سرنوشت پسرخوانده های رجوی
احسان بیدی ، سایت نجات یافتگان در آلبانی ـ ایران آزادی ـ ۱۹٫۰۸٫۲۰۱۸
حتما باخبر شدید که در چند هفته قبل مسعود رجوی پسرخوانده خودش مالک شراعی را سربه نیست کرد و اورا به کام مرگ فرستاد.
بیشتر ازمن باخبر هستید که مالک شراعی (پسرخوانده رجوی ) کی بود وچه سمت هایی داشت. او مشهور به کوسه ابهای خروشان و مسول تیم عملیات در شهر کوت عراق بود.
او ازلحاظ ایدئولوژیک ذوب شده دستگاه فکری رجوی بود و به همین خاطر مسعودرجوی اورا پسرخوانده خودش معرفی کرد. درطول تاریخ شاهد و ناظر این بودیم که دیکتاتورها درپایان کارخودشان به نزدیک ترین نفرات خودشان شک و هیچگونه رحم و شفقتی را نیز نسبت به آنها نداشته وحتی به آنها به چشم خائن نگاه میکردند. همچنین تاریخ به اثبات رسانده و درسینه خودش حک کرده که دیکتاتورهایی بوده اند که اسناد و شواهد جنایات خودشان را با نزدیک ترین نفراتی که دراختیار داشتند به کام مرگ میبردند.
ولی از مرگ نادر و بتول رجبی گرفته تا مرگ مشکوک یاسرها تا سربه نیست کردن و با پروژه بیمارسازی مرضیه رضایی ها و به کام مرگ دادن و طرح وبرنامه ریزی در کشتار ۱۰ شهریورماه همگی نشان دهنده ان است که مسعودرجوی به نزدیک ترین نفرات خودش بی اعتماد شده و از ترس پایین کشیده شدن از اریکه قدرت و پایان راه امپراطوری خودش دست به جنایات طراحی شده میزند.
اشتباهات مسعودرجوی درسینه تاریخ ثبت شده و نیاز نیست اشاره ای داشته باشم و طوماری از خودفروختگی مسعودرجوی خودش بیانگر داستان است
اما مالک درزمانی به کام مرگ توسط مسعودرجوی سپرده شد که افشاگری و ریزش دربالاترین سطوح تشکیلات رجوی صورت گرفته بود ازنفرات امنیتی و محافظین رجوی که قبل و بعد مرگ مالک شراعی اززندانهای رجوی گریختند تا بازمانده و نفراتی که درتیم ترور وقتل نفرات باقیمانده در ۱۰ شهریور بودند از مالک مرتضوی ها گرفته تا مالک شراعی که خودش در قتل عام ۱۰ شهریورماه که توسط مسعودرجوی طراحی شده بود و محافظ شخصی زهره قائمی بود. همچنین مالک مرتضوی کسی بوده که به جعبه سیاه ۱۰ شهریور و جنایات رجوی مشهور بوده است.
مالک کسی بود که سرانجام وجدان خاموشش بیدار شده بود ودرخواست جدایی ازسازمان رجوی داده بود.
بیشک برای مسعودرجوی تن دادن به خواسته پسرخوانده خودش کسی که تبلور آیین و ایدئولوژی اش بوده یعنی تن دادن به سقوط امپراطوری خودش
مالک کسی بوده که زبان اعتراض و عذاب وجدان جنایات رجوی آزرده خاطرش کرده بوده و قصد برملا کردن حنایات رجوی را داشته است.
مالک به مانند پسرخونی رجوی محمد مصطفی بود که همه شاهد بودیم که دردرون اشرف روبه مسعودرجوی کرده بودو اورا دیتکاتورزمانه و با هیتلر مقایسه کرده بود.
مسعورجوی که پایان امپراطوری خودش را درسازمخالفت زدن مالک شراعی در خطر دیده بود و به مانند دیگر دیکتاتورهای گذشته دچاربیماری هستریک وجنون و کابوس مرگ ازطرف نزدیک ترین نفرات خودش شده بود و بیشک باز بمانند کشتن موسی خیابانی ها واشرف ها باز دست به جنایت زد.
پایان کار دیکتاتور مست مسعودرجوی و رهبری فرقه گرایی او با قربانی شدن همه همراه است. مسعود رجوی همچنانکه از قربانی شدن ، خیابانی ها ، اشرف ربیعی ها و
علی زرکش ها واهمه ای نداشت مطمئنا حتی از قربانی کردن مریم عضدانلو و فرستادن او به کام خیانت و سواستفاده شدن جنسی دربازار مکاره سیاست نیز واهمه ای نخواهد داشت. این سرنوشت قطعی همه دیکتاتورهایی هست که اعضای خود را با همه عشق و اعتمادی که به او کرده اند، به قربانگاه می فرستند.
احسان بیدی
البانیا _ تیرانا