هشتم مارس وبزرگداشت زنانی که غریبانه و بی صدا در بیابانهای اشرف کشته و دفن شدند
نادر کشتکار، وبلاگ کشتکار، 08.03.2017
حدیثی به نقل از پیامبر اسلام روایت شده با این مضمون که آخرین چیزی که از دل مومن بیرون میرود حب جاست.عشق و طمع به مقام و قدرت آنقدر در دل انسانها قویست که حتی مردان مومن را نیز به چالش میکشد.پس چه خواهد کرد با دل انسانهای بی ایمانی که خواهان رسیدن به آن هستند.
وقتیکه هدف رسیدن به قدرت به هر قیمتی شد،آنوقت برای یک مرد پوشیدن دامن دیگر قبحی ندارد،دروغ گفتن و خیانت به کشور و هموطن به امری قابل توجیه و چه بسا ضروری تبدیل میشود،مزدوری برای رسیدن به پول و فرصت،ضرورت تاریخی و پشتوانه فلسفی پیدا میکند،خون شهیدان و بی گناهان را وسیله ای ساختن برای به قدرت رسیدن، به ارزشی ایدئولوژیک تبدیل میشود و در نهایت زیر پا گذاشتن تمامی پرنسیب ها و ارزشها در این طرز فکر امری عادی خواهد شد.
با نگاهی گذرا به زندگی نکبت بار رجوی در طی سی و اندی سال گذشته به تمامی موارد فوق برخورد میکنیم،از همکاری با ساواک در لو دادن خانه های تیمی متعلق به بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق شروع میشود،بعد به طمع رسیدن هر چه سریعتر به قدرت در بدترین شرائطی که کشور و مردم ایران با آن درگیر بودند،به آغاز جنگ مسلحانه روی می آورد و بعد از تاویل نشدن خیال خام رسیدن به قدرت ،فاز فرار به نقطه امن و سپس مزدوری و نوکری برای بیگانگانی که شهرها و مردم بیدفاع را به خاک و خون میکشیدند کلیک میخورد،و آنگاه که این رویای ابلهانه نیز راه به جایی نمیبرد با فرستادن دیگران به وادی مرگ وبه کشتن دادن صدها انسان اسیردر عملیاتی که بدرستی مرحوم قاسملو از آن تحت عنوان دروغ جاویدان یاد میکرد،سعی میکند توجیه دیگری بسازد تا همچنان بتواند برای رسیدن به قدرت زنده مانده و به وعده های شیطان درونش امیدوار بماند،سپس دست ظلم و خیانتش گریبان یاران خودش را گرفته و پدران را از نعمت پدری و مادران را از نعمت مادری و کودکان بی گناه را از نعمت آغوش گرم و پر مهر خانواده محرومبه یتیم خانه ها میفرستد،بساط زندان و شکنجه به راه انداخته و هر کسی را که سد راه خود می بیند براحتی حذف کرده و مستقیم یا غیر مستقیم سر به نیست میکند.
اما در این میان چه بسیار زنان آزاده و بی گناهی که نخواستند با او در این اوهام وخیانتها همراه شوند و تنها به همین گناه در زیر سختترین شکنجه هاوفشارهای روحی و جسمی در نهایت یا دست به خودکشی زدند و یا توسط خائنینی چون جابرزاده ها وزهره
قائمی ها در زیر شکنجه و فشار جان دادند و در عین گمنامی بدون آنکه کسی بداند در بیایانهای اشرف دفن شدند
البته شیوه و استراتژِی فرقه رجوی در برخورد با نفرات مخالف خودی در صورت امکان این بود که قتل یا خودکشی آنها را طوری زمینه سازی میکرد که گویا در عملیات کشته شده اند و یا به مرگ طبیعی جان داده اند وبا تبلیغ در رسانه های مجازی و غیر مجازی خود سعی میکرد و همچنان میکند که از خون آنها نیز سوءاستفاده کند.
اینکه در طی این سالیان چه تعداد زنان مظلوم و اسیر در چنگال این فرقه ،سربه نیست شدند مشخص نیست و اطلاعات آن تنها در اختیار آن دسته از مسئولین فرقه رجوی قرار دارد که خودشان در کشتن این ناراضیان سهیم بوده و نقشهایی مستقیم بعهده داشته اند.
اما در پایان و به مناسبت هشتم مارس روز جهانی زن ضمن آرزوی آمرزش و رحمت برای همه زنانی که به هر شکلی توسط این فرقه کشته شدند،توجه تمامی گروهها و سازمانهای مدافع حقوق زنان را به ماهیت واقعی این فرقه جلب کرده واز آنها میخواهم که فریب زبان وظاهر آنها را نخورند.
همچنین بزرگ میدارم یاد زنانی چون،مرضیه علی احمدی،مهری موسوی،مینو فتحعلی،زهرا فیض بخش،آلان محمدی،مرجان
اکبریان،نغمه حکمی،پروین سریر،معصومه غیبی پور،نسرین احمدی ………و دهها قربانی دیگر،روحشان قرین رحمت باد
نادر کشتکار
آلمان