پانصد و بیست و شش جلد کتاب

پانصد و بیست و شش جلد کتاب

                پانصد و بیست و شش جلد کتاب

ایران فانوس، 11.10.2019

امروزه اگر از مردم کوچه و خیابان نظرسنجی و پرسش شود که کتاب چیست و از کجا می آید، به جز انبوهی که با کتاب و کتابت سر و کار ندارند و بیشتر با اینترنت و تلویزیون و رسانه ها، مشغول و مصروفند، مابقی طبعاً خواهند گفت که کتاب  یعنی درد و زخم و تجربه و دانش و اطلاعات، و کتاب از کاغذ و مرکب و قلم و نویسنده و چاپخانه و کتابخانه و از این دست می آید. این را از یک محصل دبستان نیز بپرسیم، پاسخی عقلانی و قانع کننده خواهد داد به شرط این که، راه دور نرویم و به بیراهه نزنیم.

مجاهدین خلق اما بر سیاق قبل و آنچه که از رهبران بی سواد و نادان شان آموخته اند، مدعی اند که هر آنچه کتاب و کتابت است، از دشمنان شان می آید و دشمنان شبانه روز در حال کتابت و تولید اثر و اندیشه و فرهنگ و انتقال دانش و تجربه به مردم هستند.

مجاهدین اخیراً طی یک برنامه تلویزیونی فرافکنانه، اذعان کردند که جمهور اسلامی با ما جنگ کتاب و دانش و فرهنگ راه انداخته است.

https://www.iran-efshagari.com/%d8%aa%d8%ad%d8%b1%db%8c%d9%81-%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae-%db%8c%d8%a7-%d8%ac%d9%86%da%af-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%aa/

مجاهدین خلق، از کتاب و کتابت و انتقال دانش و تجربه به مردم، می ترسند و این دعوا و چالش را زمین خود نمی دانند. آنان از ابتدا گفتند که مرغ یک پا دارد و آن هم خشونت و مبارزه مسلحانه است. اگر کسی خارج از خشونت و زندان و تبعید و آوارگی، حرف تازه ای و چیزی بگوید و بنویسد، دارد علیه مجاهدین خلق توطئه و خیانت می کند و یا این که زمینه را برای کشتار آنان فراهم می کند. خطری که کتاب دارد، اسلحه ندارد.

کتاب سلاحی است که از جهل و جنون، جان می گیرد در حالی که سلاح و زندان، به آنان جان می دهد. به همین دلیل است که از جرقه و جنگ و زندان و شکنجه و آوارگی و همه این ها، نمی ترسند بلکه سود می برند و سوخت می گیرند در حالی که از افشاگری و روشنگری و اندیشه و عقلانیت و خواندن و نوشتن و تجربه و تفکر و اطلاعات، سوخت و جان و انگیزه و نیروهای زوار در رفته شان را از دست می دهند.

مجاهدین خلق اگرچه ظاهراً با جمهوری اسلامی دعوای قدرت و مدیریت با روش خشونت و مبارزه مسلحانه، دارند، اما در خفاء و جنگ پنهانی، همیشه دعوای اندیشه و روشنگری داشته اند. آنان در دسامبر سال 2014 نیز ادعا کردند که جمهوری اسلامی بر علیه ما 428 جلد کتاب نوشته و این از اهمیت و قدرت و خطر ما حکایت می کند و جمهوری اسلامی از نوشتن و تکثیر این کتاب ها در صدد زمینه سازی ترور رهبری سازمان است.

https://iran-interlink.org/wordpressfa/428-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8/

زمان که گذشت و رهبری سازمان ترور نشد بلکه مفقودالاثر شد، هم اکنون باز هم پا را در یک کفش کرده اند که دوباره جمهوری اسلامی به خاطر اهمیت و خطر و محبوبیت ما، علیه ما 526 جلد کتاب به اضافه متعلقاتش رو کرده تا با ما مقابله کند.

اما واقعیت چیست. ای کاش از ابتدا جنگ با سلاح و خون و خونریزی آغاز نمی شد تا در این وسط مجاهد و مجاهدبازی، خلق و تکثیر نمی شد و در هر کوی و بازاری به کار گرفته نمی شد. کاش جمهوری اسلامی از ابتدا با مجاهدین خلق، جنگ کتاب به راه می انداخت و کاش تر این که مجاهدین نیز به جای دست بردن به سلاح و خشونت، جواب جمهوری اسلامی و سپس نیروهای خود و مردم را با کتاب و کتابت می دادند و کار به این همه ویرانی و هزینه های سرسام آور نمی کشید و تنها این نویسندگان و دل سوختگان و مرکب و قلم و کاغذ بود که سیاه می شد.

ولی باز هم این پرسش، به راستی کتاب از کجا می آید؟ از جانب جمهوری اسلامی؟ نویسنده و روشنفکر و جداشده و کتابخانه و چاپخانه و غیره؟ از قلم و کاغذ و مرکب و نویسنده و دل های سوخته؟ اگرچه در مقاله „428 کتاب“ توضیح کافی داده شد، اما این ها کافی نیست بلکه گاهی وقت ها کتاب و کتابت، از پندار و رفتار و کردار جاهلان و تبهکاران بیرون می آید.

مجاهدین به جای این همه غر و نق و دعوا و فرافکنی و انرژی گیری، کاش یک بار و تنها یک بار به جای این که به خواهند دیگران را با قهر و قدرت، تغییر دهند، خود را بدون قهر و قدرت، تغییر می دادند تا ببینید که چطور جهان درون و بیرون شان به طور صد در صد تغییر خواهد کرد اگرچه این تغییر، از کشتن و کشته شدن سخت تر است.

اما دعوای مجاهدین با جمهوری اسلامی، این است که شما چرا بر سیاق قبل از سلاح و خشونت استفاده نمی کنید و چرا به کتاب و کتابت بسنده کرده اید.

تبلیغات مجاهد، دعوایش را آشکار نمی کند. در ابتدا جمهوری اسلامی را مورد عتاب و خطاب قرار می دهد و النهایه یقه جداشدگان را می گیرد و نهیب می زند و عقده اش را بر ملا می کند که چرا جمهوری اسلامی کتابش را به نام شما می نویسد؟

آنان اگرچه اهل کتاب و کتابت نیستند، ولی نیک می دانند از خواندن و نوشتن نیرو و قدرت بیرون نمی آید و هیچ اربابی از کتاب و کتابت، راضی و خشنود نیست بلکه امروز ارباب به خاطر کشتن و کشته شدن و خشونت و جهالت است که پول می دهد و هزینه می کند.

کتاب، قبل از این که حاصل ذهن و درد و زخم و تجربه و دانش و تحلیل روشنفکر و نویسنده باشد، گاهاً حاصل پندار و کردار و اعمال نادانان و جاهلانی است که  امروز اگر چنین می پندارند، بی شک اگر در مسند قدرت باشند، کتابسوزان و آدمسوزان به راه خواهند انداخت. جاهلانی که طی عمر طولانی بس که با کتاب و کتابت و علم و تجربه و عقلانیت، دشمنی و ضدیت داشتند، حتی یک کتاب را تا آخر نخوانده و یک کتاب در ارتباط با حل مسایل و مشکلات خود ننوشته اند. این چنین است که آنان طی نیم قرن اخیر گرفتار مسایل و مشکلات و شکست های درونی خود قرار دارند اما با بلاهت و جهالت تمام مسایل و شکست های خود را به بیرون و دیگران نسبت می دهند.

کانون سیاسی/ فرهنگی ایران فانوس