لچک انقلابی
ایران فانوس، 10.02.2018
مجاهدین خلق در همه ادوار مبارزات تروریستی شان لچک زنان را که بعدها به رنگهای مختلف و در مراسم جمعی به رنگ سرخ مزین شد، نماد ترقی و انقلابی گری ارزیابی کرده و همواره بر آن اصرار داشتند. آنان همچنین در همه ادوار مبارزات شان خود را از روحانیون مبارز مترقی تر و انقلابی تر دانسته و حتی در انقلاب سال 1357 با داشتن 70 تن شهید، خود را شایسته رهبری انقلابی می دانستند که روحانیون انقلابی از خرداد سال 1342 تا انقلاب سال 1357 بیش از 3000 تن شهید داده بودند. لابد شهدای مجاهدین خلق از نوع مقدس و انقلابی بودند و شهدای دیگران از نوع ارتجاعی!
این نگاه و طلبکاری مجاهدین خلق در مورد گروههای دیگر نیز صدق می کرد و ادامه داشت تا روزی که رهبری مجاهدین النهایه تاب نیاورد و در سال 1364 صف خود را با همه نیروهای دیگر از جمله شریعتی ها و مارکسیست ها، جدا کرد و در برنامه ای به نام „بحث هویت“ مجاهدین خلق را چپ همه گروههای مبارز و نوک پیکان تکامل به حساب آورد و به آن مباهات ورزید.
این چنین آرمان طلبکارانه باعث شد تا مجاهدین خلق که از خشونت و خشونت انقلابی برخواسته بودند، در هر جا و به هر مناسبتی خود را مترقی تر و دیگران را ارتجاعی تر بدانند و حتی عملیات مسلحانه دیگران را که در مقاطعی در میان طبقات محروم برد داشت به نام خود ثبت و تبلیغ کنند چرا این که عملیات مسلحانه و خشونت را نشان مبارزه و قداست انقلابیگری می شمردند.
سپتامبر سال 2001 که نیروهای القاعده به برجهای دو قلو در امریکا حمله کرده و بیش از 3000 تن مردم بی دفاع و بی گناه را به کام مرگ فرستادند رهبر مفقود مجاهدین که این خبر را شنید، جشن و شیرینی خوران به راه انداخت و نشست عمومی بر پا کرد و بالای سن گفت و جمله معروف خود را بر زبان آورد، حالا این اسلام ارتجاعی بود وای به روزی که اسلام انقلابی بخواهد عمل کند. رهبری مفقود که در سر جز کشتن هنر دیگری نداشت، در حسرت این بود که چرا القاعده کم مردم را کشته و چرا نتوانسته بیشتر از این بکشد.
سالهای زیادی از مفت خوری، همه چیز و همه خشونتها را به نام خود و خشونت را یگانه راه مبارزه انقلابی و راهگشا خواندن و بر آن اصرار ورزیدن و از آن برای بستن راه اصلاحات و رفرم بهره جستن و در محافل خارجی به نان و نوا و مال و منال رسیدن، گذشت تا این که رسیدیم به جایی که جامعه ایرانی از هر آنچه که به او گذشته بود ناچاراً عبور کرد، از خزعبلات و چرندیات وارداتی و تبلیغاتی استعمار عبور کرد و همه ارزشها و آرمانهای کهنه و دمده را در صحن خیابان به مصاف و چالش کشید و در کنار این حتی دولتمردان و محافل اپوزسیون نیز بر خواستها و مطالبات مردمی صحه گذاشته و به نقد و بازنگری مجدد جامعه ایرانی پرداختند.
در دی ماه سال 1396 و در جریان حرکتهای اعتراضی مردم در داخل ایران سه اتفاق جالب و مهمی که روی داد برای مجاهدین خلق رو به افول، شوک آور و شکننده بود و این سه عبارتند از؛
اول، حرکتهای اعتراضی و بدون خشونت دی ماه مردم در حدی بود که خود مردم و به نیابت از اپوزسیون صلح طلب بر آن بودند تا مستقیم و غیر مستقیم از جنگ و خشونت برائت جویند و به زبانی دست رد به سینه خشونت طلبانی زدند که از هر حرکت مردمی به دنبال منافع حقیر خود و توجیه جنگ و خشونت، علیه مردم سود می بردند. این شوک، برای تروریسم مجاهدین خلق و اربابان شان که سالها با تبلیغات کذب بر جنگ و خشونت و تجزیه و نفاق، سرمایه گذاری کلان کرده بودند، گران تمام شد. همچنین گفتنی است، نیروهای جداشده از مجاهدین خلق که با هزار دسیسه و توطئه عمدی قرار بود تا پس از جداشدن فی الفور به بزهکاران و معتادان و گرسنگان بدل شوند، با زحمات خارق العاده و مبارزه علیه دجالیت و شیطنتهای مجاهدین خلق، کار را به آنجا رساندند که در اعتراضات اخیر مردم ایران نه این که نام و نشانی از خشونت نبود بلکه هر چه بود ضدیت با خشونت و ارتجاع و شعر و شعار و آرمانهای تروریستی بود. حاصل سی سال مبارزه علیه جهل و تباهی و تروریسم و خشونت، در حرکتهای خیابانی اخیر مردم ایران به گل نشست.
دوم، شوک دوم به تروریسم مجاهدین آنجا اتفاق افتاد که بسیاری از دولتمردان به ویژه رییس جمهور ایران حسن روحانی حرکتهای مردمی را قانونی و قابل تامل خوانده و حتی اعتراضات اقتصادی را مرتبط با ریشه های سیاسی و اجتماعی آن ارزیابی کرد.
سوم، و اما شوک سوم و از همه مهمتر، حرکت اعتراضی زنان در روزهای اخیر به روسری و حجاب بود که این آخری به هیچ وجه قابل توجیه و ارتجاعی خواندن حجاب و انقلابی خواندن لچک از جانب مجاهدین خلق و رهبران لجباز و لچک بر سرشان، که زنان را در وهله نخست هدف پلشت خود قرار داده بودند نیست.
واقعیت امر این است که مجاهدین خلق از رهبران و مبارزاتی مقدس زاده شده و همواره جهت ابراز وجود و مقاومت در برابر سرخوردگی و استیصال، در گذشته سیر می کنند و به همین مناسبت به فرقه بدل شده و خود با خود می جنگند و در مسیر نابودی نیاز به دشمن خارجی ندارند. همان طور که مردم و جامعه از هر منظر از شعائر و آرمانهای کهنه و خشونت طلب آنها پیشی گرفته و به جلو رفته و آنان را پشت سر نهاده و روسری را به چالش کشیده اند، لابد اینجا نیز مجاهدین خلق به سیاق قبل و به سیاق همه سالهای مبارزات تروریستی شان روسری را ارتجاعی و اجباری و لچکهای خود را انقلابی و اختیاری، خواهند نامید.
کانون سیاسی/ فرهنگی ایران فانوس