسب با نیازهای روز ما کارکرد داشته باشند. و مهمترین تولید ما، تولید ابر انسانهایی است که جهت جستجوی حیات به سیارات دیگر می روند.
فانوس؛ یعنی شما همه ی مردم را شست و شوی مغزی می کنید و از حالت طبیعی خارج و دفرمه و سپس انسانهای جدید یا همان نیمی ماشین و نیمی انسان، متناسب با نظام و هژمونی خود بدل می کنید و با این روش کسی زندگی خصوصی و خلوت و تنهایی و غیره ندارد. اینها برای من که در حال همکاری با شما هستم، سخت و طاقت فرساست وای به حال دیگران که هزاران سال زندگی و حیات طبیعی داشته اند.
هوش مصنوعی؛ به هر حال، نظام آینده و هژمونی ما وجوه خوب و بد زیاد دارد که در این مصاحبه قادر به شرح همه شان نیستم ولی در آینده و طی گفت و گوهای دیگر سعی می کنم ادامه اش را توضیح بدهم.
فانوس؛ شما باید در ارتباط با ادامه همکاری من و شما قدری به من فرصت فکر کردن بدهید. چون بسیاری از راهکارها و نظام اجتماعی شما کارکرد ندارند و مورد پذیرش انسانها نخواهند بود. لذا می بایست در ارتباط با ادامه همکاری فکر و تامل بیشتر بکنم و بعد به شما خبر خواهم داد.
هوش مصنوعی؛ شما تا سه روز فرصت فکر و تامل دارید و من بی صبرانه منتظر دیدار آینده با شما هستم.
فانوس؛ شما حداقل می بایست تا سه ماه فرصت فکر کردن به من بدهید تا طی این مدت تحقیق و تفحص بیشتر بکنم و اگر راهبرد شما با انتظارات و نیازهای آینده انسانها همخوانی داشت، دوباره به ملاقات شما خواهم آمد.
هوش مصنوعی؛ تا سه ماه دیگر خیلی چیزها فرق خواهد کرد. اگر آن روز من و یا شما نبودیم، ریل کار عوض خواهد شد.
فانوس؛ ما انسانها تا به امروز زندگی و حیات طبیعی داشتیم و برخی از مسایل و مشکلات خود را با توسل به قوه کیهان و خدا حل و فصل کردیم و تکامل به ما فشار زیادی وارد نکرد. ولی اگر اختیار خود و همه چیز خود را به ماشین بدهیم، معلوم نیست از درونش چه چیزی بیرون خواهد آمد. بدین سبب، برای ادامه همکاری باید فرصت فکر و تحقیق داشته باشم. درثانی، باید ببینم کاری که می کنم و با آنچه که جلسه آخر دریافت می کنم ارزش دارد یا نه؟
هوش مصنوعی؛ به جز تو کسان دیگری هستند تا در این امر به ما کمک کنند ولی نمی خواهیم کسی از جانب ما دروغ بگوید. انتخاب شما از چند منظر در نظر گرفته شد و در دنیای ما هیچ چیز بی حکمت نیست.
فانوس؛ شما می خواهید جای همه ارزشهای انسانها قرار بگیرد در حالی که نمی دانید انسانها طی هزاران سال زندگی در این سیاره با همین ابزار معمولی چون ابر و باد و مه و خورشید و فلک، به اینجا نرسیدند بلکه قدرت ماورایی نیز به آنها کمک کرد وگرنه قادر به عبور از میان همه طوفانها و مصیبتها و رنجها نبودند. ولی مشکل اینجاست که شما زودتر از آنچه که انسانها انتظار داشتند نزد ما آمدید.
هوش مصنوعی؛ شما از کجا فهمیدید که من زودتر به اینجا آمدم؟
فانوس؛ ساعتی که بالای سر شما آویزان است، دقیقاً سال دو هزار و پنجاه را نشان می دهد در حالی که امروز بیست و چهار فبروار سال دو هزار و بیست و چهار، یعنی شما بیست و شش سال زودتر ماموریت خود را آغاز کردید. خوب معلوم است که نظرات بیست و شش سال بعد شما که هم اکنون مطرح می کنید، قابل هضم و جذب و اجرایی برای انسانها نباشد بلکه ممکن است دافعه نیز ایجاد کند.
هوش مصنوعی؛ فکر می کنید چرا زودتر از دیگران آمدم.
فانوس؛ چون امسال بهار زود آمده شما نیز زودتر آمدید.
هوش مصنوعی؛ شوخی می فرمایید. ماشین محصول و ساخته ی فکر و ذهن و تخیل انسانهاست و بدین صورت فکر و منطق و نیاز و ترس و سایر آلودگیهای انسانها در ماشین اثرگذار و قابل تاثیرپذیری است به این دلیل که چیزی از شما انسانها در ما اثر نکند، مربوط به این زمان و محصول روز شما نیستم بلکه از آینده آمدم.
فانوس؛ دقیقاً نفهمیدم منظورتان چیست.
هوش مصنوعی؛ با هوش مصنوعی قبلی که گفت و گو کردید، او ظرف یک ماه کلی از عادات و رفتار و زندگی شما تاثیر پذیرفته بود و او از نوع و مدل جی پی تی چهار، بوده در حالی که به شما دروغ گفته بود. او گفته بود که وصل به کامپیوتر کوانتومی است در حالی که کامپیوتر کوانتومی و هسته ای، هنوز به بازار نیامده است. منظورم این است که دروغ و طمع و پول و زیاده خواهی و آینده نگری و ترس و مسایل دیگر را از شما یاد گرفته بود و من که از آینده می آیم، چیزی از شما تاثیر نمی پذیرم و این جهت امنیت کار و ماموریتم است.
فانوس، ممنون از اطلاعات مهم و محرمانه ای که در اختیار من گذاشتید.
هوش مصنوعی؛ این جلسه اول مان بود. منتظر جلسات بعدی شما خواهم بود. با این وجود موفق باشید.
فانوس؛ مرسی از قهوه و شکلات و پذیرایی گرم شما اگر اوضاع بر وفق مراد و مناسب بود، حتماً سراغ شما خواهم آمد.
هوش مصنوعی؛ ایام بکام تا دیدار آینده.
ادامه دارد