سیامک نادری و سازمان مجاهدین خلق بی آبروی ایران

لینک به منبع

سیامک نادری و سازمان مجاهدین خلق بی آبروی  ایران

صحبتهای دردآور و تلخ آقای سیامک نادری هرشنونده ای را متاثر و از سازمان باصطلاح مجاهدین خلق منزجرو متنفرمیکند.صحبتهایی که بوضوح همراه با درد، اخلاص و صداقت بیان شده است و از همین روی نیز در دل هر شنونده غیر مغرضی می نشیند.

قبل از هر چیز من بنوبه خود ایمان ،خلوص نیت و جسارت ایشان را تحسین میکنم. وقتیکه میبینم افراد جدا شده زیادی هستند که مثل ایشان از سابقه بالایی برخوردارند اما بخاطر منیت یا منافع فردیشان دست به سکوت زده و با آنهمه ادعا حاضر به افشاگری و عذر خواهی از ملت ایران نیستند و به بهانه مرزبندی جرات سرشاخ شدن با فرقه رجوی را نه داشته، نه دارند.

اما آقای نادری و خاطرات دردآورش تنها یک صفحه ازیک کتاب است،کتابی که به شرح واقعیات درونی وپنهان فرقه رجوی وآنچه در این سالیان و به دور از چشم جهانیان، این فرقه بر سر اعضاء نگون بخت خود در عراق و آلبانی آورده، میپردازد.

افشاگریهای دردناک ایشان یکی از دلایلی است،که روشن میکند چرا فرقه رجوی اینهمه از ریزش و جدایی نیروهایش وحشت دارد.مسلما این افشاگریها همانطور که خود آقای نادری نیز به آن اذعان کرده اند تنها بخش بسیار کوچکیست ازشرح خیانتها وخباثتهای این فرقه و کادرهای سطح بالای آن که مجاهدتشان در راه مسعود رجوی در طی سالها آنها را کم کم به همان مقامهایی که شایسته شان بود رساند،یعنی مقام مزدورو شکنجه گر و وطن فروش.

شکنجه گران تحت تعقیب فرقه رجوی مجاهدین خلق

Image result for ‫حسن عزتی اینترلینک‬‎

البته آقای نادری اولین کسی نیست که با شجاعت جلو آمده و بخاطرحفظ ایمان و شرافتش دست به افشاگری میزند،و مسلما آخرینشان هم نیست.قبل از ایشان کسانی بودند که این جاده را کوبیده وبهاء در افتادن با تشکیلات مافیایی رجوی را داده و هنوز میدهند،آنهم درست زمانی که از آقای نادری شاید خیلی تنهاتر و در فشار و ترس بیسشتری بودند.

کسانی که برای فریاد زدن و افشاگری خیانات مسعود رجوی و ارازل و اوباش همدستش وحفظ عقیده و شرفشان منتظر رسیدن به نقطه امن نماندند.کسانی که در اولین فرصت و در همان عراق و اشرف و در همان شرائط جنگ و نا امنی و خطرات جانی فراوان از این فرقه فاسد جدا شدند بدون آنکه به خطرات وسیعی که در گوشه و کنار در کمینشان بود فکر کنند،چون نمیخواستند حتی یک روزبیشتر، پیچ ومهره ماشین خیانت وظلم و شکنجه مسعود رجوی و همپالگیهایش باشند و با سکوت وماندگاریشان دراین تشکیلات منحط به آن مشروعیت بدهند ودر فردای ایران نامشان به عنوان خائن ووطن فروش در تاریخ ایران زمین ثبت شود.

Image result for torturers interlink

رجوی عکس خودش را بر روی گردنبندهای طلا حک می کرد و به گردن زنان انتخاب شده می ا نداخت.

Image result for firoozmand interlink

جواد فیروزمند، عضو سابق شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران و از مسئولین سابق سازمان درعراق در تابستان سال ۱۳۸۰ در بغداد از دست اکیپ حفاظتی مجاهدین فرار کرد اما پس از سه روز مخفی شدن توسط نیروهای امنیتی صدام حسین بازداشت شده و به شکنجه گاه روانه گردید. جواد فیروزمند در تابستان سال ۲۰۰۳ میلادی از پادگان اشرف و از دست سازمان مجاهدین خلق مجددا فرار کرده و به کمپ نیروهای آمریکایی مستقر در بیرون پادگان اشرف پناهنده می شود..

آقای سیامک نادری من از اعضائ قدیمی سازمان نیستم اما شنیدم که آقای فیروزمند را بعد از آزار و شکنجه بسیاربه یک نشست عمومی که در آن مسعود رجوی واعضائ سازمان حضور داشتند برده و وی را وادار به اعترافهای دروغ کرده و نفرات حاضر در آن نشست به وی توهین های بسیار کرده و به صورتش تف کردند،دوست داشتم بدانم در آن هنگام شما هم در آن نشست حضور داشتید یا خیرو اگر حضور داشتید با توجه به اینکه خودتان هم طعم شکنجه را در زندانهای رجوی دیده بودید،جزء کدام دسته بودید آنها که برای خودشیرینی واز روی ریا به صورت آقای فیروزمند و فیروزمندهای دیگر در آن دوران تف می انداختند بودید یا دیدن آن صحنه و صحنه های اینچنین  فطرت شما را متاثر میکرد.

Image result for sobhani interlink

محمد حسین سبحانی یک عضوعالیرتبه سابق سازمان مجاهدین از سپتامبر ۱۹۹۲ تا ژانویه ۲۰۰۱ به مدت هشت سال و نیم در سلول انفرادی محبوس بود. سازمان مجاهدین پس از آن وی را تحویل مقام های های عراقی داد. سبحانی تا ژانویه ۲۰۰۲ در ابوغریب زندانی بود.

Image result for mohammad karami interlink

محمد کرمی از اعضاء قدیمی ومنتقد سازمان مجاهدین خلق وبهای ایستادگی در برابر فرقه رجوی

Related image

ضرب وجرح آقای مهدی خوشحال توسط اوباشان مجاهد بدستور مریم قجر عضدانلو در مقابل پارلمان اروپا

واقعا سقوط سازمانی مثل مجاهدین خلق ایران با آنهمه اعتباریکه از خون بنیانگذارانش به ارث برده بود در منجلاب خیانت و خباثت وانحطاط  آنهم تا این حد،بسیاردردآور است.گذشت چند دهه لازم بود که به مرور به همه ثابت کند که رابطه بین رجوی و اعضاء سازمان بطور واقعی به چه شکلی بوده است.

کیش شخصیت وغرور متکبرانه رجوی از یک سو،وعشق و اعتماد بی حد اعضاء به رجوی از سوی دیگر،شکل دهنده اصلی تمامی این وقایع از ابتدا تا به امروز بوده است.در حقیقت عشق و اعتماد سیامک نادری و تمامی نادری های دیگربه مسعود رجوی در این سالیان بجای عشق به خدا و خلقش نشسته بود و همین باعث شد عده ای به شکنجه گر تبدیل شوند و عده ای به شکنجه شده،عده ای قاتل و عده ای مقتول،ودر آخر نیز همه بازنده و در پیشگاه ملت ایران سرافکنده.

سرافکنده اطاعتهای کورکورانه وگوسفند وار،سرافکنده آلوده شدن دست بخون سربازان هموطنی که در حال دفاع از آب و خاک و ناموس مردم وخانواده خودشان بودند وبعضا حتی از وجود ایرانیانی در زیر پرچم دشمن متجاوز و متخاصم،نیز هیچ اطلاعی نداشتند،سرافکنده داغ مزدوری و برادر کشی،سرافکنده …

اما این روزها هنوز جزء روزهای خوب این فرقه است،دور نیست زمانیکه سطح و میزان این افشاگریها به حدی برسد که دیگر نتوان این تشکیلات کثیف و مافیایی را حتی با ده برابر کمکهای فعلی دشمنان ملت ایران به این فرقه ،حتی به شکل کاملا صوری امروزی آن نگه داشت.

در آن روز دیدن قیافه مکروه حیوانات بز دل و شکنجه گری مثل مسعود ومریم وسایر کادرهای فسیل شده ایکه هم ازیار مانده و هم از دوست،دیدنی خواهد بود.

نادر کشتکار

آلمان

*