انزوای اجتماعی و تنفر ملی از رجوی
قسمت اول : تنفر یا محبوبیت!
رحمان محمدیان ، تیرانا ـ سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی ـ 07.10.2019
من هم مثل بعضی ها تا چندی پیش فکر می کردم که فرقه رجوی مقداری در بین ملت پایگاه اجتماعی دارد و اگر چه ازهمان داخل مناسبات به این واقعیت واقف بودم و بارها با دوستان – که تعدادی از آنان هنوز در درون این فرقه گیر کرده اند – در این باره صحبت می کردیم وبقول آنها محفل می زدیم و همگی می گفتیم که مقدار محبوبیت و پایگاه در بین مردم برای هیج اقدام و تغیری کافی نیست و از این موضوع سرخورده می شدیم اما فکر می کردیم بهرحال مقداری پایگاه مردمی دارد! اما بعدها که با مردم و دنیای بیرون و واقعیت ها بیشتر آشنا و از نزدیک رابطه برقرارکردیم دیدم که نه فقط پایگاه ندارند بلکه بر عکس یک تنفرعمومی نسبت به این فرقه) که تبدیل به کارتی در دست آمریکا و بقیه دشمنان ایران شده است( وجود دارد.
این فرقه برای توجیه اینکه چرا پایگاه مردمی ندارد و چقدر دارد ادعا می کند بدلیل سرکوب و خفقان نمی شود این را مشخص کرد و مردم می ترستند! عجب پس چطور مال بقیه اینطور نیست و همه هم می بینند وهم می شنوند ! فقط مال شما استثناء است. پس شما چطور می گفتید و می گویید ما از همه بیشتر از حمایت مردم برخورداریم و مقدار حمایت بقیه که می گویید ندارند را از کجا فهمیدید؟
وقتی راجع به بقیه است همه می فهمند ولی بشما که می رسد چه می شود؟ اینهم یعنی شارلاتانیزم که که آنچه را که نیست و دروغ است می خواهید واقعیت نشان بدهید. مردم مثل شما کودن نبوده و در غار زندگی نمی کنند و واقعیت را از دروغ تشخیص می دهند.
در هرکجای دنیا هرچقدر هم دیکتاتوری و خفقان باشد می شود فهمید که یک نیروی سیاسی پایگاه دارد یا نه اگرچه نمی شود مقدار و حد وحدودش را دقیق تعیین کردولی اینرا به طرق مختلف می شود فهمیدو همه هم می دانند مثلا خبرنگاران خارجی که به آن مملکت می روند حتی اگر نتوانند با مردم صحبت کنند اینرا حس می کنند و به اشکال مختلف درمیاورند که این نیرو و سازمان و حزب مثلا پایگاه دارد یا نه اما بحث بر سر مقدارش برایشان مقداری مبهم می ماند. در ایران که همه شاهد هستند که تک نمود زندانیانی که مثلا این فرقه وابسته به خود می داند و البته بعضی هم اصلا ربطی به این فرقه ندارند اما این فرقه روی آنان تبلیغ و سوء استفاده خودش را میکند، همه بطرق مختلف به تلفن و موبایل و.. دسترسی داشته و خبرشان کاملا بیرون می آید.
چطور است از داخل زندان می شود خبر گرفت ولی در بیرون یعنی از داخل جامعه به این بزرگی با این همه امکانات نمی شود خبر گرفت؟
من اتفاقا اینرا از همان افراد و خانواده هایی که فکر می کردم حداقل این فرقه را قبول دارند شنیدم و اتفاقا در خفا و خیلی محرمانه می گفتند بابا خواهشا اسم اینها را پیش ما نیار و چون فکر می کردند من هنوز به اینها تمایلی دارم خیلی ها حاضر نبودند بامن صحبت کنند و بشدت دوری می کردند. اما بعد که می فهمیدند که من از این فرقه جدا ودیگر رابطه ای هم با آنان ندارم پای صحبت می امدند می گفتند : کاری خوبی کردی از اینان فاصله گرفتی و اینها راهی از خیانت نمانده که نرفته باشند و بعضی این فرقه را روسپی سیاسی می نامیدند. تازه اینجا یعنی خانواده اعضاء را گفتم که بطور طبیعی باید پایگاه رسمی و جدی آنان باشد تا چه رسد به بقیه مردم؛
بعد فهمیدم که عمق فاجعه تا کجا است و عملکرد اینان اذهان عمومی ملت را بشدت آزرده است.
مثلا اینها روی تحریم ایران اصرار و تازه خواهان افزایش آن هستند وخواهان جنگ و حمله نظامی آمریکا به ایران هستند تا بلکه در دنیای مفروض بعد سرنگونی دولت ایران بوسیله آمریکا اینان هم بکار گرفته شود! سناریوی عراق و داستان چلبی اما همه دیدند که حتی مردم عراق چلبی را چگونه طرد کردند و منفور مردم بود. همه واز جمله خود این فرقه بی وطن هم میداند اولین و آخرین کسی که از تحریم رنج می برد ( این فقط خاص ایران نیست در همه جا همین است )مردم وخصوصا اقشار کم درآمد هستند و ربطی هم به نوع رژیم حاکم در آن مملکت ندارد.
در درون تشکیلات فرقه، محفل همیشه بوده و خواهد بود و فرقه هم توان مقابله و ریشه کنی آنرا را ندارد چرا که اعضاء حق اظهار نظرجدی ندارند و باید هرچه می گویند مطابق همان باشد که بالا ( شخص رجوی) می گوید ولی بعلت ناهمخوانی با واقعیت اعضاء را راضی نمی کند. اگر چه ناچارند که بظاهر خود را موافق خط و خطوط نشان بدهند اما در اعماق قبول ندارند برای همین هرچه هم بارها و بارها در طی سال چند بار فرد را وادارمی کنند باصطلاح خود را بخواند وزوایه اش را با خطوط سازمان و رهبری هم بیاورد، اما بازهم از جای دیگرو چند روز دیگر این زخم سر باز می کند و افراد برای تخلیه خود و برای اینکه کمی راحت شوند بازهم محفل می زنند و حرفشان را به هم می گویند.
آخر طبق قانون منطق اگر تناقضی پیدا شود با فهم قوانین و اینکه یکبار فرد به واقعیت اشراف پیدا کردو با آن هماهنگ شد دیگر تناقض از بین می رود. اما چگونه است که افراد این فرقه هر چند وقت یکبار این تناقضات را می خوانند ولی هیچگاه از بین نمی رود و هربار تکرار می شود و بازهم محفل و فاکت خوانی؟
دلیل اینست که نفرات قانع نمی شوند و برای دوری از دردسر و بظاهر ادعا می کنند که خواندند و حل شد.
در درون مناسبات این فرقه بارها نفرات سر این موضوع متناقض و بیان می کردند که آقا ملت قیمت آنرا می دهند چرا اینقدربه تحریم دامن و ازجنگ خارجی و حمله نظامی دفاع می کنید. در جواب این می گفتند که ملت باید قیمت آزادی را بدهند.
عجب استدلال جالبی!!! می بینید چقدر مردم و ملت دوست هستند ؟
اولا بی اثر بودن تحریم ها برای همه ثابت شده است و بارها چه آمریکا و چه طرفهای دیگر به این اذعان کرده اند.
ثانیا ملت کمرشان بشکند که مثلا شما به چیزی برسید بعد این ملت که اینطورله شود؛ کی و چطور کمر راست کند؟ البته شما دنبال همین هستید که مردم نای نداشته باشند که مثلا اگر شما به قدرت رسیدید دیگر هر جنایتی کردید توان اینکه از شما سوال کنند که چرا… را نداشته باشند. تف بر شما و این استراتژی خفت بار و ضد مردمی تان.
البته کور خوانده اید و ملت ایران دست شما را خوانده و پشیزی هم برای شما ارزش قائل نیست.
واقعیت این است که راه و رسم رجوی مورد پسند اعضاء نیست و غلط بودن آن برهمه محرز است اما این فرقه ظرفیت اذعان به اشتباه را ندارد و آن گور بگور شده اصلا در مرامش نیست که بیاید و با شجاعت بگوید که اشتباه کردم و … در این فرقه این ظرفیت وجود نداردو جربزه ندارند که بیایند بگویند آقا اشتباه کردیم از مردم و آنهایی که این فرقه از آنان قیمت گرفته است، عذرخواهی کنند.
بقول – مهدی ابریشمچی – اگر یکبار عقب نشینی و یک حرفشان را پس بگیرئد باید تاته خط بروند و گذشته خودشان را نقد و کوتاه بیایند، خب در این حالت دیگر چیزی ندارند که بر سر آن بمانند و باید بپذیرند که بد کرده اند وپس باید دست از این مسیر اشتباه برداشته و تن به واقعیت موجود در جامعه داده و از این مشی غلط که مال دهه هاو شاید سده های گذشته است دست شسته و مشی دیگری را در پیش گیرند اما اینها راه دیگر را بلد نیستند و آنقدر خود خواه و خود محورند که درد و رنج ملت برایشان اهمیت ندارد و دنبال حیات ننگین خود، اگر چه قیمتش مزدوری و کارت دشمن ایران بودن هم باشد هستند.
در همین ننگ وذلت بمانید. ملت هم خوب شما را شناخته ونام خائن که برازنده شماست را برشما نهاده است. البته با صرف پول بادآورده از اربابان قدیم و جدیدتان می توانید به «حیات خفیف خائنانه» خود ادامه دهید. ارزانی شما باد.