پايان حضور سه دهه خيانت و جنايت رجوى در عراق
عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، 15.09.2016
پايان حضور سی ساله رجوى با خروج آخرين نقرات تشكيلات از عراق، سيلى محكمى بر بناگوش مريم رجوى بود كه بيش از يك دهه در مسير انتقال افراد به مناطق امن سنگ اندازى ميكرد و عده زيادى از أفراد را به همين دليل به كشتن داد. حال با يك عقب گرد شيادانه و اينكه با سيلى صورت خود را سرخ نگه دارد، طى يك اطلاعيه مضحك، اخراج و شكست استراتژى شوهر مفقود و مرحوم شده اش را با پشت پا زدن به تمامى شعر و شعارها و خواسته ها و استراژى گذشته به رسم فرار به جلو، اخراج مفتضحانه تشكيلات خود از عراق را يك پيروزى تاريخي و يك گام به جلو براى به اصطلاح مقاومت ايران خواند.
مريم رجوى خروج آخرين نفرات تحت اسارت خود را از عراق با تدابير شيادانه و جشن و سرور در سيماى سرتاسر فريب و دروغ و فرقه گرايانه و شيطان سازى موسوم به سيماى آزادى، فرقه پخش كرد كه هم کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، هم دولت عراق و هم وزارت خارجه آمريكا روى انتقال آخرين نفرات از عراق صحه گذاشتند.
اينجانب انتقال تمامى اعضاى اسير و در بند تشكيلات مخوف رجوى را از سرزمين آتش و خون عراق به مكان امن، به تمامى همسنگران قبلى ام و همچنين به خانواده هاى آنان كه چه مرارت هايى در عراق برأى ديدار با عزيزانشان كشيده و با شقاوت رجوى و اوباش او مواجه شده و موفق به آن نشدند، تبريك و شادباش ميگويم و آرزو دارم كه در دنياى آزاد دوستانم بتوانند طلسم تشكيلاتى و فرقه گرايانه رجوى را هر چه زودتر درهم شكسته و گروه گروه شاهد آزادى آنها از اين تشكيلات جهنمى باشيم و تك تك عزيزان شروعى براى زندگى با اختيار و اراده خود داشته و بقيه عمر را به دور از زجر و محدوديت و توهين و تحقير تشكيلات، بگذرانند و وارد دنياى آزاد شوند.
اما خطابم به رهبرى و سران جنايتكار اين فرقه كه سه دهه عمر من و دوستانم را به خاطر وعده هاى سرنگونى به هدر داده و حالا با حقارت و ذلت از كشور عراق اخراج شده و استراتژى سرنگونى رژيم را به استراتژى نابودى خود بدل كرده اند. مسيرى خائنانه كه از ابتدا، تصميم رفتن به عراق اشتباه بود و خطى خائنانه پشت آن خوابيده بود كه پشت كردن به مردم در رأس آن قرار داشت، چه نصايح و توصيه هاى دلسوزانه سياسيون و اپوزيسيون آخوندها براى ممانعت از رفتن رجوى به عراق با شديدترين پاسخ رجوى خائن مواجه و همه را جز خودش مزدور جمهورى اسلامى مي ناميد و ميگفت من تصميم انقلابى گرفته ام و ميروم كه در جوار خاك ميهن آتش بر كوهستانها برافروزم و وطن را از دست آخوندها نجات دهم و الان مي بينيم كه چطور مردم ايران را از شر آخوندها نجات داد!
كارنامه اى در اين سه دهه سرشار از خيانت كه هيچ جنايتكارى حداقل در قرن گذشته تا به امروز به پاى مسعود رجوى نرسيده است كه اين چنين به ملت خود و نيروى خود و مردم كشور ميزبانش، خيانت كرده باشد و تمام عيار در خدمت يك ديكتاتور آن هم ديكتاتورى از نوع بدخيم ترين آن قرار گيرد.
اين است عاقبت مزدورى و جنايت و خيانت كه رجوى بايد پاسخگوى من و امثال من باشد كه بيش از ربع قرن ما را فريب داده و با وعده سرنگونى هر شكنجه و حقارت را تحمل كرديم و عاقبت اين چنين مي بينيم با ذلت از كشور عراق اخراج شدند.
آقای رجوی، چرا بعد از سرنگونى ديكتاتور عراق وقتى كه پرچم ذلت را بالا بردى و چشم اندازى براى مبارزه وجود نداشت روى حرف خود و ماندن در اشرف اصرار ميكرديد؟
– آيا توانستيد اشرف را نگه داريد؟
– به چه دليل خون دوستان عزيزم بيخود روى اصرار در اشرف ماندن شما و خانم فرنگ نشسته تان به زمين ريختيد و الان با ذلت از عراق اخراج شديد؟
– دستاورد عراق رفتن تان چى بود؟ آيا جز خيانت و جنايت و مزدورى و وطن فروشى دستآورد ديگرى داشتيد؟
– رجوى پاسخ بدهد، انهمه دروغ و فريب حمايت مردمى عراق و امضاها و طومارهاى نجومى خود ساخته از مردم عراق كجا رفت؟
– بلاخره جواب سرنگونى چى شد؟
„پایان“