سرنوشت اعضای دخیل سازمان مجاهدین در کشتار حج ۶۶

سرنوشت اعضای دخیل سازمان مجاهدین در کشتار حج ۶۶

لینک به منبع

احمدرضا کریمی: 

سرنوشت اعضای دخیل سازمان منافقین در کشتار حج ۶۶

در مراسم حج سال ۱۳۶۶ حوادثی رخ داد که منجر به شهادت صدها زائر ایرانی شد. با استناد به شواهدی که بعدها فاش شد، علاوه بر رژیم آل‌سعود، رد پای سازمان مجاهدین خلق و رژیم بعث عراق هم در این جنایت دیده می‌شد. پس از این جنایت، سازمان منافقین به سرعت دست به تصفیه زده و کوشید آن دسته از اعضا را که به نوعی از پشت پرده کشتار حجاج اطلاع داشتند و به تعبیر سازمان “مسئله‌دار” هم شده بودند، سر به نیست کند تا بدین ترتیب مانع از فاش شدن پشت پرده این فاجعه شود. بر این اساس، کار تصفیه ده‌ها نفر از اعضای سازمان آغاز شد که از جمله آنها می‌توان به اسامی اصغر رادیو، بهرام (تقی)، جواد، بشیر، محمود، حسن محمدی، مجتبی امیر میران، عباس، زهرا، ژاله و … اشاره کرد. همه این افراد که به نحوی از پشت پرده فاجعه حج سال ۶۶ اطلاع داشتند به مرور زمان و به طرق مختلف سر به نیست می‌شوند تا به گمان سازمانیان، تحرکات منافقین در کشتار حج ۶۶ فاش نشود، غافل از اینکه دست منافقین رو شد و همگان به نقش آنان در این جنایت پی بردند.

مسعود رجوی مجاهدین خلق عربستان سعودی کشتار حجاج ترور مزدوری

تاریخ انتشار: ۱۴:۲۷ – ۰۹ مرداد ۱۳۹۷ – ۲۰۱۸July 31

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در روز ششم ذی‌‌الحجه ۱۴۰۷ قمری برابر با ۹ مرداد ۱۳۶۶ شمسی، واقعه خونینی در مکه رخ داد؛ مراسم برائت از مشرکین که از سوی حجاج در مکه مکرمه برگزار می‌شد، توسط دولت سعودی به خون کشیده شد و در این بین بسیاری از حجاج ایرانی به شهادت رسیدند.

براساس شواهد موجود، سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، رژیم بعث عراق و رژیم آل‌سعود با ائتلاف با یکدیگر این جنایت را رقم زدند و پس از این جنایت، سازمان به سرعت دست به تصفیه زده و کوشید آن دسته از اعضا را که به نوعی از پشت پرده کشتار حجاج اطلاع داشتند سر به نیست کند تا بدین ترتیب مانع از فاش شدن پشت پرده این فاجعه شود.

احمدرضا کریمی، یکی از اعضای جداشده سازمان مجاهدین خلق، طی یادداشتی که در اختیار “پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی” قرار داده، ضمن بررسی نقش سازمان منافقین در کشتار خونین حج ۶۶، سرنوشت عده‌ای از اعضای سازمان که در این ماجرا نقش داشتند را بررسی کرده است.

براساس اطلاعات ارائه شده توسط این عضو جداشده سازمان مجاهدین خلق، همه اعضای سازمان که به نوعی در فاجعه کشتار حجاج دخیل بودند یا اطلاعاتی از پشت پرده این ماجرا داشتند، پس از مدتی به دستور مرکزیت تصفیه و سر به نیست شدند.

مشروح یادداشت احمدرضا کریمی را در ادامه می‌خوانید.

در مراسم حج سال ۱۳۶۶ حوادثی رخ داد که منجر به شهادت صدها زائر ایرانی شد. با استناد به شواهدی که بعدها فاش شد، علاوه بر رژیم آل‌سعود، رد پای سازمان مجاهدین خلق و رژیم بعث عراق هم در این جنایت دیده می‌شد.

تدارک امکانات اولیه را مأموران رژیم بعثی، در پوشش مصونیت دیپلماتیک برعهده داشتند؛ آنها مواد منفجره و تصاویر امام خمینی را -بدون آن‌که بازرسی و کنترلی در کار باشد- با خود به فرودگاه جده آوردند. افراد فرقه، با گذرنامه‌ای عراقی که دولت عراق برای آنها تهیه کرده بود، به عنوان حجاج عراقی، وارد خاک عربستان شدند.

ریاست کاروان فرقه را عنصر قدیمی مرکزیت عباس داوری (رحمان) به عهده داشت. نیروهای رجوی در این مأموریت، با یک اتوبوس از ساختمان موسوم به “سعادتی” در بغداد حرکت کردند. این جمع، پس از ورود به عربستان، خود را به راحتی در میان زائران ایرانی جای دادند تا تحرکات آنان، به نام ایرانیان تمام شود.

اسامی برخی از اعضای کاروان بدین شرح بود: حاج مسیح، حاج صادقی، حسین مسلمی، بهرام (تقی)، اصغر (معروف به اصغر رادیو)، جواد صالح تهرانی (بیژن روابط)، کاوه روابط، حسین فیلی (عباس روابط)، حمید باطبی (رحیم روابط)، جواد، حسن عنایت (صادق روابط). رئیس اکیپ عراقی هم فردی به نام سروان خالد بود.

اما جالب اینجاست که پس از انجام عملیات کشتار حجاج و بعد از بازگشت کاروان مزبور از مراسم حج، عده‌ای از این افراد به مرور زمان “مسئله‌دار”می‌شوند و احتمال جدایی آن‌ها از سازمان به وجود می‌آید. لذا به منظور جلوگیری از انتشار نقش سازمان در حج سال ۶۶ در بیرون، سازمان افراد مسئله‌دار را یکی پس از دیگری سر به نیست می‌کند.

در این بین می‌توان به ۱۵ مورد زیر اشاره کرد که همه به طرز مشکوکی با دستور مرکزیت تصفیه شدند:

۱- اصغر رادیو: وی پس از مدتی از مجاهدین خلق جدا می‌شود و سازمان او را به پاکستان اعزام می‌کند. بعد از چندی، اعلام می‌نمایند که اصغر به قتل رسیده است.

۲- بهرام (تقی): او در پادگان بدیع‌زادگان (محل استقرار رجوی) کار می‌کرد. علاوه بر داشتن اطلاعات مربوط به توطئه در مراسم حج، به اطلاعات ویژه اقامتگاه رجوی و اسرار درونی آن واقف بود. این فرد، پس از فاجعه مکه، مسئله‌دار می‌شود و تحت برخورد قرار گرفته به رده پایین‌تر تشکیلات تنزل می‌کند. چندی بعد، از سوی سازمان اعلام می‌شود که نامبرده، به علت بلد نبودن شنا و در حالی که جز او کسی در استخر نبوده، در استخر پایگاه بدیع‌زادگان غرق شده است؛ گویا استخر مزبور تنها ۶۰ سانتیمتر عمق داشته است!

۳- جواد: وی را در حالی که به دار آویخته شده بود در تعمیرگاه یکی از قرارگاه‌ها می‌یابند. به اظهار دوستانش، نامبرده در شب حادثه، هیچ وضع نامطلوب روحی نداشته که موجب شود روز بعد اقدام به خودکشی کند. بنا به گفته افراد قرارگاه محل اتفاق، صحنه حلق‌آویز بسیار مرتفع بوده است و برای اجرای طرح، دخالت دو نفر دیگر ضرورت داشته است. این نکته مسلم است که جواد در هنگام مرگ مسئله‌دار بوده و قصد جدایی داشته است.

۴- بشیر (نام مستعار): یک روز هنگام بیدار باش صبح او را مرده در رختخواب می‌یابند، در حالی که همه بدنش کبود و متورم بوده است. علت مرگ، توسط سازمان، ناراحتی مغزی اعلام می‌گردد.

۵- محمود (نام مستعار): جسد وی در ساختمان‌های معروف به “اسکان” مجموعه C (که پس از طلاق‌های ایدئولوژیک تخلیه می‌شود و در جنب مجموعه H معروف به “قفس” یا “قبر” – از جمله زندان‌های انفرادی رجوی- قرار داشته است) سه روز پس از مرگ کشف و به خاک سپرده می‌شود. سازمان علت مرگ وی را اعلام ننموده است.

۶- فردی که در یکی از اردوگاه‌ها به سر می‌برد، مسئله‌دار شده قصد ترک سازمان را داشته است. روایت مرگش ظاهرا بدین قرار است که شبانه بین دو کامیون “آیفا” قرار می‌گیرد و سرش له می‌شود. سازمان اعلام می‌نماید که به علت تاریکی هوا و گرد و خاک زیاد، راننده متوجه نمی‌شود و آن حادثه رخ می‌دهد. اگر چنین بود، قاعدتا باید تمامی بدن فرد له می‌شد؛ نه فقط سرش!

۷ و ۸- دو زن در که قرارگاه اشرف به سر می‌برده‌اند؛ این دو هم مسئله‌دار بودند. سازمان اعلام می‌کند که این دو با خوردن قرص خودکشی‌ کرده‌اند در حالی که در قرارگاه مذکور دستیابی به قرص و مواد سمی غیر ممکن بوده است.

۹- فردی که در محل غیرمسکونی و تخیله شده “اسکان” با دستمالی که در دهانش قرار داشته، به قتل رسیده است. جسد وی هنگام بازرسی یک اکیپ از زنان سازمان، که پس از طلاق‌های ایدئولوژیک برای کنترل وسایل خانه رفته بوده‌اند، کشف می‌شود.

۱۰- حسن محمدی: وی از اعضای قدیمی سازمان است که در زمان رژیم پهلوی زندانی بوده است. وی که “مسئله‌دار” هم شده بود، ظاهرا هنگام بازگشت از یک عملیات، در رودخانه غرق می‌شود.

۱۱- عباس: این فرد که از اعضای نسبتا قدیمی سازمان بوده، به خاطر مسئله‌دار شدن، زیر برخورد قرار داشته است. وی را به قسمت نظامی اعزام می‌کنند و ظاهرا مورد شلیک سهوی فرمانده‌اش قرار می‌گیرد و کشته می‌شود.

۱۲- زهرا: این فرد، پس از خلع رده، به عنوان کارگر ساده در آشپزخانه بغداد به بیگاری گماشته می‌شود. جسد وی را پس از مدتی درون یک یخچال کشف می‌کنند.

۱۳- ناهید: وی در شهر کرکوک، از طبقه اول ساختمان موسوم به “شفایی” به پایین سقوط می‌کند و بلافاصله جان می‌سپارد؛ علت مرگ را خودکشی اعلام می‌کنند. بنا به اظهار سازمان، نامبرده بیماری روانی داشته و چون مربیان کوتاهی می‌کنند، دور از دید آن‌ها دست به خودکشی‌ می‌زند.

۱۴- ژاله: وی حاضر نبوده است که به انقلاب ایدئولوژیک تن در دهد و از این رو تحت فشار روحی شدید قرار داشته است تا این‌که به گفته سازمان، در پاریس خود را بین دو قطار در حال حرکت قرار می‌دهد و خودکشی می‌کند.

۱۵- مجتبی امیر میران (م. بارون): شاعر بخش تبلیغات؛ نامبرده از مسئله‌دارهای سرسخت بوده است که سرانجام در ساختمان موسوم به”میرزایی” (طبقه سوم، واحد آخر، سمت راست) جسد او را به صورت حلق آویز شده می‌یابند. سازمان علت مرگ را خودکشی اعلام می‌کند.

علاوه بر این ۱۵ تن، سه نفر دیگر از اعضای سازمان نیز پس از ماجرای حج سال ۶۶ به طرز مشکوکی از میان برداشته می‌شوند تا به گمان سازمانیان، تحرکات منافقین در کشتار حج ۶۶ فاش نشود، غافل از اینکه دست منافقین رو شد و همگان به نقش آنان در این جنایت پی بردند.

نقش منافقین در کشتار خونین مکه در سال ۶۶

لینک به منبع

در روز نهم مردادماه ۱۳۶۶ شمسی برابر با ششم ذیحجّه سال ۱۴۰۷ قمری، مراسم برائت از مشرکین که از سوی حجاج در مکه مکرمه برگزار شد، توسط دولت سعودی با خشونت سرکوب شد و در این بین بسیاری از حجاج ایرانی به شهادت رسیدند. اکنون شواهدی وجود دارد که نشان‌گر نقش سازمان منافقین و همکاری آنان با رژیم بعثی عراق و عربستان سعودی در قتل‌عام حجاج ایرانی است.

مسعود رجوی مجاهدین خلق عربستان سعودی کشتار حجاج ترور مزدوری

تاریخ انتشار: ۱۰:۴۱ – ۲۰ مرداد ۱۳۹۵ – ۲۰۱۶August 10

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در روز نهم مردادماه ۱۳۶۶ شمسی برابر با ششم ذیحجّه سال ۱۴۰۷ قمری، مراسم برائت از مشرکین که از سوی حجاج در مکه مکرمه برگزار شد، توسط دولت سعودی با خشونت سرکوب شد و در این بین بسیاری از حجاج ایرانی به شهادت رسیدند. اکنون شواهدی وجود دارد که نشان‌گر نقش سازمان منافقین و همکاری آنان با رژیم بعثی عراق و عربستان سعودی در قتل‌عام حجاج ایرانی است.

گفتنی است این فاجعه درحالی رخ داد که ایران درگیر جنگ با متجاوزان عراقی بود و دست داشتن رژیم بعث در این جریان محتمل به نظر می‌رسید. در چنین شرایطی سازمان منافقین بلافاصله پس از فاجعه قتل عام حجاج ایرانی در مکه مکرمه، با صدور اعلامیه‌ای، جمهوری اسلامی ایران را مسئول این کشتار دانست و جنایتکاران سلفی، بعثی، وهابی و سعودی را تبرئه کرد.

“مهدی ابریشمچی”، یکی از اعضای سازمان منافقین، در مذاکره با افسران اطلاعاتی عراق به صدور این اعلامیه و اطلاع سعودی‌ها از آن اشاره کرده و می‌گوید: «دعوتنامه رسمی را که “ملک فهد” برای ما فرستاده است، ما فکر می‌کردیم در رابطه با اطلاعیه ما بوده است ولی وقتی رفتیم این دعوتنامه را به ما تحویل دادند، لذا ما جهت هماهنگی با شما مستقیماً این مسئله را بیان نمودیم تا ملاحظات و نقطه نظرات شما را در نظر بگیریم. به دنبال اطلاعیه‌ای که بعد از قضیه مکه دادیم که رونوشت آن به سفارت سعودی در بغداد فرستاده شده بود، آقای سفیر تماس گرفته و گفته بود که حامل پیام ملک فهد بوده و امروز به دیدار من آمد. سفیر با ابلاغ توجهات ملک فهد، هیئتی را از سازمان جهت سفر به  جده و ملاقات با مسئولین عربستان سعودی دعوت نموده‌اند و تاریخی مشخص کرده‌اند که روز سه‌شنبه این هفته را منتظر هیئت هستند.»

به اعتراف یکی از عناصر سابق سازمان منافقین به نام رضوانی، «مسعود رجوی با استفاده از فرصت ایام حج، طبق یک طرح از قبل برنامه‌ریزی شده و با همکاری عراق، تظاهرات آرام اعلام برائت زائران ایرانی را به خون کشید تا به اهداف خاص خود برسد.» [۱]

البته پیش از افشاگری های اعضای منافقن، اطلاعاتی از نقش گروهک منافقین در کشتار مردم در روز ۹ مردادماه به دست مقامات جمهوری اسلامی رسیده بود. به عنوان مثال حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رئیس جمهور وقت ایران، ضمن سخنرانی خود در مرداد ۶۶ به نقش منافقین در حوادث جمعه خونین مکه اشاره کرده و فرمودند: «ما به احتمال زیاد حدس می‌زنیم منافقین و مزدوران بسیار پست که حاضرند علیه کشورشان به هر جنایتی دست بزنند در این جنایت ددمنشانه دخالت داشته‌اند. شواهد نشان می‌دهد که عده‌ای فارسی‌زبان که صورت‌های خود را پوشانیده بودند در این جنایت، استکبار جهانی و رژیم پادشاهی سعودی را یاری نمودند. این حادثه از قبل طراحی شده بود و بعید نیست که از چند ماه پیش، همزمان با قضیه خلیج فارس هماهنگ شده باشد.»[۲]

“عزت‌الله سحابی” از اعضای نهضت آزادی نیز مدت‌ها بعد درمورد شیطنت‌های منافقین در حادثه “جمعه خونین” در کتاب خاطرات خود نوشت: «متاسفانه در اثر دخالت‌های مرموزی که انجام شد، در آن سال این تظاهرات سرکوب شد و تعداد زیادی از هموطنان ما کشته شدند. در سفری که آن سال به خارج داشتم یکی از دوستان به من خبر داد که شیطنت‌هایی از سوی مجاهدین این حادثه را رقم زده، یا به خشونت کشیده است. امیدوار بودم این خبر درست نباشد… ولی شنیده‌ها حاکی از آن بود که یکی از اعضای مجاهدین آقای عباس…، با لباس احرام بین تظاهرکنندگان هنگامی که جمعیت روی پل معروف به “هجوم” می‌رسند گلوله‌ای به طرف پلیس شلیک می‌کند. پلیس عربستان هم که کاملا در حال آماده‌باش بود به طرف جمعیت حمله می‌کنند و تیراندازی می‌شود، جمعیت سراسیمه به عقب برمی‌گردند و جماعت زیادی که بیشتر خانم‌ها بودند زیر دست و پا له می‌شوند و از بین می‌روند.»[۳]

همکاری رژیم بعثی عراق با منافقین در کشتار مکه

شواهد موجود حاکی از آن است که رژیم عراق نیز که در آن دوران درگیر جنگ با ایران بود از توطئه منافقین و سعودی‌ها آگاه بوده و برای به خون کشیدن مناسک حج با منافقین همکاری می‌کرده است. در بخشی از مذاکرات فاش شده یکی از عناصر قدیمی مرکزیت سازمان منافقین به نام “عباس داوری”، که در سال ۶۶۶ ریاست کاروان اعزامی منافقین به مناسک حج را  برعهده داشته است، با افسران امنیتی عراق،‌ به موضوع حضور منافقین در حج و همکاری بعثی‌ها با آنان این‌گونه اشاره می‌شود:

عباس داوری: ما می‌خواستیم اگر امکان داشته باشد در درون هیئت‌های عراقی اعزامی به حج حضور یابیم و به گونه‌ای  مشخص نگردد که از مجاهدین و غیرعراقی‌ هستیم و همان روزی که ایرانی‌ها وارد می‌شوند ما ملحق می‌شویم؛ البته می‌دانید که ایرانی‌ها به صورت کاروانی به حج می‌آیند؛ می‌خواهیم نیروهای خود را در آنها نفوذ دهیم و ارتباط گیری کنند.

افسر امنیتی عراق: ما چگونه برای شما ویزا بگیریم؟ این نیروهای شما کجا می‌خواهند ارتباط گیری کنند؟

عباس داوری: در جده،‌ که همه زائرین ابتدا آنجا پیاده می‌شوند و فعلا چند نفر مد نظر ما است که [هم‌اکنون] در عراق نیستند.

افسر امنیتی عراق: ما پس از موافقت می‌توانیم برای آنها گذرنامه عراقی درست کنیم و به همراه برخی از کاروان‌های  حج بفرستیم. برای هر فرد گذرنامه را می‌فرستند و به دست او می‌رسانند و در موعد مقرر نیز گذرنامه را بازمی‌گردانند؛ راه دیگری نداریم.

عباس داوری: به خاطر حساسیت موجود اگر بشود که بازگشتشان به کشور دیگری باشد و از آنجا به عراق بیایند بهتر  است.

افسر امنیتی عراق:‌ چون گذرنامه‌ها با یکی از کاروان‌های ما خواهد رفت نمی‌تواند با این کاروان بازنگردد. چون عربستان از هر کاروانی لیست دارد و نفر شما می‌تواند به مجرد رسیدن به آنجا از بعثه جدا شود و به دنبال کارش برود و کسی او را شناسایی نخواهد کرد و در پایان به فرد تعیین‌شده از سوی ما مراجعه می‌کند و گذرنامه‌اش را تحویل می‌گیرد و می‌آید.

عباس داوری: نفرات مجاهدین می‌خواهند در داخل کاروان‌های ایرانی جای بگیرند و شب و روز با آنها باشند و مشخص نگردد که از کاروان دیگری آمده‌اند.[۴]

سفر محرمانه مسعود رجوی به عربستان

در اسفند ۱۳۷۹ یعنی ۱۳ سال پس از اتفاقات ناگوار مکه، تصویری از مسعود رجوی در نشریه مجاهد منتشر شد که نشان می‌داد وی در سال ۶۶ در مکه حضور داشته است.[۵] در این عکس علاوه بر رجوی افرادی چون:‌ عباس داوری، ‌علیرضا  باباخانی، محمد سیدالمحدثین، علیرضا صدرحاج سیدجوادی و رضا درودی که همگی از مسئولین روابط خارجی و اطلاعاتی و حفاظتی منافقین بودند دیده می‌شوند.

علاوه بر این، شواهد دیگری نیز حاکی از آن بود که سرکرده گروهک منافقین، در سال‌ ۶۶ و همزمان با وقایع مکه با دعوت‌نامه رسمی که از ملک فهد دریافت می‌کند به شکل محرمانه عازم عربستان می‌شود.

در همین رابطه “مهدی ابریشمچی”، به افسر اطلاعات عراق می‌گوید: «ما برای اینکه مخفی بودن سفر را تأمین کنیم حتی برای مخفی ماندن از دید کارکنان فرودگاه،‌ یک جدول زمان‌بندی شده داریم که به شما اطلاع می‌دهیم تا براساس آن عمل شود و انتظار داریم تا براساس آن عمل شود و غیر از ما سه نفر هیچ‌کس از آن اطلاع ندارد.»

در جلسات دیگر بین رابط منافقین و سازمان اطلاعاتی عراق تأکید می‌شود که سفر مزبور در جهت جلب حمایت بیشتر عربستان از سازمان برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران بوده است.[۶]

افشای ارتباط منافقین با عربستان توسط مسعود رجوی

مسعود رجوی در مذاکرات با “سپهبد صابرالدوری” رئیس سرویس کل اطلاعات عراق پس از انتفاضه شعبانیه ۱۳۷۰  می‌گوید: «روز پنجشنبه هفته گذشته نماینده ما با “مورفی” در آمریکا دیدار کرد. شروع کردند به حرف‌های ما گوش دادن و ما تلاش کردیم نقشه‌ها و توطئه‌های رژیم [امام] خمینی را برای آنها برملا کنیم. به آنها ثابت کردیم که رژیم ایران تهدید شماره یک به حساب می‌آید، نه عراق. به صراحت گفتیم که این تهدید و خطر متوجه [عربستان] سعودی نیز می‌شود. شما عراقیان ارتباط ما را با سعودی برقرار کردید، به طوری که “ملک فهد” مرا برای دیدار از عربستان دعوت کرد که به آنجا رفتم و با ایشان ملاقات کردم.»

وی همچنین در پیغامی به “رییس سرویس اطلاعات عراق” درباره ارتباط سازمان منافقین و عربستان می‌گوید: «آنچنان که دکتر می‌دانند ما به دنبال متقاعد کردن سعودی به برقراری ارتباط مستحکم با عراق هستیم که [نظام امام] خمینی را به قوی‌ترین صورت طرد کنند و جناب دکتر خوب می‌دانند که خبر این رابطه باید بین ما و شما محفوظ بماند. همچنین اگر دکتر ملاحظه دارند، قبل از آن که هیئت [اعزامی به عربستان] روز سه‌شنبه برود بیان کنند.» [۷]

پی نوشت ها:

۱- نشریه نگاه، سازمان منافقین، بیانیه رضوانی، ص ۳۳۰٫
۲- روزنامه کیهان، سه‌شنبه، ۲۷ مرداد ۱۳۶۶، ص ۲٫
۳- عزت الله سحابی، نیم قرن خاطره و تجربه، جلد دوم، تهران:  انتشارات خاوران، ص١٨٣.
۴- صفاءالدین تبرائیان، خوابگردها:ارتباط رهبران سازمان مجاهدین خلق با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی عراق، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۷۰۱ و ۷۰۲٫
۵- سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، جلد سوم، تهران: موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ص ۲۶۶٫
۶- پیشین، ص ۲۷۲٫
۷- صفاءالدین تبرائیان، خوابگردها، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، صص ۷۰۷۰۶-۷۰۴٫

(پایان)

**