آیا فوتبال نماد دوستی مابین ملتهاست؟
مهدی خوشحال، ایران فانوس،
در حالی بازیهای فوتبال جام ملتهای اروپا در فرانسه آغاز به کار کرد و به نماد دوستی مابین ملتهای اروپا شهرت یافت که طی همین مدت تحولات و حوادث مختلفی گریبانگیر اروپا شد. در تاریخ 22 ژوئن، اکثریت مردم انگلستان در یک رفراندم آزاد بر خروج انگلستان از اتحادیه اروپا رای دادند. یک هفته پس از آن سه شنبه شب 28 ژوئن، حادثه تروریستی هولناکی در فرودگاه آتاتورک ترکیه اتفاق افتاد که به مرگ 43 تن و زخمی شدن بیش از 200 تن انجامید. اما فوتبال جام ملتهای اروپا در فرانسه کماکان به راه خود ادامه داد و طی روزهای آینده به بازی فینال و برنده شدن یک تیم خواهد انجامید.
فوتبال در گذشته و از ابتدای امر مثل امروز نبود. یادم است، جایی که زندگی می کردم، فوتبال مابین ورزشهای دیگر چون بوکس و شنا، حرف اول را می زد. به دلیل جمعی و سهل و آسان بودن بازی، هیجان انگیز بودن و هزینه پایینی که داشت، فوتبال جزو ورزشهایی بود که کودکان تا جوانان می توانستند در مدرسه و کوچه و خیابان و پارک و استادیوم، مشغول باشند.
با آن که به فوتبال علاقه نداشتم و بندرت با کودکان دیگر در مدرسه و کوچه بازی می کردم و احیاناً به تماشای فوتبال می نشستم، تجربه ای که از فوتبال چند دهه قبل دارم به کلی با فوتبال امروزی متفاوت است. آن ایام فوتبالیستها در زمین بازی منش و مرام ورزشی و دوستانه را رعایت می کردند، شاید چون منافعی نداشتند. ولی مردم چون روحیه و مشارکت جمعی را تجربه نداشتند و ظرفیت برد و باخت را نداشتند، با همدیگر برخورد می کردند. صحنه زدو خوردهای ناشی از برد و باخت یک طرف را بارها در حینی که به مدرسه می رفتم، از جانب تماشاچیان ملوان و سپیدرود، می دیدم که دعوا و ضرب و شتم از استادیوم شروع می شد و تا خیابان و حتی به شکستن شیشه های اتوبوس در حین راه می انجامید. بندرت اتفاق می افتاد که یک بازی بدون دعوا و زدوخورد ختم به خیر شود. یک معلم ورزش داشتیم به نام بهمن صالح نیا که او همزمان مربی تیم ملوان هم بود و احتمالاً نه این که اجرتی بابت مربیگری دریافت نمی کرد، شاید چیزی هم از بودجه ماهیانه معلمی اش را خرج پیشبرد فوتبال می کرد. از آن روز تا به امروز که کارلوس کیروش مربی دو میلیون یورویی فوتبال ایران است، تفاوتها از هر حیث بسیار است.
در ابتدا قرار بود فوتبال ورزشی مردمی و آسان و هیجان انگیز و عامه پسند باشد که قاعده بازی چنین بود، یک نفر از طریق دست و ده نفر مابقی از پاهای خود استفاده کنند و اخلاق ورزشی را در زمین و خارج از زمین بازی رعایت کنند. امروز اما بندرت می توان از اخلاق و مرام ورزشی حرف زد و بندرت بازیگری است که در حین رقابتهای فشرده و سخت جهت حفظ منافع و موقعیت خود در تیم، از دستهایش جهت بر هم زدن تعادل دیگران و یا هل دادن و دور کردن و مهار حریفان دیگر، استفاده نکند و بندرت داوری یافت می شود که عدالت و انصاف را در ارتباط با طرفین بازی، رعایت کند. فوتبال امروز چنان سیاسی و اقتصادی شده است که داور بازی طی 90 دقیقه دهها بار از کارت زرد جهت اخطار بازیگران استفاده می کند و انگار زمین بازی به رزم بدل شده باشد، خشونتهای برآمده از ورزشی که ابتدا قرار بود فقط با پا صورت گیرد، به نمادی از خشونت بدل شده است.
از طرف دیگر و برخلاف میدان بازی، تماشاچیانی که در استادیوم و سایر مکانها بازی فوتبال را تعقیب می کنند، به مرور زمان با هم کنار آمده و شاید چون منافعی از بازیها ندارند، دردسر زیادی برای نیروهای امنیتی خلق نمی کنند.
هزینه سنگین و فسادی که در حیطه فوتبال و پشت پرده اش اتفاق می افتد و گاهاً در رسانه ها علنی می شود، باورش سخت است. درآمد سالیانه مربیان فوتبال از 200 هزار یورو شروع می شود و پنج میلیون یورو درآمد سالانه روی هاجسون، مربی فوتبال انگلستان است. درآمد سالیانه فوتبالیستها نیز از یک و دو میلیون یورو شروع می شود و گاهاً به سقف 65 میلیون یورو(لیونل مسی) و 94 میلیون یورو(کریستیانا رونالدو) بدون درآمدهای جانبی، می رسد. سایر دست اندرکاران نیز که دستی از نزدیک و دور در فوتبال دارند نیز چنین است. بنابراین طبیعی است که فوتبال امروز اقتصادی و سیاسی تلقی شود و عمل کند چرا این که قادر است بسیاری از زخمهای اجتماعی را سرپوش بگذارد و افکار عمومی را منحرف کند.
زمانی که فقر و فساد و گرسنگی و بیماری و اعتیاد و تروریسم و جنگ و ویرانی محیط زیست، معضلی جدی برای جهان است و به اندازه همه جمعیت فرانسه آواره و بی خانمان در جهان داریم و هر دقیقه 24 تن به این جمعیت افزوده می شوند، اهدای میلیونها یورو به فوتبالیستها و مربیان و دست اندرکاران فوتبال، جای تامل و تاثر فراوان دارد.
با وجود این که فوتبال طی چند دهه اخیر توانسته است از مهار و انحصار خارج شود و خود مهار و انحصار دیگران را به دست بگیرد و هزینه سرسام آور و بی دلیلی را روی دست مردم و دولتمردان بگذارد، برای خروج از این موقعیت و خلق انقلابی جهت التیام دردهای روزافزون بشریت پیشنهاد زیر به نظر دور از واقعیت نباشد.
کشور فرانسه که میزبان کنونی فوتبال جام دوستی ملتهای اروپا است و حداقل 90 هزار پلیس را جهت امنیت فوتبال به کار گرفته و هزینه های دیگر را نیز متقبل شده است، بهتر است به جای این همه دنباله روی از پدیده ها و حوادث، فکر بکری و تاملی به خرج داده و جهت برون رفت و سرمایه گذاریهای کلان در حوزه های امنیتی و دفاعی و بهداشت و کار و غیره، ورزش را همچون مدرسه همگانی و اجباری کند.
اگر کشوری مثل فرانسه که با مشکلات عدیده ای چون بیکاری و اقتصادی و ناامنی و مهاجرین و غیره مواجه است، به جای ستایش و دنباله روی از فوتبال و برخورد خود به خودی با ورزش، بیاید بر روی ورزش همگانی و اجباری البته تحت شرایطی، سرمایه گذاری بکند، بدون شک به ازای هر یورو سرمایه گذاری صدها برابر سود خواهد برد. سود می تواند در حیطه بهداشت و بالا رفتن راندمان کار و حوزه های امنیتی و دفاعی کشور، رویت شود. به هر حال کشوری که ورزش را همگانی و اجباری می کند، نیاز به آموزش نیروهای نظامی و یا این حجم از نیروهای امنیتی و دفاعی نخواهد داشت و در حوزه های مختلف از جمله اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اخلاق و مدارا نیز سودآوری خواهد داشت که در قیاس با دنیای گذشته و بدون مدیریت ورزش، خود انقلابی خواهد بود.
„پایان“