ادعای جدید مجاهدین علیه جدا شده ها
(مجاهدین بعد از شکست از بهزاد علیشاهی بار دیگر با تهمت جاسوسی بر علیه جداشدگان می خواهند آنها را سرکوب بکنند)
مجاهدین مانند دزدانی هستند که برای فرار از عدالت، آی دزد آی دزد می کنند.
از آنجایی که جداشدگان با افشاگری هایشان روزگار را برای مسعود رجوی تنگ و سیاه کرده اند، او تلاش می کند به هر شکلی که می تواند از جداشدگان انتقام بگیرد. طی سالیان گذشته، با ضرب و شتم و فحاشی و ترور شخصیت و درست کردن پاپوش، تلاش کرده که جداشدگان را از صحنه خارج بکند. ولی این کار مجاهدین آب در هاون کوبیدن است. بارها و بارها خیانت و همکاری مسعود رجوی با دشمنان ایران افشاء شده و پول های کلانی که مسعود رجوی از صدام حسین و سایر کشورهای عربی دریافت می کرد، او تلاش می کند که این جرم خود یعنی خیانت و مزدوری را به جداشدگان نسبت بدهد.
مسعود رجوی در مقابل آقای علیشاهی شکست سختی خورد. برای جبران این سوزش خود تهمت جاسوسی علیه سازمان مجاهدین از هم پاشیده و شورای درپیتی خود، بار دیگر بر علیه جداشده دیگری شروع کرده است. طی یک خبر دادستانی فدرال آلمان در 22 مارس سال جاری (2016) علیه میثم پناهی ادعای دعوا کرد. این اتهام، به عنوان مامور وزارت اطلاعات علیه سازمان مجاهدین اقدام به جاسوسی کرده است.
اطلاعیه مجاهدین تحت نام شورای ملی مقاومت را مطالعه کردم و هر چه تلاش کردم که مجاهدین سندی ارائه کرده باشند که آقای پناهی در ارتباط با وزارت اطلاعات ایران است، چیزی پیدا نکردم بجز یک ادعای واهی که آقای پناهی در هتل مهاجر بغداد در ارتباط با مامورین وزارت اطلاعات بوده است، حال چطور مجاهدین این ادعا را به جاسوسی در کشور آلمان ربط می دهند، خود به خود گواه بر پوچی ادعاهای مجاهدین است.
اگر بازی با کلمات را کنار بگذاریم، ابتدا جاسوس را باید تعریف کرد:
جاسوس به کسی گفته می شود که اطلاعات طبقه بندی شده را بدون مجوز قانونی به دست بیاورد. جاسوسی یک جرم سازمان یافته می باشد که اطلاعات حیاتی یک کشور را از طریق یک نظام سازمان یافته و منابع انسانی بدست آورده و آن را در اختیار کشور و یا کشورهای دیگر قرار دهد. یک جاسوس طی سالیان، آموزش می بیند و باید توامندیهای بسیار بالایی داشته و بدست بیاورد.
گارو حقوق دان غربی جاسوسی را چنین تعریف می کند: جاسوسی عبارت است از جمع آوری و تملیک اطلاعات و تعلیمات اسناد قابل استفاده یک کشور خارجی بر ضد امنیت کشور خارجی دیگر.
حال یک سئوال مطرح می شود که آقای میثم پناهی کی و کجا آموزش جاسوسی را گذرانده است؟
تا آنجا که من اطلاع دارم، آقای پناهی یکی از فرزندان اعضای مجاهدین بوده که تحت تاثیر خانواده به مجاهدین پیوسته است و همواره در عراق و تحت کنترل مجاهدین بوده است. آقای پناهی، مانند سایر اعضای اسیر در مجاهدین از اشرف به لیبرتی منتقل می شود و او تحت کنترل کمیساریای پناهندگی به بغداد منتقل می شود. آقای پناهی خود را به آلمان می رساند و طبق قوانی آلمان، اعلام پناهندگی می کند. با توصیف ساده کاملا می توان فهمید که آقای پناهی هرگز توان جاسوسی آن هم در کشوری مثل آلمان را ندارد.
با تعریفی که از جاسوس کردیم، به تنها فردی که می توان تهمت جاسوسی زد فقط مسعود رجوی است. فقط به یکی از جرائم او اشاره می کنم و آن فروختن اطلاعات انرژی اتمی ایران به عرب ها و کشورهای غربی است. مسعود رجوی، اطلاعاتی که مربوط به امنیت ملی ایران بوده را به دست آورده و آن را در اختیار کشورهای بیگانه گذاشته است. پس در نتیجه فقط مسعود رجوی و سازمان جهنمی مجاهدین است که جاسوس هستند.
صدای جداشدگان صدای مظلومیت نسلی است که سالیان تحت ستم و ظلم مجاهدین بوده اند. آنها با افشاگریهایشان مانند چراغی سوخته اند تا راه را به سایر ایرانیان نشان بدهند که دیگر جوانی فریب مجاهدین و گروه هایی مانند مجاهدین را نخورند. باید به مجاهدین گفت که از قدیم گفته اند که آزموده را آزمودن خطا است! بیگناهی جداشدگان با پیروزی آقای علیشاهی به اثبات رسیده است.
پایان