مریم رجوی فلسفه عاشورا و اسلام سیاسی
1- فرهنگ ایرانی پاهایش رابرپشت اسلام سیاسی گذاشت وبراسب سوارشد
1400سال است که اعراب عربستان دین اسلام را برملت ما تحمیل کرده اند وخدا میداند چند میلیون ایرانی دراین سالیان بخاطربیرون کردن ان کشته داده واواره وبی خانمان شده ویا به بردگی وکنیزی رفته اند دراین میان خائنینی هم بوده اند که با دشمن همکاری های بسیاری کرده وانها راباد زده اند وتاریخ وفرهنگ ایران نشان داده که هرگزبا دشمن سرسازگاری ندارد واگرهم ازنظرنظامی وقدرت نتوانسته مهاجم راازمملکت بیرون کند بمرورزمان انها را درفرهنگ خود هضم وازهضم رابعه گذرانده است ازاسکندرگرفته تا چنگیزتا عثمانی تا انگلیس وامریکا بگیرتا دشمنان داخلی که بدنبال منافع حقیرخود مملکت وملت را فروخته اند ؛
اما چندروز پیش حسین شریعتمداری که معرف حضورهمه است ودرسینه زنی زیرلوای اسلام ویقه درانی برای سمبلهای عربی شهره خاص وعام است وبعنوان نیروی رادیکال وخلص ولایی وارزشی اسلام سیاسی شناخته میشود گفت ابراهیم رییسی رییس قوه قضاییه ذوالقرنین است وبعد داستان ساختن سد برای جلو گیری ازهجوم قوم عجوج وماجوج که همان مغولان عصرخود بودند راشرح میدهد همه ما میدانیم که کورش همان فردیست که درقران ازاوبا لقب ذوالقرنین یاد کرده که ازداستان قرانی وتاریخی میگذرم اما سوال این است که چرا حسین شریعتمداری چنین صحبتی را کرده است ایا فرد ملی وایرانی شده ؟ ایا اخوندها ازحسین حسین گویان دست برداشته وبدنبال احیای فرهنگ ایرانی هستند ؟ جواب خیراست این حرفها دودلیل دارد اولا درایران فرهنگ ایرانی انقدرقد کشیده ومردم اگاه شده اند که دیگربرای مسلمانان درقدرت بصرفه نیست ازاسلام سیاسی شب وروز دفاع وبرعلیه فرهنگ ایرانی سمپاشی کنند وملت نمی پذیرند واخوندها برای فریب ونیرنگ دست بچنین کارهایی میزنند دوم ملت ایران فهمیده اند انچیزی که همه رادوریک میزجمع ومنافع وامنیت وارامش ووحدت وهمدلی وهمکاسه بودن را محقق میکند فقط وفقط حول فرهنگ ایرانی وایران گراییست بنده ازنظرفلسفی خداپرستم ودین وخدا پرستی موضوع فلسفی ست که جوابگوی نیازروزمره بشریت نیست بهمین دلیل ازنظرعلمی واعتقادی ایران گرا بوده وهستم وپایه های ایرانگرایی راهم بارها وبارها یاداوری کرده ام این حرف انهم درایران محل ومرکز وپایتخت شیعه درجهان چه معنی دارد ایا نباید بپذیریم که اسلام سیاسی شکست خورده وفرهنگ ایرانی فرهنگ اسلام سیاسی را درخود هضم کرده است اگراین رابپذیریم ایا فقط حاکمیت را گرفتارکرده یا هرکسی که ازاین فرهنگ دفاع میکند راهم دربرمی گیرد ملت ایران تمامیت اسلام سیاسی را نشانه رفته وپس زده است یعنی اینکه اسلام سیاسی رجوی وعضدانلو هم دراین چهارچوب قابل بررسی ست با این حرف مشخص میشود که ملت ایران به هیچ حزب وگروه وفردی که دم ازاسلام بزند وانرا سیاسی کند ودرچهارچوب قدرت تعریف وبخواهد ازیک موضوع فلسفی سو استفاده وبه زندگی روزمره مردم ربط بدهدتاحکومت کند سخت بیزارشده وانها رازیرپاهای خود له کرده وخواهد کرد رجوی وعضدانلو بعد مقاله شریعتمداری باید باروبندیل خود را جمع ودرهمان البانی به زندگی نکبت بارخود انهم غرق درخیانت ودشمنی با ملت ایران ادامه بدهند ولی این رابداند که دیگردوران اسلام پناهی چه ارتجاعی چه انقلابی چه با غبار وچه غبارزدایی شده چه انقلاب اسلامی وچه اسلام انقلابی دربرابرفرهنگ ما له ولورده شده واخرین نفسهایش را میکشد هرچقدربرسروسینه خودبزنند ویا حسین کنند وقمه بزنند وپیراهن پاره کنند دیگرملت ایران فریب مجاهد غبارازرخ دین زدود را نمیخورند وتوی دهان انکسی میکوبند که دنبال ان است ما ایران گرایان دک ودنده فرهنگ اسلام پناهی واسلام سیاسی رجوی وعضدانلوکه تاروپودشون فرهنگ عربی وسمبلهایشون عربها هستند را خرد کردیم ودریک کلام ایرانگرایی پاهایش را برپشت فرهنگ اسلام سیاسی وبیگانه گذاشت وسواربراسب شد وازاین ببعد می تازد تاختنی
–
2- فلسفه عاشورا در فرهنگ رجوی وعضدانلو
اولین بار عاشورا را رجوی بمعنی ومفهوم سینه زنی وبرسروکله کوبیدن را در سال 71 باب کرد درهمان زمان بنده مخالفت کردم که فرمانده محور انزمان ما که خانمها بودند مرا صدا ودراتاقش تکی صحبت کرد ودلایلم رابرایش توضیح ومجد دا مخالفت خودم رابا راه اندازی دسته های عزاداری اعلام کردم وقراربراین شد که بنده شرکت نکنم ودراین رابطه ازاد هستم وموضوع خارج ازمسایل تشکیلاتی ست مدتها شرکت نمیکردم تا اینکه یکبارمرا دوباره یکی ازمسولین خانم صدا کرده ودرخواست کرد بخاطرفضای تشکیلاتی واینکه نفرات مختلف درتشکیلات هستند یک ساعتی خودم را نشان داده وبعد بروم که انها هم بهانه داشته باشند که کاردارم وباید دنبال شام ونهار والزامات درحین مراسم هستم منهم قبول کردم وبراساس ان رفتارمیکردم وقرارشد که الزامات غذایی مثل شربت ویا خرما و..را توزیع کنم که هم درمراسم باشم وهم پشتیبانی مراسم را بکنم یعنی میخواهم بگویم که ازچه زمانی مخالف بودم واین مخالفت به درون تشکیلات رجوی ربط نداشت بنده درایران هم که بودم درهیچ مراسم عاشورایی وهیئتهای مذهبی شرکت نمیکردم ؛گاه گداری دراشرف ولیبرتی سینه میزدم انهم بخاطراینکه دیگران سو برداشت نکنند یعنی ازمنافع رجوی میچیدم
قبلا ما ازاین بازیها نداشتیم رجوی وعضدانلو برای چی ودرچه شرایطی وارد بازی مراسم عاشورا وسینه وزنجیرو علم وکتل شد درشرایطی که ازنظرسیاسی راه بسته شده بود وبرگزاری مراسم فقط بخاطرسو استفاده وبهره برداری ومشغول کردن نیروها وکشاندن انها بسمت انحرافی بود درزمان صدام ساده برگزارمیشد اما وقتی صدام رفت کشید به اوردن اسب ذوالجلال بازی وعلامت وعلم وکتل واوردن هیئتهای عراقی واخوندبازی که به دوسه نفرعبا وعمامه میپوشاندند وراه اندازی تعزیه همه وهمه برای جذب مردم عراق برای اینکه استفاده سیاسی ببرد یعنی عزاداری برای حسین ؛ شکل بود وفریب ودغل ودروغ وعوامفریبی مردم ایران وعراق وتبلیغات ودیگرهیچ ؛
راستی رجوی به فلسفه عاشورا که خودش تعریف میکرد چقدراعتقاد داشت منکه برای عاشورا هیچ فلسفه ای درنظرنمیگیرم زیرا انزمان فرهنگ قومی وقبیله ای درعربستان همین بود تسلیم وجنگ ؛ حسین جنگ را انتخاب کرد وفرزندان عمرو ابوبکرویا شوهرزینب تسلیم را همه جای دنیا همین است هیچ ربطی به اعتقاد ندارد اگریزید مثل باباش کاری با او نداشت ایا باز حسین میرفت کربلا ؟ ولی رجوی میگفت عاشورا گونه ؛ بما بگوید این عاشورا گونه کی میرسد که تو با الهام ازعاشورا خودت ومریم عضدانلو تمام دارودسته بمیدان جنگ بشتابید درزمانهاوشرایط که بوجود امد فرارکردید درفازنظامی چی شدعاشورا گونه ؛ درعملیات فروغ چی شد عاشوراگونه ؛ درجریان حمله امریکا چی شد عاشورا گونه ؛ بلاخره بعدچهل سال بقول خودت مبارزه با دیو هاروتنوره کش ؛ کی میخواهی به عاشورا گونه برسی ؛ درالبانی هم که امکانش نیست وازفیض شهادت محروم شدی ؛ گریه میکرد ومیگفت من درزمان شاه ازفیض شهادت محروم شدم وگریه میکرد ومی گفت ای امام حسین کاش دررکابت بودم وپدرومادرم فدای تو باد بلاخره این پا رکابی کی میرسد اگرزنده باشد درجاهایی که میبایست عاشورا گونه میرفت وبقول خودش نام نیک مجاهدی ازخود بر جای می گذاشت نرفت نمیدانم دراخرپیری انهم دراروپا چطورمیخواهد پا رکابی بشود خبرندارم وازفهم من خارج است ولی این را می فهمم کسی که تا به امروز درمقاطع سرفصلی وحساس پا رکابی نشده وعاشورا گونه قدم برنداشته ازاین ببعد هم برنخواهد داشت میگفت تاریخ ایران بدترازاین حکومت بخودش ندیده وقتی با بدترین حکومت تاریخ ایران حاضرنشدی عاشورا گونه بروی پس کی میخواهی باشی درحکومت ازاد ولیبرال میخواهی عاشورایی حرکت کنی ؟ همانجا درالبانی عاشورا گونه برو پیش انورخوجه وبرای اوبی دین کمونیست کلاس فلسفه عاشورا دردنیای دیگربگذارراه دیگری متصورنیست ..
نتیجه : برسروسینه زدنها ؛ علم وکتل ها ؛ چهل چراغ وعلامتهای چند ده تیغه ؛زنجیروقمه ها گل مالیدن برسروسینه همانند اخوندها ؛ همه وهمه برای عوامفریبی نیروها ومردم ایران بوده وهست بهمین دلیل بنده ازروز اول مخالفت خود رابیان وشرکت نمیکردم
(پایان)