فرقه رجوی بر طبل جنگ می کوبد تا بتواند به حیات خائنانه خود ادامه دهد

فرقه رجوی بر طبل جنگ می کوبد تا بتواند به حیات خائنانه خود ادامه دهد

فرقه رجوی بر طبل جنگ می کوبد تا بتواند به حیات خائنانه خود ادامه دهد

(نگاهی کوتاه به عملیات فروغ جاویدان و روزهای بعد از آن)

کریم غلامی، ایران فانوس، 02.08.2019

عملیات فروغ جاویدان یک نقطه کیفی در عمر سازمان مجاهدین است که مجاهدین را به قبل و بعد از این عملیات تقسیم می کند. شاید بارها به این موضوع پرداخته باشم اما بعد از چند سال دوباره می خواهم کمی به آن بپردازم. این روزها شرایط ایران بسیار حساس است. آنچه که در پیش رو است یک دو راهی است. یک جنگ کوتاه مدت و با عواقب بسیار ویران کننده و طولانی برای ایران و منطقه و راه دوم مذاکره و صلح و آرامش در منطقه و تغییرات اساسی در شرایط اجتماعی و سیاسی در ایران است. مجاهدین در روند تغییرات دمکراتیک و اصلاحات ایران بازنده هستند. مجاهدین در جنگ و نا آرامی و خشونت زنده هستند و رشد می کنند. این روزها هم بسیار می بینیم که مجاهدین بر طبل جنگ می کوبند و تمام خواسته آنها(خواسته ضد میهنی و ضد مردم ایران) حمله آمریکا و متحدانش به ایران است.

ایران در جنگ ایران و عراق پیروز صحنه نبود و از طرفی هم نمی توانم بگویم که بازنده جنگ بود، از نظر من این جنگ نه برنده داشت و نه بازنده. البته هر دو کشور بهای بسیار سنگینی چه انسانی و چه اقتصادی، متحمل شدند. اگر به حرف های خود مسعود رجوی اشاره کنیم تنها دلیل حمله مجاهدین به ایران تحت نام عملیات فروغ جاویدان „اگر نمی رفتیم کار مجاهدین با پایان جنگ به پایان می رسید“. با ریختن خون هزاران نفر از اعضای خود یعنی مجاهدین چماق و یا سلاحی به دست آورد تا صدای هر معترضی را در درون تشکیلات مجاهدین سرکوب بکند و همین طور هم شد. عملیات فروغ جاویدان، زهری شد بین ایران و عراق که در دو کشور نتوانستند به یک صلح و قرار داد صلح برسند و مجاهدین با عملیات های تروریستی در داخل ایران و حمله به مرزبانان این زهر را تازه و تازه می کردند. مسعود رجوی در یکی از جلسات شستشوی مغزی درون تشکیلاتی مجاهدین مطرح کرد که صلح و قرارداد صلح بین ایران و عراق، یعنی پایان کار ارتش آزادیبخش و خروج اجباری مجاهدین از عراق و در صورتی که پای اعضای مجاهدین به اروپا برسد(آزادی از سانسور و شستشوی مغزی روزانه) بند از بند مجاهدین از هم خواهد پاشید و کسی از اعضای مجاهدین باقی نخواهد ماند(همان گونه که این روزها می بینیم که چگونه بند از بند مجاهدین از هم می پاشد).

مجاهدین از زجر کشیدن مردم خوشحالند و از آرامش و رفاه آنان، در عذاب و سختی. به همین خاطر از تحریم های اقتصادی بسیار استقبال کردند و به جشن و پایه کوبی پرداختند. در حالی که همه به این باورند که فشار تحریم های اقتصادی فقط بر دوش مردم فقیر و کم درآمد ایران است. دقیقا مطمئن نیستم اما فکر می کنم که آقای ظریف در یکی از مصاحبه هایش مطرح کرد که تحریم اقتصادی فقط بر دوش مردم ایران است و هیچ کدام از ارگانها زیر ضرب تحریم ها نیستند. مجاهدین که از زجر کشیدن مردم خوشحالند و تحمل شنیدن هیچ انتقادی را ندارند و هر منتقدی را مورد هجوم و ترور شخصیت قرار می دهند.

درست در روزهای بعد از بازگشت مجاهدین از یک شکست فاجعه بار که هرگز نتوانستند از زیر بار آن کمر راست کنند، مسعود رجوی اقدام به برگزاری جلسات کوچک در سطوح بالای سازمان و سپس برای همه اعضاء کرد. دقیقا به یاد دارم، تنها کسی که در این جلسه شاد بود شخص مسعود رجوی بود، در حالی که تقریبا همه اعضای مجاهدین در غم و اندوه از دست دادن خانواده و یا عزیزان و دوستان خود بودند. این جلسه پایه ای شد برای شروع „انقلاب ایدئولوژیکی“ درون مجاهدین. هر چند که انقلاب ایدئولوژیکی مجاهدین از سال 1363 شروع شده بود ولی تا سال 1367 در حالت راکد بود. بعد از عملیات فروغ جاویدان که تنور جنگ مجاهدین تقریبا بسته شد، مسعود رجوی برای بستن صدای هر معترضی مجددا انقلاب ایدئولوژیک را جاری کرد. مسعود رجوی با چماق فروغ جاویدان، انقلاب ایدئولوژیک را به اعضاء تحمیل کرد و با چماق انقلاب ایدئولوژیک صدای هر معترضی را سرکوب کرد. تحت همین نام، مسعود رجوی تمام مردانی که فرمانده و در رده رهبری مجاهدین بودند را به سطوح بسیار پایین کشید و زنانی که شناخته نبودند و توان مقابله با زورگویی های مسعود رجوی را نداشتند را به مقام های بالا مثل شورای رهبری رساند. بله مسعود رجوی با شعار „ضد انقلاب“ سالیان هر صدای مخالفی را سرکوب و خفه کرد.

با نگرشی که در بالا مطرح کردم می توانیم نتیجه بگیریم که چرا مجاهدین این روزها بر طبل جنگ می کوبند و از همه می خواهند که به ایران حمله نظامی بکنند. می بینیم که سران مجاهدین به دنبال به قدرت رسیدن به هر قیمتی هستند، در محتوا مجاهدین هیچ تناقض و یا ضدیت و مخالفتی با جمهوری اسلامی ندارند. اما از آنجایی که آیت الله خمینی کوچکترین شانسی برای به قدرت رسیدن مجاهدین به آنها نداد و مجاهدین در هیچ انتخاباتی برنده نشدند و تنها راهی که برای آنها باقی ماند جنگ و خون ریزی بوده و هست. اگر مجاهدین واقعا دلسوز مردم ایران بودند و برای آزادی و رفاه مردم ایران مبارزه می کردند می بایست اولین مخالفین حمله نظامی آمریکا به ایران می بودند و خواهان تغییرات دمکراتیک. ولی متاسفانه تنها چیزی که آنها در ایران دنبال نمی کنند تغییرات دموکراتیک و تنها چیزی که دنبال می کنند، قدرت و به دنبال آن جنگ و جنون و انتقام است.

„پایان“