کتابی که هم راه بود و هم راهنما
ایران فانوس، 26.08.2016
پس از این که جنبش اصلاح طلبی در سال 1376 در ایران آغاز شد و می رفت در داخل و خارج از ایران راه خود را پیدا کند و تاثیراتش را در داخل و اپوزسیون خارج نیز بگذارد، اتفاقی که جنبش اصلاحات بر مواضع معاندینش مجاهدین خلق، باقی گذاشت جالب توجه است. مجاهدین از یک طرف با رشد اصلاح طلبی در داخل ایران مرگ خود را حتمی می دیدند و به همین خاطر خمپاره شصت میلیمتری را بر دوش و از بغداد تا تهران پیاده طی طریق می کردند تا بتوانند آسیبی به جنبش اصلاحات وارد کنند. از طرف دیگر در شورای ملی مقاومت، پرسشها افزون گرفت و بحث انقلاب و سرنگونی به تمسخر گرفته شد تا آنجا که یکی دیگر از خوشنام ترین اعضای شورا از مجاهدین خلق فاصله گرفت و عطای مجاهدین را به لقایشان بخشید.
تحولات داخل ایران که در آن سال به جنبش اصلاح طلبی شهرت یافت، به جای این که درس عبرتی برای مجاهدین خلق باشد برعکس، مرغ شان همچنان یک پا داشت و در محافل نزدیک به کاخ دجله بحث بر سر این بود که اگر عراق دو گلوله داشته باشد یکی را باید به مجاهدین بدهد یا هر دو را! مسعود رجوی رهبری مجاهدین غره از این موقعیت و تشویق و امکانات، همه ی آنچه را که داشت، کم می دانست و در سر هوای ناو هواپیمابر داشت تا با آن بتواند جمهوری اسلامی را سرنگون کند.
در طیف مخالفین و معترضین و جداشدگان از مجاهدین خلق که اکثراً در اروپا فعال بودند، تحولات داخل ایران عبرت انگیزتر بود. آنان که سلاح را در عراق جا گذاشته و این بار در تلاش برای آزادی و دموکراسی، قلم به دست بودند، خروج هدایت الله متین دفتری و همسرش از شورای ملی مقاومت را دستاویزی قرار دادند تا پندار و تجربه شان را با اپوزسیون برون مرز و کسانی که سابقاً جزو شورای ملی مقاومت بودند، در میان بگذارند.
کانون سیاسی/فرهنگی ایران پیوند که شامل تعدادی از اعضای جداشده و مستقر در اروپا بودند و مدتها بود که تجارب تلخ شان را از مبارزه در داخل مجاهدین به رشته تحریر در آورده و به قضاوت افکار عمومی قرار داده بودند، این بار نیز آستین بالا زده و اپوزسیون برون مرز را در ارتباط با خروج اعضای جدید از شوای ملی مقاومت، مورد پرسش قرار داده و نقطه نظرات شان را در ارتباط با موقعیت جدید مجاهدین، جویا شدند.
گروه ایران پیوند که خود در تعداد اندک ولی در ارتباط با مسایل و موقعیت جدید مجاهدین نظرات صائبی داشتند و به خاطر گواه تاریخ نظرات و تجارب شان را با دیگر اعضای جداشده از مجاهدین و شورای ملی مقاومت و اپوزسیون برون مرز در میان گذاشتند تا حداقل حجت بر مجاهدین و افکار عمومی که تا آن تاریخ ناظر دیگری از مسایل و مشکلات مجاهدین بودند، تمام شود.
این مجموعه مصاحبه و گفت و گوها با دهها تن از اپوزسیون خوشنام و صاحب نظر ایرانی انجام گرفت و با اقبال مردمی مواجه گشت اگرچه و متاسفانه از آن تعداد کسانی همچون نادره افشاری، هادی شمس حائری و محمود راسخ، دار فانی را وداع گفته و تعدادی دیگر به علت بیماری و کهولت سن کار سیاسی را کنار گذاشته اند، اما مابقی شخصیتهای سیاسی هم اکنون حضور دارند و کماکان به فعالیتهای سیاسی و فرهنگی خود ادامه می دهند.
محور گفت و گوها که طی چند شماره ماهنامه پیوند، نشر یافت و بعداً در کتابی به نام „فراز و فرود شورای ملی مقاومت“ به چاپ رسید، در ارتباط با چگونگی و علل تشکیل و فروپاشی شورای ملی مقاومت، بود.
معمولاً شخصیتهای مورد گفت و گو در ارتباط با دلایل تشکیل و فروپاشی شورای ملی مقاومت، بیش از 90% نظراتی شبیه به هم داشتند و اکثراً روحیه استبدادی و عدم حرکت جمعی و دموکراتیک مجاهدین به ویژه هژمونی طلبی رهبری شورا و سکت و توتالیتاریسم مناسبات مجاهدین، حرکت های خشونت آمیز و به ویژه رفتن به عراق و مزدوری برای کشورهای در حال جنگ با ایران را عوامل شکست و ناکامی شورای ملی مقاومت ارزیابی کردند.
این مجموعه اگرچه برای عبرت تاریخ و مجاهدین خلق نوشته و پرداخته شد و به جای این که اولین پند گرفتگان، آنان باشند و به کمک این اثر رویه و منش خود را در ارتباط با مردم و مخالفین شان، تغییر دهند، کماکان و کمافی السابق با فراکنی هر آنچه که خود داشتند به دست اندرکاران و دلسوزان در اپوزسیون نثار کردند و راه رفته را با سرعتی بیشتر به سمت فنا و نابودی ادامه دادند.
مسئله رفتن مجاهدین خلق به عراق را که تقریباً جملگی شخصیتها و محافل دیگر اتفاق نظر و تحلیل واقعی داشتند و بدین جهت خود را از مجاهدین جدا کرده و کنار کشیدند و توصیه شان به رهبران مجاهدین عدم رفتن به خاک بیگانه بود و متاسفانه گوش شنوایی در طرف مجاهدین وجود نداشت، امروز پس از سی سال که مجاهدین به عراق رفتند و با کشوری که در حال جنگ با ایران بوده پیمان نخل بسته بودند، نتیجه اش را دیدیم که به جز اعتبار مردمی، شخصیتهای اصلی شورا همچنین بسیاری از نیروهای فدایی خود را نیز از دست دادند. هزینه ای که طی این مدت سی سال پرداختند، برابر با دهها هزار خون و رنج و سرمایه های معنوی و میلیاردها دلار سرمایه های مادی و فنا رفتن سازمانی که اگر راه مردم و دلسوزان دیگر را می پیمود، بی شک در فضای اپوزسیون برون مرز و داخل ایران قادر به ایجاد تغییراتی مثبت و یادگاری خوش از ایام مبارزاتش می بود.
یکی از اعضای شورای ملی مقاومت به نام آقای ابوالحسن بنی صدر که اتفاقاً سنگین ترین وزن را در شورای ملی مقاومت داشت و اولین دلیلش جهت خروج از شورا نقض آشکار میثاق و رفتن مجاهدین به خاک عراق بود، در این مجموعه نصایح و کتاب، می نویسد:
„نقض اصلی استقلال با رفتن به عراق و بخدمت جنایت کارترین و فاسدترین رژیمها در آمدن، در جامعه ایران، این گروه را ضد ایرانیت، ضد انسانیت، ضد عاطفه ملی گردانده و محکوم به انزوا کرده است“.
اگر آن روز یعنی از سال 1377 که این مجموعه و کتاب با فکر و اندیشه ملی و مدرن اپوزسیون و دلسوزان ایرانی، به رشته تحریر در آمد و مجاهدین نیز به جای گرفتن هر دو گلوله از دست عراقیها، گوشه چشمی به این کتاب می کردند و از رویکردی دیگر کتاب حاضر را نه با چشم و گوش سر بلکه با چشم و گوش جان، می خواندند و آن را به راه و رسم مبارزاتی شان بدل می کردند، بی شک امروز رهبری مجاهدین مفقود نبود و سران شان از بغداد تا آلبانی در حین فرار نبودند و مریم قجر نیز چون دستمالی در دست صدامیان دیگر قرار نداشت.
ایران فانوس هم اکنون نیز کتاب ارزشمند و سراسر پند و نصایح „فراز و فرود شورای ملی مقاومت“ را در معرض دید و قضاوت افکار عمومی در سایت اینترنتی ایران فانوس، قرار می دهد. از نظر ما کتاب „فراز و فرود شورای ملی مقاومت“ یکی از گنجینه های با ارزش و همچنان شاخصی شفاف برای گمراهان و آنان که در جستجوی راه جدید هستند، می باشد.
کانون سیاسی/فرهنگی ایران فانوس