ترور منتقدین سازمان تروریستی مجاهدین در مقابل پارلمان اروپا
آیا حقوق بشر حربه ای برای سرکوب است؟
کریم غلامی، ایران فانوس، 23.12.2017
بسیاری از واژه ها به مانند حقوق بشر که دست آورد سالیان دراز درد و رنج انسانهاست که در این راه خون میلیون ها انسان ریخته شده است. جالب اینجا است که بزرگترین ناقضین حقوق بشر، بیشتر از هر کس دیگری دم از شعار حقوق بشر می زنند. روز ششم دسامبر، تروریستهای مجاهدین به دو تن از جداشدگان حمله کرده و قصد ترور آن دو را داشتند. سرکوب و ترور، توسط باند مجاهدین چیز جدید نیست. همواره بخش بزرگ و جدا نشدنی از این باند بوده و خواهد بود. درست در همین روز یعنی ششم دسامبر، مریم رجوی در پارلمان اروپا در رابطه با حقوق بشر سخن رانی می کرد که البته از این خبر نیز شگفت زده نشدم، زیرا لابی های مجاهدین در پارلمان اروپا هر از چند وقت یکبار این مزدور خود را فرا می خوانند تا کمی در رابطه با حقوق بشر حرف بزند. اما شگفتی اینجا است که تعدادی از جداشدگان از مجاهدین در یک دیدار رسمی که به دعوت پارلمان اروپا به آنجا رفته بودند تا در مورد پناهندگان صحبت بکنند و تجربیات خود را در اختیار این ارگان قرار بدهند، دقیقا در همان صحن پارلمان اروپا مورد ترور محافظین شخص مریم رجوی که در حال سخنرانی در رابطه با حقوق بشر بود، انجام گرفت.
این حمله تروریستی برای مجاهدین گران تمام خواهد شد. آنها هرگز نخواهند توانست از زیر بار آن فرار بکنند. این اقدام ضد بشری مجاهدین زوایای بسیاری دارد، ضعیف کشی پایه اساسی در سازمان مجاهدین است، آنها در مقابل کسانی که قدرت دارند سر تعظیم خم می کنند، ولی اگر فرد ضعیف و تنهایی بیابند که مخالف آنها باشد، او را ترور می کنند. حمله 10 تا 20 تن از تروریست های مجاهدین به آقای مهدی خوشحال اوج بی شرافتی آنها را نشان می دهد. از آنجایی که شخاصاً او را می شناسم، او فردی آرام و دلسوز است که آزارش حتی به مورچه هم نمی رسد. طی سالیان که او را می شناسم تا کنون ندیده ام که او حتی با صدای بلند با کسی حرف بزند. دیدن صورت کبود و بدن دردمندش برای من بسیار سخت بود.
حمله ور شدن دها تن به یک نفر، آن هم در حضور مریم رجوی و شوهر مرحومش مسعود رجوی در درون تشکیلات مجاهدین، روش کار مجاهدین است. مجاهدین طی سالیان در جلسات شستشوی مغزی به اعضای خود یاد داده اند که، به تک مورد افرادی که مخالفت می کردند بطور دسته جمعی حمله کرده و با فحاشی و ضرب و شتم فرد را مجبور به عقب نشینی از حرف ها و انتقاداتش می کردند. مرحوم اول مسعود رجوی، برای این عمل ضد بشری خود تئوری هم داشت که اصطلاحاً به آن „قدرت جمع پذیری“ می گفت. از آنجایی که ایدئولوژی مجاهدین کاملا انحرافی بود و استراتژی آنها همواره غلط از آب در می آمد، هر فردی که انتقاد می کرد و یا به روش های مجاهدین اعتراض می کرد، در ابتدا تلاش می کردند که فرد را قانع کنند تا از حرف خود کوتاه بیاید و در مقابل دیگران حرف خود را پس بگیرد، آنها با دادن امتیازهایی مثل کار بهتر، امکانات و بعضا حتی پیشنهاد رابطه نا مشروع جنسی، تلاش می کردند تا فرد را ساکت کنند. اما وقتی که این روش به سرانجام نمی رسید، در جلسات شستشوی مغزی فرد را به اصطلاح „سوژه“ می کردند و فرد، مورد تهاجم دها نفر قرار می گرفت که با فحاشی و توهین و بعضا ضرب و شتم فرد را مجبور می کردند که از اعتراض خود کوتاه بیاید و از خود انتقاد بکند و یا خود را مزدور رژیم و شعبه سپاه پاسداران، بنامند. اما وقتی که مجاهدین با طرف قدرت مندی رو به رو می شوند نوکری آنها را می کنند.
„پایان“