جداشدگان خاری در گلوی رجوی
هر روز که میگذرد تعداد بیشتری از دستگاه جهنمی فرقه رجوی جدا میشوند و به زندگی بازمیگردند کسانی که سالها عمر و جوانی خویش را در این فرقه در اسارت گذرانده اند امروز معنای زندگی را خوب میفهمند ، رجوی در روزگاری که زیر سایه صدام حسین برای خود تاج و تخت ساخته بود هیچگاه فکر نمی کرد که روزگاری دستش رو شود و اینگونه به مخفیگاه ابدی اش برود او یعنی رجوی تا توانست ماهیت خویش را در ان دوران طلائی صدام حسین نشان داد بی جهت نیست که امروز او همچون گندابه ای به زباله دان انداخته شده است بگونه ای که حتی بازماندگان این مرتجع عقب افتاده هم ولش کرده اند البته هر از گاهی برای دلخوش کنک برای اسیران باقیمانده نوشته ای از او پخش میکنند تا دلگرمی برای قربانیان نگونبختی باشد که هنوز در چنبره این مرتجعین هستند .
جداشدگان از فرقه رجوی همچون روشنگران تاریخ هستند که تاریخ را خود با پوست و گوشت و استخوانشان نوشته اند و مینویسند تا به مردم بگویند چه بر سر چند نسل از بهترین فرزندان ایران زمین امده است ، نویسندگان دیروز تاریخ را از زبان دیگران مینوشتند اما امروز تاریخ را در رابطه با فرقه رجوی کسانی مینویسند که اثار زخم این شیادان هنوز بر بدنشان نمایان است پیدا نخواهیم کرد جداشده ای را که زخمی عمیق از این شیادان نداشته باشد فرقه رجوی در طول سالیان با فشار روانی ، زندان ، شکنجه ، و انواع اقسام روشهای ضد انسانی ثابت کرد که دست تمام شیادان تاریخ را از پشت بسته است و امروز البته چنان رسوا شده است که هیچ ایرانی ازاده ای به این فرقه نزدیک نمیشود بی دلیل نیست که رجوی بصورت خود معرف به زیر قبای شیخک های مرتجع منطقه خزیده است جائی که هرگز سر از ان بلند نخواهد کرد.
بله این شهامت جداشدگان بود که به رجوی تحمیل کرد که تمام شده است و باید برای همیشه برود اری او برای همیشه رفته است ، و فرقه رجوی نیز بدنبالش خواهد رفت این سرنوشت محتوم جریانیست که به مردمش خیانت میکند ، و بهترین فرزندان این مردم را شکنجه میکند و حق زندگی را از انان سلب میکند اری اینها باید بروند اینها یعنی فرقه رجوی شایسته قرن حاضر نیستند اینها مرتجعینی هستند باقیمانده از عصر کهن با اندیشه های الوده به ارتجاع قرون وسطی ولی با ظاهری از عصر نوین ، فرقه رجوی فکر میکند میتواند با ظاهر سازی اینکه اینها دمکراتیک هستند و معتقد به ازادی و انسانیت سر مردم را شیره بمالند اما دستشان توسط جداشدگان رو شده است و هرگز نمیتواند کلاهی دیگر بر سر مردم بگذارند اینجاست که جداشدگان خاری در گلوی رجوی هستند و فرقه تلاش میکند به هر وسیله ای با هر دروغ و دغلی این مانع را از سر راه بردارد اما نمیتواند و هرگز نخواهد توانست با جداشدگان که اینک خود بیشتر از باقیمانده های فرقه هستند مقابله کند و خوشبختانه پیروزی اخیر جداشدگان در البانی برای برسمیت شناختنشان توسط کمیساریای عالی پناهندگان برگی دیگر از تاریخ بود که نشان میدهد فرقه رجوی رفتنیست و باید برود و خواهد رفت .اسیران باقیمانده نیز در گذر زمان به خیل عظیم جداشدگان خواهند پیوست و روزی خواهید رسید که فرقه رجوی میماند و حوضش .
*