(چگونه می توان کاسپین دیگری خلق کرد(1
مهدی خوشحال، ایران فانوس، 07.10.2018
وقتی مستقیم و غیر مستقیم وارد جنگ می شویم و به دنبال نیازهای لحظه ای و سطحی مان، حیوانات و آبزیان و درختان را نابود و تباه می کنیم، نباید انتظار داشته باشیم که در عوض، طبیعت و کیهان دست روی دست گذاشته و عمل ما را بدون پاسخ بگذارند و همچنان کار ما به پیش برود، دعاهای مان مستجاب گردد و به آرزوهای مان دست یابیم. چنین چیزی نیست. طبیعت، در دفاع از خود، زیان های مادی و معنوی به ما وارد می کند که در مقابل سود حاصل از نابودی طبیعت، قابل مقایسه نیست. با این حساب، فرصت جبران باقی است. در این مطلب، می خواهم بگویم که در ازای نیم قرن استفاده و سوء استفاده از منابع و امکانات طبیعت، می بایست در سالم سازی و زیباسازی و ترمیم اش، تلاش کرد و به نتایج در خور رسید. در اینجا، بحث نابودی و احیای دریاست. همانی که حیات را خلق کرد و به سرانجام رساند ولی متاسفانه، توسط مخلوقش به قهقرا و زوال می رود.
دریای خزر، بیش از چهل نام دارد که معمولاً نزد بومی ها به همین نام یعنی خزر و در کتاب های قدیمی، دریای مازندران و نزد کشورهای دیگر دریای قزوین و کاسپین و سایر نام ها، استفاده می شود. این دریا، پهنهای آبی است که از جنوب به کشور ایران، از شمال به روسیه، از غرب به روسیه و جمهوری آذربایجان و از شرق به جمهوریهای ترکمنستان و قزاقستان، محدود می شود. دریای خزر، در گذشته بخشی از دریای تتیس بود که اقیانوس آرام را به اقیانوس اطلس متصل میکرد.
این دریا که گاهی بزرگترین دریاچه جهان و گاهی کوچکترین دریای خودکفای کره زمین طبقه بندی می شود، بزرگترین پهنه آبی محصور در خشکی است. طول آن حدود ۱۰۳۰ تا ۱۲۰۰ کیلومتر و عرض آن بین ۱۹۶ تا ۴۳۵ کیلومتر است. سطح دریای خزر در حدود ۲۸ متر پائین تر از سطح دریاهای آزاد است. این دریا، قدمتی حدوداً صد میلیون ساله دارد که بعضی از آبزیان خاویاری آن به فسیل های زنده شهرت دارند.
قسمت شمالی این دریا بسیار کمعمق است. بهطوری که تنها نیم درصد آب دریا در یک چهارم شمالی دریا قرار دارد و عمق آن به طور میانگین کمتر از ۵ متر است. حدود ۱۳۰ رودخانه به این دریا می ریزند که اکثر آنها از شمال غربی به دریا می پیوندند. بزرگترین آنها رود ولگا است که هر سال به طور میانگین ۲۴۱ کیلومتر مکعب آب را وارد دریای خزر می کند. رودهای کورا ۱۳، اترک ۸٫۵، اورال ۸٫۱ و سولاک ۴ کیلومتر مکعب آب را سالانه وارد دریا می کنند.
طبیعت بسته خزر آن را منزلگاه جانوران و گیاهان منحصر به فردی کرده است اما در عین حال موجب شده تا در مقابل آلودگی های کشاورزی و صنعتی و نفتی، بسیار آسیب پذیر باشد. از منابع مهم دریای خزر، ذخایر نفت و گاز موجود در زیر بستر دریا و همچنین انواع ماهیان خاویاری را می توان نام برد.
دریای خزر که در اصل دریاچه است، نزد بومی ها و کتاب ها و محافل سیاسی و ادبی، به همین نام معروف است اما گو این که به خاطر شهرت جهانی دریاچه، تصمیم گرفته شد تا این دریا را از خزر به کاسپین نامگذاری کنند. در اینجا و در این مطلب، مهم اسم نیست بلکه محتوا و کارکرد و طرحی که ارائه خواهم داد مهم است. لهذا در اینجا و از این پس نام دریاچه خزر را دریای کاسپین می نویسم. این نوشته، در اصل، غیر سیاسی و یک طرح ملی و محیط زیستی است، اگرچه می توان از این طرح محیط زیستی، بسیاری از مسایل دیگر از جمله مشکل آب، دمای هوا، اشتغال، اقتصاد، حمل و نقل، توریسم، غذا، سیاست و نظامیگری را نیز استنتاج کرد اما هدف از این طرح و نوشتار، در ابتدا به خاطر دینی است که بعد از آدم ها نسبت به حیوانات و آبزیان و دریاها دارم.
وقتی حرف از حقوق و رژیم حقوقی دریای کاسپین مطرح است معمولاً اذهان به سمت طول و عرض و وسعت دریاست و همه جا منافع مردم و دولت مطرح است در حالی که حیوانات و آبزیان و پرندگان دریا نیز حقوقی دارند که به سادگی از کنار آن ها عبور می کنیم.
از آنجا که مطالب زیادی در ارتباط با تقسیم بندی دریای کاسپین مابین ایران و کشورهای همسایه دریا، نوشته و شنیده شد و احتمالاً ایرانیان به سهم کنون شان راضی نیستند و به دنبال احقاق حقوق قانونی و درخور خودشان هستند و اگر مسئولین و مردم توانستند کاری کنند تا به حق و حقوق خود در رابطه با تقسیم دریای کاسپین، برسند که فبهاالمراد وگرنه برای جبران و کمبود سطح و عمق و بستر و زیر بستر و سرمایه های نهفته در دریا، می بایست فکر دیگری کرد. ضمن پالایش و استفاده بهینه از سهمیه کنونی، طرح ملی و یا فراملی کاسپین دوم را به اجرا گذاشت که در ادامه این نوشته به آن خواهم رسید. ولی قبل از رسیدن به طرح ملی و خلق کاسپینی دیگر از دل کاسپین فعلی و برون رفت از بن بست، باید اذعان کنم که آمار و ارقام این نوشته از نوع تجربی است و عنداللزوم آکادمیک و دقیق نیست و ممکن است کمی با واقعیت فرق داشته باشد اما هدفم از این نوشته برجسته کردن طرح سالم سازی کاسپین اول، سپس اجرای پروژه کاسپین دوم، ایران رود، کانال و یا هر نام دیگری است چون در این طرح نام مهم نیست. در ادامه این نوشتار، می خواهم بحث سالم سازی و استفاده بهینه از کاسپین اول و احداث و استفاده ماکرو از کاسپین دوم، را بنا بر تجارب فردی بیان کنم. بنابراین، ناچارم این نوشتار را ابتدا به دو قسمت یعنی سالم سازی و استفاده بهینه از کاسپین اول را با احداث و خلق کاسپین دوم، جدا کنم و به دو بخش تقسیم کنم.
قبل از بررسی کاسپین اول و طرح سالم سازی و پالایش آن، باید اعتراف کنم که ما در دنیای ممکنات زندگی می کنیم. این ممکنات، در قدم اول در بیرون مان نیست بلکه در درون مان است. ممکنات، وسایل و ابزار و تکنولوژی و دلار، نیست بلکه ممکنات، فکر و ایده و انرژی و رویاست. در این طرح، در اصل، نیاز به سرمایه و شرکت های خارجی، نیست بلکه تماماً فکر و ایده داخلی است و می بایست تماماً از جیب و مالیات مردم و با انرژی مردم به ثمر برسد و اینجاست که با جدیت در حل معضلات و سرمایه گذاری برای برون رفت از معضلات پیچیده اقتصادی و محیط زیستی، کشورهای دیگر نیز ما را جدی گرفته و حاضر به سرمایه گذاری در طرح های کوچک و بزرگ دیگر خواهند شد. ولی سرمایه اصلی، در داخل و از نوع فکر و ایده و رویاست، از نوع آغاز کردن و کلنگ زدن است.
حال که ما می خواهیم به جای کاسپین فعلی و مردابی، به دو کاسپین سالم و با راندمان بالا، دست یابیم، از یاد نباید برد که کاسپین دوم، از دل کاسپین اول بیرون می آید و بسنده است تا ابتدا به مسایل و مشکلات کاسپین اول، پرداخت و آن را از حالت مردابی و غیر قابل مصرف، خارج کرد تا از دل کاسپین اول، آرام آرام کاسپین دیگری زاده شود و به جریان افتد.
دریای کاسپین فعلی، در اصل دو گونه مصرف و منافع برای صاحبانش دارد. اول برای دولت که عبارت از نفت و کشتیرانی و امنیت و تجارت و توریسم و تبادل کالا مابین کشورهای همسایه دریاست، اما برای مردم نیز منافعی از نوع دیگر دارد که عبارتند از توریسم، قایقرانی، ماهیگیری، شنا و استفاده از هوا و باران و غیره است. بنابراین، این دو کمی با هم فرق دارند. اما دریا طی فاصله زمانی نیم قرن اخیر تا 90% کیفیت آب و منابع مادی و آبزیان خود را از دست داده است که بخشی سهم دولت و بخشی نیز سهم مردم بوده است. طی 50 سال قبل، دریا به قدری سالم و قابل استفاده بود که میزان قابل توجهی از آبزیان و پرندگان و سایر حیوانات، قادر به زیست در آن بودند. 50 سال قبل، اگر آبزیان دریا 20 گونه بودند، امروز حداقل 10 گونه آن منقرض شدند و مابقی تا 90% از بین رفتند. ماهیان غضروفی و حیوانات دو زیست و نرم تنان کف دریا، رو به نابودی هستند و پرندگان دریایی و ساحلی نیز که حدوداً 20 گونه بودند، 10 گونه شان منقرض شدند و مابقی نیز تا 90% مهاجرت کرده اند. دریا در گذشته تواماً محل تولید و مصرف بود ولی هم اکنون تنها مصرف بی رویه است و تولیدی در آن انجام نمی گیرد. با این وصف، دریای کاسپین از جانب سواحل ایران و کشورهای همسایه دریا، رو به نابودی است و از آنجا که سمت وزش بادهای تابستانی از شمال شرق و سمت وزش بادهای زمستانی از شمال غرب به ساحل ایران است و ساحل ایران به شکل منحنی است، طبیعی است که بسیاری از زباله های دریایی و نفتی از جانب کشورهای همسایه و اعماق، به ساحل ایران می آیند و این بخش از دریا که ساحل ایران باشد مورد تهدید بیشتری قرار می گیرد.
آلوده گی ها و زباله ها و مواد سمی ای که از داخل ایران وارد دریا می گردند، عبارتند از فاضلاب شهری و روستایی، پساب کشاورزی، سموم صنعتی و نباتی، سموم کارخانجات و بیمارستان ها و زباله های دیگری که از طریق زمین های کشاورزی و رودخانه ها، وارد دریا می گردند.
طبیعی است که برای سالم سازی و استفاده بهینه از دریا، ناچار به همکاری با کشورهای همسایه دریا هستیم و ضمناً پیشگیری از موارد آلودگی دریا که از جانب رودخانه ها و مزارع، وارد دریا شده و آب را آلوده می کنند. همچنین، قایقرانی و ماهیگیری، که یکی جهت تفریح توریسم و دومی بی رویه و بی در و پیکر در دریا انجام می گیرد، دو مورد فاجعه و سبب آلودگی دریا شمرده می شوند و جا دارد جهت پالایش و سالم سازی دریا، همزمان ضمن استفاده جدی از راه حل اول، ماهیگیری و قایقرانی، را به مدت سه تا پنج سال تعطیل اعلام کنند. آنگاه ما دریایی شبیه به 50 سال قبل، سالم و قابل استفاده برای مردم و آبزیان و پرندگان و سایر حیوانات دو زیست، خواهیم داشت که می توان قانونمند از این سرمایه عظیم استفاده کرد. با این وجود، در ادامه دو راه حل فوق، می توان اقدام به برون رفت و استفاده از آب کاسپین اول، کرد و در راستای احداث کاسپین دوم، اقدام جمعی و ملی انجام داد. خوشبختانه، عمق دریا برخلاف سواحل کشورهای همسایه و بخش شمالی، در بخش ایرانی که جنوب باشد عمیق است و به 1000 متر نیز می رسد یعنی ما به اندازه کافی آب در اختیار داریم که بهتر است از آن استفاده دیگری کرد و به جانداران خاک ایران جانی دوباره بخشید.
توضیح: در این مقاله منظور از دوزیستان فک ها هستند که قادرند هم در آب و هم در خشکی زندگی کنند و منظور از پرندگان دریا، در اصل سه دسته اند، پرندگانی که تنها در آب زندگی می کنند، پرندگانی که در ساحل به سر می برند و پرندگانی که به پرندگان دریایی شهرت دارند، هر سه دسته پرندگان از ماهی و نرم تنی به نام رش، تغذیه می کنند.
ادامه دارد