خیمه شب بازی دوباره رجوی، فراخوان ثبت نام در مؤسسین پنجم

خیمه شب بازی دوباره رجوی، فراخوان ثبت نام در مؤسسین پنجم

خیمه شب بازی دوباره رجوی، فراخوان ثبت نام در مؤسسین پنجم

 

عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، 30.05.2021

فرقه رجوى در اوج بحران اضمحلال و از هم پاشيدگى تشکیلاتی که در کشور آلبانی با آن گریبانگیر است، به یک ترفند و فریب برای سرپوش گذاشتن بر بحرانی که با  آن روبروست، دست زده است و فراخوان به نیروی اندک کهنسال و کانون های موهوم شورشی نداشته اش که در مؤسسان پنجم ارتش ( بخوانید خانه کهنسالان بی سلاح و بی فشنگ) رجوی ثبت نام نمایند!

ناخودآگاه بیاد نشست های چندین ماهه سرکوب و شکنجه روحی و روانی بنام« نشست های حوض و مؤسسان دوم» در بغداد افتادم که در زیر چتر حمایتی مخابرات و استخبارات عراق تحت حاکمیت دیکتاتور معدوم شده، صدام حسین قرار داشتند و‌ در بغداد برگذار می ‌شد.

این نشست های طویل المدت که به اسم انحلال ارتش آزادیبخش رجوی نام داشت و باید نفرات بالاجبار قوانین وحشیانه انقلاب کذایی مریم رجوی را (قوانین سخت دیکتاتوری و‌خود محوری مسعود و مریم رجوی برای پرستش خداگونه این دو و خط و خطوط آن ها بدون چون و چرا و اما و اگر به صورت خودکار و کورکوانه  آن ها می پذیرفتند و تعهد می دادند که با شرایط جدید بیایند و عدول از آن مساوی با حکم اعدام فرد با اذعان و نوشتن کتبی آن و به دست خود نفر بود) که سرکوب و شکنجه روحی و جسمی بود بپذیرند و تک تک از آن مرحله عبور کنند.

اولین قانون تدوین شده در این نشست قانون عملیات جای بود که می بایست از این پس بصورت روزانه برگذار می ‌شد و همراه با شکنجه روحی، جسمی و تفتیش عقاید صورت می گرفت و  در کنار آن زمینه نشست های وحشیانه جنگ و کتک کاری و سربه نیست کردن افراد موسوم به نشست های دیگ فراهم کردند که این خود بحثی جداگانه می طلبد.

ترفند رجوی در آن موقع برای این تز و ایده خود برای انحلال ارتش به اصطلاح آزادیبخش این بود که افراد دچار اپورنونیسم شده و باید ارتش منحل شود. این در شرایطی بود که مریم رجوی بعنوان رئیس جمهور خودخوانده برای فتح به اصطلاح خارجه به اروپا و فرانسه رفته بود که اروپا و آمریکا را به حمایت از ارتش رجوی وادارد و ایرانیان خارج از کشور را روانه عراق نماید یا حامی خود کند و به اصطلاح خارجه را از چنگ آخوندها در بیاورد و آن جا را فتح نماید. اما نتنها نتوانست نفرات جدید را وارد تشکیلاتش کند بلکه برعکس تعداد زیادی از کادرهای رجوی که مریم را همراهی می ‌کردند در اروپا و آمریکا از فرقه و تشکیلات رجوی جدا شده و به عراق برنگشتند و در آن جا به دنبال زندگی شخصی خود رفتند. از طرف دیگر  در قرارگاه اشرف یک نارضایتی عمومی از وضعیت موجود با توجه به زندانی و شکنجه و کشتار سال ۱۳۷۳ که بیش از ۷۰۰ نفر زیر شکنجه رفتند و بعضی کشته و سر به نیست شدند، جوی از یأس و ناامیدی بر همه حاکم بود ولی کسی جرأت بیان درون خود را نداشت چرا که با زندان و شکنجه و ترس از سربه نیست شدن روبرو بود، در چنین شرایطی رجوی همه را به تیغ و درفش تهدید و شرایط قرون وسطایی ناشی از انقلاب درونی مریم که چیزی جز تهی شدن افراد از خود و بی هویتی فردی در خدمت رجوی در بر نداشت، فرا خوان انحلال ارتش و ثبت نام در مؤسسان دوم را داد و کسی جرآت نه گفتن به رجوی را نداشت.

این فراخوان و نشست های سرکوب رجوی در آن زمان که زیر رعب و وحشت ناشی از زندان و شکنجه و سر به نیست شدن و در سایه حمایت بعث عراق صورت می گرفت بالاجبار تضاد رجوی را موقتا حل می ‌کرد و بر بحران  درونی با زور چماق غلبه می نمود اما الان در کشور آلبانی که نه نیروی قابلی برای رجوی مانده است و نه شرایط و حمایت های دیکتاتور عراق با خود دارد و از همه مهم‌تر  اندک اسیران کهنسالی که در آلبانی انتظار مرگ می کشند، این فراخوان رجوی برای ثبت نام در مؤسسین پنجم برای چیست؟

به نظر میاید با توجه به ربع قرن تجربه در تشکیلات رجوی و شرایط کنونی بین المللی  و با موقعیت سیاسی و نظامی و منطقه ای ایران و همپیمانان آن که می‌ رود تک تک امیدها و خواب‌های پنبه دانه رجوی برای خاورمیانه از جمله شکست حاکمیت سوریه، تسخیر کشور عراق به دست داعش و بعثی ها، نابودی ملت مظلوم یمن که خط مقابله با ارباب قدرت آن ها در منطقه یعنی رژیم غاصب و کودک کش اسرائیل است، نقش بر آب کرده و نتیجه معکوس برای رجوی در بر داشته و اربابش اسرائیل به نقطه ضعف  رسیده و عربستان و آمریکا دیگر آن ابهت و قدرت نعره کشی را از دست داده اند و از در  رابطه و دوستی با ملت ایران برآمده اند و اروپا نیز پیش قراول این وضعیت است و حمایت های سیاسی و مالی آمریکا و اروپا و عربستان و چند کشور کوچک عرب و حتی اسرائیل از فرقه کم شده و چشم انداز برداشتن این حمایت‌ها بسیار زیاد است و آثار آن در آلبانی هویداست، رجوی شلوار خود را خیس نموده و از ترس مرگ، چنین فیلی را هوا کرده و به کانون شورشی موهوم و نداشته اش و ثبت نام در مؤسسین پنجم فراخوان داده است.

این چیزی نیست جز نا امیدی مطلق مسعود و مریم رجوی در شرایط کنونی جهان و منطقه و غروب تشکیلات آن ها که چشم انداز آن بسیار واضح و روشن است.

  باید به رجوی گفت « آن صبو بشکست و آن پیمانه بریخت» اربابت صدام که رفت اگر مرد بودی باید با او می رفتید چون هر چی داشتید از اون ملعون دیکتاتور بود و الان نعره فریبکارانه ات بعد از صدام آن هم در اروپا، خریداری ندارد و بیش از آین خودتان را فریب ندهید. بهترین راه برون رفت از این پریشان حالی و مخمصه تسلیم خود و خانم البانی نشین ات به یک دادگاه عدالت اروپایی و رها کردن اسیران در چنگ ات و رفتن آن ها به دنبال فرجام خود است. به امید یک زندگی آزادانه و به درو از قل و زنجیر.

„پایان“